نمایش «تنهایی پرهیاهو»دومین تجربه امیرکاوه آهنین جان بعد از «در بارانداز» است که به زودی در تماشاخانه ایرانشهر شاهد آن خواهیم بود. از این رو برای تهیه گزارش از تمرین گروه این نمایش سراغ آنها به تماشاخانه ایرانشهر سالن سمندریان رفتیم.
وارد سالن سمندریان که میشویم حدود سی نفر از بازیگرانی که اکثریت آنها جوان هستند و اغلب لباسهای مشکی به تن کردهاند روی صحنه مشغول بازی هستند. مقابل آنها نیز کاوه آهنین جان کارگردان این نمایش به همراه نادیا حسام مشاوره کارگردان روی صندلی نشسته وبه دقت بازی آنها را رصد میکند. در اطراف نیز عوامل نمایش حضور دارند تا با دستور کارگردان و با حرکت دست او بلافاصله و با سرعت صحنه را تغییر دهند.
بازیگران روی صحنه که از زنان و مردان جوان تشکیل شده اند مثل یک ارتش و متشکل از سربازان گوش به فرمان نقش اصلی این نمایش که بانیپال شومون نقش آن را بازی می کند، هستند.
بانیپال شومون نقش مرد روشنفکری به نام هانتا را بازی میکند که شیفته کتاب وکتابخوانی است اما حالا کارگری شده که در کارخانهای مامور خمیر کردن کتابها است. او پس از نابود کردن کتابها خود را هم به نابودی میکشاند. شاید اگر بخواهیم مصداق عینی این شخصیت را جامعه کنونی مثال بزنیم، او در واقع شبیه به افراد روشنفکر هنری است که از زمانه خود جلوتر از است و این مساله او را آزار میدهد و حتی به جنون هم می کشاند.
زمانی که ما وارد سالن نمایش شدیم حدود دو ساعت از تمرین گروه گذشته بود اما گروه کماکان با انرژی به بازیشان ادامه میدادند. بانیپال شومون در نقش هانتا دیالوگهایش را بیان میکند و دیگر بازیگران در اطراف او مثل افکار موهومش هستند. هیاهوی آنها مثل افکاری هانتا است که او را رها نمی کنند.
در این میان آهنین جان دست هایش را به هم می کوبد ؛ این یعنی صحنه را تغییر دهید! بلافاصله صحنه از جمعیت بازیگران خالی میشود و پشت این جمعیت السافیروز آذر در نقش دختر کولی و مردی که بازیگر مقابلش ظاهر می شوند. السافیروز آذر در این نمایش نقش دختری فقیری را ایفا میکند که اصرار به ازدواج کردن دارد. او معشوقه کاراکتری به نام رییس است، آنها با هم در حال گفتگو بودند که به خاطر بی ادبی دختر کولی با هم دعوایشان می شود و از طرف رئیس کتک میخورد و بعد صحنه را ترک می کند. پس از آن هانتا و رییس با هم مواجهه می شوند و دیالوگهایی بینشان رد و بدل میشود. در همین حال دختر کولی دوباره وارد صحنه می شود و با عصبانیت تمام ضربه ای مهلک به رئیس می زند و او را به زمین می اندازد.
فیروزآذر: تفاوت نقش برای بازیگر جذابیت زیادی دارد
السا فیروز آذر در خصوص تفاوت نقشش در نمایش «تنهایی پرهیاهو» با دیگر نقشهایی که ایفا کرده است گفت: تفاوت نقش برای بازیگر جذابیت زیادی دارد ، زیرا او از این طریق میتواند خودش را محک بزند و نقشهای دیگر را تجربه کند، من در این نمایش نقش یک دختر کلی را بازی میکنم که خیلی گستاخ و فرهنگاش با دیگران بسیار متفاوت است. مثلا ولع دارد تا همه چیز را بخورد حتی چیزهایی که قابل خوردن نیستند. در واقع زندگی او تلفیقی از شرایط امروز و سال 1940 در زمان جنگ جهانی دوم است. او تنها بخاطر خواهر و برادر معلولی که دارد میخواهد به اجبار و اصرار با کسی ازدواج کند. این دختر کلی خیلی بدوی زندگی میکند و فقط میخواهد به نیازهای اولیهاش در زندگی برسد.
