یادداشتی از سینا ایرانپور انارکی ؛

سطحی نگر تربیت می شویم

|
۱۳۹۶/۰۸/۱۴
|
۱۰:۵۵:۵۷
| کد خبر: ۶۳۳۲۹۶
سطحی نگر تربیت می شویم
در فرصت‌های اقتصادی و فرهنگی موجود در شبکه‌های مجازی تردیدی نیست اما با توجه به آنکه در ایران هرگز آموزشی برای فناوری‌های جدید پیش از ورود داده نمی‌شود این همیشه مردم هستند که بی‌اطلاع از کاربردهای سالم و درست گرفتار مخاطرات تکنولوژی‌های جدید می‌شوند.

اگر از من بپرسند چرا در ایران شبکه‌های مجازی بیش از کشورهای دیگر با استقبال مواجه شده است مهم‌ترین عامل آن را پرهیز از عمق گرایی و تأمل و تفکر و علاقه به اطلاعات عمومی وسیع می‌دانم.

در فرصت‌های اقتصادی و فرهنگی موجود در شبکه‌های مجازی تردیدی نیست اما با توجه به آنکه در ایران هرگز آموزشی برای فناوری‌های جدید پیش از ورود داده نمی‌شود این همیشه مردم هستند که بی‌اطلاع از کاربردهای سالم و درست گرفتار مخاطرات تکنولوژی‌های جدید می‌شوند.

دولت نیز در ایران به‌جای آموزش و فرهنگ‌سازی همیشه پس از ورود یک فناوری و رشد مخاطرات، محدودیت و حذف را در دستور کار قرار می‌دهد.

برخورد امنیتی با ویدئو، ماهواره و فیلتر سایت‌ها و شبکه‌های مجازی و جلوگیری از رشد اینترنت پرسرعت نمونه‌ای از روش‌های نادرست دولت‌های ایران برای مقابله با خطرات ناشی از امکانات و ابزارهای جدید رسانه‌ای در کشور بوده است. روشی که هرگز نیز نتیجه مؤثری به دنبال نداشته و اتفاقاً با منع مردم و رفتار امنیتی، آن‌ها را بیش از پیش برای به کارگیری این نوع ابزارهای رسانه‌ای تحریک و ترغیب کرده است.

دیگر همه ما می‌دانیم که سرانه مطالعه در ایران پایین است و همیشه نیز بابت این سرانه ناچیز خود را ملامت کرده‌ایم اما هرگز در بعد فرهنگی و آموزشی اقدام مؤثری در این زمینه انجام نداده‌ایم.

در برخورد با چالش‌های فرهنگی و آموزشی نیز بیشتر رویکرد دولت‌ها در ایران کمی بوده است و معمولاً با رشد یارانه مطبوعات، چاپ، کاغذ و یا توزیع رایگان کتاب به‌وسیله سازمان‌ها و نهادهای مختلف در تلاش برای بهبود سرانه مطالعه بوده‌ایم که این راهکار نیز بیشتر بسترساز شکل‌گیری یک نوع فساد در میان صاحبان رسانه و نشر شده است و تأثیر خاصی در کیفیت محتوای رسانه، کتاب و افزایش علاقه مردم به مطالعه نداشته است.

همگی این عبارت را شنیده‌ایم که مردم ایران در دانش و اطلاعات اقیانوسی به عمق یک اپسیلون هستند و این واقعیت فرهنگی با شکل‌گیری شبکه‌های مجازی و تلاش روزافزون برای ارائه محتوای کوتاه و خلاصه‌تر رو به گسترش و حتی نهادینه‌سازی فرهنگ سطحی‌نگری در کشور خواهد بود.

نهادینه‌سازی فرهنگ سطحی‌نگری مهم‌ترین آسیبی که به دنبال دارد شکل‌گیری یک جامعه ناآگاه و فاقد قدرت تحلیلگری در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.

جامعه‌ای که قدرت تحلیل خود را از دست می‌دهد بدون تردید چه در داخل و چه در مواجهه با جامعه جهانی قادر به اتخاذ تصمیم‌های درست و منطقی نخواهد بود و به‌سادگی با مخاطرات فراوانی مواجه می‌شود.

