به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ ایشان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و باید بیش از دیگران مصلحت نظام را در رفتار و گفتار خود رعایت کنند؛ اما امروز سخنان جریان اپوزیسیون خارجنشین از زبان ایشان جاری میشود و با سخنان مبهم، نیشدار، چندسویه و جنجالی، بیش از صحبتهای خارجنشینان برای BBC و VOA خوراک و سوژه و زمینه تخریب نظام فراهم میشود.
این امر یا ناشی از تغییر اهداف بیگانگان مبنی بر تقویت کشورمان است یا ناشی از تغییر اهداف جناب احمدینژاد که باید افکار عمومی و دلسوزان کشور دراینباره قضاوت کنند.
با فرض اینکه سخنان ایشان درست هم باشد، آیا رسانهایشدن این نامه نشان از نیت خیرخواهانه ایشان است یا چیز دیگری را نشان میدهد؟ آیا رسانهایکردن نوشته ایشان خطاب به رهبری، در راستای مصلحت نظام است؟
آیا این نامه ایشان نوعی دعوت عمومی به رفتارهای تند خیابانی است یا دلسوزی به حال نظام و کشور؟آیا ایشان نمیدانند که مشکلات اجرائی، پاسخگونبودن، بیانضباطی مالی، رفتارهای فراقانونی و دادن آمارهای صوری و غیرواقعی مورد اشاره در نامه که عمدتا با واقعیت نیز منطبق است، میوه همان نهال کجی است که خود ایشان در هشت سال ریاستجمهوری در این کشور کاشتند؟
ایشان حالا قوه قضائیه را به چالش میکشند. چرا وقتی رئیسجمهور ایران بودند، زبان تلخشان هرگز متوجه این قوه نشد؟ حتی بعد از دوره ریاستجمهوریشان نیز تا زمانی که پرونده یاران درجهیک ایشان مطرح نشده بود، از قوه قضائیه انتقاد نمیکردند؟
چه شده که آقای احمدینژاد هم نگران آزادی بیان شدهاند؟ احمدینژادی که در دوره مدیریت او حتی کارشناسان هم جرئت نداشتند نظر علمی و کارشناسی مخالف نظر او را مطرح کنند. احمدینژادی که فرمانداری داشت که وقتی مردم برای رفع مشکلات عادی و روزمره خود به او مراجعه میکردند و مشکلاتی مانند نبود نانوایی و آب شرب را نزد او مطرح میکردند، به جای حل مشکل، آنان را متهم به ضدانقلاببودن و تشکیل پرونده میکرد. حال چه شده که ایشان هم نگران آزادی بیان شدهاند؟