صحنه تغییر می کند، جمعیت بازیگران به همراه آناهیتا همتی که نقش مانچا را بازی میکند روی سن میآیند. او نقش دختری را بازی میکند که زمانی معشوقه هانتا بود. این صحنه از بازیگرانی زنی که مانند مجسمه با مدلهای مختلفی روی صندلی ایستادهاند و مردانی که روی زمین نشستهاند و تند تند نت بر میدارند تشکیل شده است.
آناهیتا همتی درباره کلیت این نمایش و نقش خود توضیح داد: من در این نمایش نقش مانچا دختر مستقل و پر انرژی را بازی میکنم که در گذشته عشق قدیمی هانتا بوده است. هانتا در حال حاضر دچار یک درگیری ذهنی و روحی شده که دلیل آن از بین بردن کتابهاست و چون عاشق کتاب است دچار این تناقض شده است. او عاشق کتاب است در حالی که آنها را از بین میبرد و موجب شده تعادلش را از دست بدهد، من و همه بازیگران ذهنیت او هستیم که روی صحنه می آییم و نمود پیدا می کنیم.
این صحنه قصر مانچا را نشان میدهد، او میان مجسهها می چرخد و میگوید: این یکی شبیه من نیست، آن یکی هم همین طور و مجسمه ها را یکی پس از دیگری رصد می کند تا تندیسی شبیه خودش برایش بسازند. در این بین هانتا نزد او می آید و میگوید این قصر را چطور ساخته است و در این باره با او حرف می زند.
مردم «تنهایی پرهیاهو» را دوست دارند
در میان سراغ آهنین جان رفتیم او با اشاره به داستان «تنهایی پرهیاهو» گفت: رمان «تنهایی پرهیاهو» معروفترین رمان تاریخ است که علاوه بر مخاطبهای کتاب خوان خاص مخاطبهای عام هم داشته است. بسیاری از مخاطبان این کتاب چون آن را خوانده اند و میشناسند توجه شان به نمایش ما جلب میشود. این قصه درباره یک کارگر است که در زیرزمینی مامور از بین بردن و خمیر کردن کتاب هاست. ما در این متن اتفاقات زندگی او در یک مقطع زمانی را می بینیم که بعد از از بین کتابها به از بین بردن خودش ختم میشود.
پس از این گفتگو و آنتراکتی کوتاه هانتا روی صندلی میایستد تا بلندتر از دیگران باشد، او نطقی را بلند میخواند و دیگر بازیگران در اطراف او به جنبش میافتند. در گوشهای صدای زمزمه زنی شنیده میشود و بعد همه به فرمان هانتا مثل سربازان یک ارتش به صف میایستند و با صدای هوهو پایشان را به زمین می کوبند.
هانتا تنهایی پرهیاهویی دارد. لحظه به لحظه این هیاهو در نمایش دیده می شود. صحنه هایی که روایت شد تنها بخشی از نمایش 70 دقیقه ای «تنهایی پرهیاهو» است. تمرین گروه با همین روند تا ساعت 5 عصر ادامه دارد. برنا با کارگردان و بازیگران این نمایش گفتگوهایی داشته است که طی روزهای آینده خواهید خواند.
نمایش «تنهایی پرهیاهو» به نویسندگی حسین پاکدل و کارگردانی امیرکاوه آهنین جان از ۲۲ آبان ۹۶ ساعت ۲۰:۳۰ در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود
بازیگران این نمایش عبارتند از: بانیپال شومون، آناهیتا همتی، السا فیروزآذر، روزبه اختری، ابوالفضل حاج علیخانی، بابک قادری، شهاب ملک پور، بهداد قادری، میلاد تاجیک، بابک بینش، عسل هژبرپور، حمیدرضا سنگیان، کاوه دوستی، نیما مظاهری، یوسف محوی، علی کیان، زکیه سیف، آرزو تاج نیا، مهسا اصغری، علی صحراگرد، نسترن ابراهیم زاده، نگین فیروزمنش، روژینا کلاه زری گروه بازیگری نمایش «تنهایی پرهیاهو» را تشکیل می دهند.