اما چرا این فرهنگ رو به گسترش است؛ یک پاسخ کوتاه دارد مردم شاهد موفقیت افرادی در جامعه هستند که بدون برخورداری از دانش و تخصص و فقط با برخورداری از عنوان دکترا آن‌هم بدون گذراندن مراتب تحصیلی به مقام و ثروت دست پیدا کرده‌اند.

از سوی دیگر به‌جای آنکه صاحبان اندیشه و تفکر الگو باشند و باعرضه اندیشه‌های آن‌ها به شیوه‌ای مؤثر عقلانیت در جامعه توسعه یابد سلبریتی ها و شومن ها آن هم بدون برخورداری از دانش و تخصص و صرفاً با سوءاستفاده از شهرت و عرضه محتوای هات رسانه‌ای به الگو تبدیل می‌شوند و از آن طرف صاحبان اندیشه در جملات کوتاه و گاه جعلی هر روز کوچک و کوچک‌تر.

 راهکار چیست؟

راهکار نخست؛ پیشگیری قبل از درمان یعنی آموزش پیش از رشد و گسترش ابزارهای رسانه‌ای و فناوری‌هاست. می‌دانیم که باز هم در سال‌های نه‌چندان دور فناوری‌های جدیدی تولید و در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت پس باید این بار هوشمندانه پیش از رشد، عموم مردم را برای استفاده آموزش داد.

دوم؛ باید فرهنگ‌سازی را از کودکان آغاز کرد. اگر خواستار شکل‌گیری جامعه‌ای اهل مطالعه و تفکر و برخوردار از توان تحلیلگری هستیم آموزش کودکان باید در صدر فهرست استراتژی‌های کشور قرار بگیرد و یک برنامه عملیاتی مؤثر برای آن تدوین کرد.

سوم؛ سرمایه‌گذاری بر روی کمیت‌های فرهنگی و اجتماعی متوقف و از این پس برای بهبود کیفیت سرمایه‌گذاری مادی و معنوی داشته باشیم.

واقعیت آن است که پرداخت یارانه روش منسوخ شده‌ای است که دیگر هیچ کمکی به بهبود کیفیت در هیچ زمینه‌ای نمی‌کند و بیشتر دولت‌های موفق جهان نیز یارانه را فقط در امور رفاهی همانند بهداشت و آموزش مورد استفاده قرار می‌دهند تا هزینه‌های افراد جامعه کاهش یابد؛ اما حمایت یارانه‌ای از صنعت، سینما، ورزش و رسانه نه تنها بسترساز بهبود کیفیت نبوده بلکه بیشتر عامل شکل‌گیری فساد و تبعیض شناخته می‌شود. بنابراین باید روش‌های تشویقی برای بهبود کیفیت را جایگزین روش‌های افزایش کمیت کرد.

چهارم؛ تحصیلات دانشگاهی و حضور در دوره‌ها و سمینارهای آموزشی دیگر معیار شایستگی علمی و مهارتی افراد نیست بلکه فقط ابزاری برای تفاخر به جهت برخورداری از یک مدرک آموزشی و درجه تحصیلی است.

با رشد روزافزون مدارک دانشگاهی جعلی و یا اخذ مدرک به پشتوانه سابقه و نه گذراندن تحصیلات آکادمیک از یک‌سو و ناکارآمدی تحصیلات دانشگاهی از سوی دیگر موجب شده است مدرک و درجه به تخصص و مهارت برتری یابد و دیگر کسی برای یادگیری تلاشی نمی‌کند چرا که بیشتر صاحبان مقام و ثروت نیز بدون برخورداری از تخصص و دانش به موفقیت دست پیدا کرده‌اند.

کار بسیار دشواری است اما باید ضمن اصلاح روش‌های آموزشی با ارج‌گذاری بر فعالیت دانشمندان و نخبگان علمی برای افراد جامعه الگوهای علمی معرفی کرد. همچنین ضمن فرهنگ‌سازی باید با نظارت اصولی بر روند صدور مدارک دانشگاهی جعلی، پولی و پایان‌نامه‌ها بستر توسعه علمی را فراهم کرد.

آگاه باشیم که نهادینه‌سازی فرهنگ سطحی‌نگری در یک جامعه بسترساز بروز دیکتاتوری و استعمار و استثمار توسط مزدوران داخلی و دشمنان خارجی خواهد بود.

 

 

نظر شما