برومند شکری در سال ۱۳۶۲ در کرمانشاه متولد شد و از نوجوانی به نوشتن روی آورد و در هفتهنامههای محلی مشغول به همکاری شد. از این نویسنده کتابهایی چون؛ عاقبت چه خواهد شد، دیوار، پهلوان گلنوروز، فاطمه ناهید و آزاد تاکنون منتشر شده است که در این راستا گفتوگویی اختصاصی با برومند شکری نویسنده و پژوهشگر کرمانشاهی انجام گرفته که در پی میآید:
✅ آقای شکری به نظر میرسد که سوژههای متفاوتی را برای پرداختن انتخاب میکنید، لطفا در این باره توضیح دهید؟
اصولاً سوژه پیدا کردن برای یک نویسنده کار دشواری است، در کل انتخاب موضوعی که بتوان روی آن وقت گذاشت و بعدها هم از آن موضوع دفاع نمود کار آسانی نیست. به نظرم سوژههای که من انتخاب کردهام، قهرمانهای آن از نظر فکری به هم نزدیک هستند. ممکن است دلیل گوناگونی آن از نظر مخاطب بیشتر به این خاطر است که موقعیتها تغییر میکنند ولی روحیه آرمانگرایی و تعالی روح در همه آنها یکسان است.
✅ هدف شما از پرورش چنین نگرشی در قهرمانهای خود چیست؟
باید اعتراف نمود که هر نویسندهای باور و اعتقاد خود را در قهرمانهایی که میسازد تلقین میکند. من هم از این مورد مبراء نیستم. هرچند نمیتوان این را یک کمبود تلقی نمود ولی شخصیت واقعی و حقیقی یک نویسنده را میتوان در قهرمانهایی که خلق میکند پیدا کرد. ممکن است که نویسنده به ظاهر از افکار خود دور باشد ولی در باطن این طور نیست.
✅ لطفا بیشتر در مورد فلسفه آرمانگرایی توضیح دهید؟
آرمانگرایی یا به تعبیری ایدهآلیسم اخلاقی، اهداف حقیقی و متعالی یک فرد است که آن را دنبال و پیگیری میکند. به نظر من روحیه آرمانگرایی همیشه در مردمان ایران وجود داشته است، به طبع این موهبت هم در من به عنوان یک ایرانی وجود دارد. مفهوم آرمانگرایی درست مقابل واقعگرایی میایستد. واقعگرایی معتقد است که باید در برابر واقعیت تسلیم شد ولی آرمانگرایی چنین مفهموی را نفی میکند. سادهتر بگویم در جنگ ایران و عراق از نظر علمی ایران شکست میخورد. چون جنگ یک محاسبات خاص خود دارد. مثلاً محاسبه میکنند که دشمن چه مقدار نیروی هوایی، زمینی، توپخانه، زرهی و … دارد و همین را با تجهیزات و نیروهای خودی مقایسه میکنند. با وجود این که ایران از نظر علمی شکست میخورد ولی جنگ به نفع ایران تمام میشود. فکر والا و اعتماد به باور میتواند محاسبات علمی را به هم بریزد.
✅ چون شما قهرمانهای خود را در چنین پروسهای شکل میدهید چطور ممکن است که جوانها روحیه آرمانگرایی را در خود به وجود بیاورند یا حفظ کنند؟
چند وقت پیش مطلبی در مورد واگویه مطالعه میکردم که چه قدر جالب بهنظر رسید. و حتماً مخاطبین عزیز را دعوت میکنم که در مورد واگویه بیشتر مطالعه کنند. واگویه آهسته صحبت کردن با خود است. در تحقیقاتی که در یکی از دانشگاههای آمریکا انجام شده است به این نتیجه رسیدهاند که اگر به خودتان فقط یک بار بگوئید فلان کار را نمیتوانم انجام دهم باید یک نفر دیگر هفده مرتبه به شما بگوید که شما میتوانید آن کار را انجام دهید تا اثر تلقین خود را خنثی کنید.
✅ در مورد نشر چه نظری دارید؟
ما در حوزه نشر دو مشکل عمده داریم. یکی بحث سانسور و دیگری تقابل ناشر با نویسنده که هر کدام منجر به گرفتاریهایی میشود. سانسور یک قانون است و تا حدودی میتوان با آن کنار آمد و اداره ارشاد هم تا جایی که بتواند کمک میکند. ولی متاسفانه ناشر بد عین یک بختک است و میتواند زندگی یک نویسنده را به باد بدهد. متاسفانه تا الان هر کدام از نشریاتی که با آنها کار کردهام به تعهدات خود عمل نکردهاند و در کل مدیران آنها افراد صادقی نبودهاند. متاسفانه رفتار طلبکارانه ناشر باعث بروز مشکلاتی میشود که قابل جبران نیست و کمترین آن انگیزه نویسنده است که از دست میرود. توصیه من به نویسندگان این است که با ناشران خوشنام همکاری کنند.
✅ آیا حتما نویسنده باید با ناشر خصوصی کار کند؟
ما نشریات خوب و خوشنام دولتی یا وابسته به نهادها زیاد داریم که نه تنها حق تالیفی به نویسنده پرداخت میشود بلکه مادامی که کتاب به فروش میرود، درصدی هم به عنوان حق فروش به نویسنده پرداخت میکنند. مثل نشر سوره که انصافا در سالهای اخیر هم کتابهای خوبی منتشر نموده است.
✅ اگر در پایان صحبتی دارید، بفرمایید؟
مؤظب واگویههای خودمان باشیم و روی اندیشه خود مدیریت کنیم. فکر میکنم سادهترین راه مقابله با مشکلات همین دو مورد است. از وقتی که در اختیارم گذاشتید صمیمانه ممنون هستم.
گفتوگو: آرزو قیاسی