زنان و مردان سوری از سیاهچال‌های جبهه النصره می‌گویند

|
۱۳۹۷/۰۵/۰۳
|
۰۸:۵۸:۲۳
| کد خبر: ۷۳۳۱۷۵
زنان و مردان سوری از سیاهچال‌های جبهه النصره می‌گویند
تعدادی از کسانی که از زندان گروههای تروریستی و جبهه النصره در ادلب آزاد شده اند، روزهای زندان و انتقال از زندانی به زندان دیگر را سه سال سیاه توصیف می کنند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری برنا به نقل از تسنیم، تعدادی از کسانی که از بند گروههای تروریستی و جبهه النصره در ادلب آزاد شدند، سه سال اسارت خود را سال های سیاه توصیف می کنند که زیر شکنجه قرار داشته و از زندانی به زندان دیگر بین غانه  و حارم منتقل می شدند و سرنوشت نامعلومی داشتند.

"جعفر" جوان 26 ساله سوری در این باره می گوید: تروریست های جبهه النصره موجوداتی انسان نما و راهزن و مدعی مردانگی هستند، آنان زنان را با شلنگ های آب زیر کتک گرفته و مدعی اجرای شریعت الهی هستند.. خدا را شکر که اکنون داعش و النصره  و گروههای دیگر تروریستی به جان هم افتاده اند .

این تروریست ها از کشورهایی مانند ازبکستان، ترکیه، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان بودند و با وسایلی ما را زیر بار کتک می گرفتند که هیچ انسان عاقلی از آن برای ضرب و شتم استفاده نمی کند تا جایی که یک کودک معصوم را به گناه اینکه درخواست شیر کرده بود، با یک میله فلزی به قتل رساندند.

او با لحنی پراندوه که حاصل یادآوری روزهای زندان است، می گوید خدواند مجازاتشان کند.

"اسعد" یک مرد 30 ساله است که می گوید: برادرم را به اتهام ارتباط با دولت با خونسردی پیش چشمانم کُشتند. مرا به اتاقی بردند که گنجایش هفت نفر را هم ندارد، تعداد ما بالغ بر 28 نفر بود. وضعیتمان شبیه چهارپایان در اسطبل بود. علاوه بر این تعدادی از اعضای داعش را که به اسارت گرفته شده بودند ، به بند ما آوردند تا هر لحظه ما را به سربریدن تهدید کنند..  چیزی نمی دیدیم زیرا با یک تکه پارچه سیاه چشمانمان را بسته بودند.

او ادامه می دهد: دیوانگی آنان زمانی به اوج رسید که عملیات ارتش سوریه در درعا آغاز شد و از آن زمان شکنجه و کتک و پاشیدن هر ساعت آب داغ در انتظارمان بود ، آرامش و کنترل خود را از دست داده بودند زیرا خبرهای پیشروی نیروهای ارتش در جنوب به گوششان می رسید.

"ام ملاذ" زن 45 ساله ای است که در حارم به اسارت جبهه النصره در آمد.

او می گوید: ابتدا من را به یک سلول انفرادی بردند و یکی از سرکردگان تروریست ها به من گفت یا با یکی از ما ازدواج کن یا خدمتکار یکی از فرماندهان خواهی شد، من ماندن در زندان و خدمتکاری را انتخاب کردم. زایر ظلم و ستم و اینکه با ما مانند کنیز و خدمتکار رفتار می شد، طعم تلخ زندگی را چشیدم.

"ابومحمد" 67 ساله نیز از یک سال و چهار ماه اسارت در زندان  یک گروه مغربی می گوید و اینکه به عقیده آنان هر"علوی" کافر و جاهل و بی ارزش است ؛ اینها را وارد مغزشان کرده بودند و به بهانه اینکه من یکی از تروریست های آنان را کشته بودم ، حکم قتلم را صادر کردند اما قسم خوردم که هیچ کس را نکشته ام و کارمند کارخانه شکر بودم؛ بعد از آن به اتهام کار برای دولت شکنجه ام کردند.

ما را به سردابی بردند که نور و هوا نداشت و هر روز دو لقمه نان به ما می دادند که زنده بمانیم که این نان هم گاهی آلوده به فضله بود. از ترس اینکه یک بار دیگر گرفتارشان نشوم چیزی نخواهم گرفت.. جنایت هایی که شاهد بودیم به عقل بشر نمی رسد.

"علی" 27 ساله نیز در حالی که اشک می ریزد از ارتش و بشار اسد تشکر می کند که آنان را از بیش از سه سال زندان نجات دادند و می گوید:  سه عضو خانواده ام را که پیش چشمانم به دست فردی به نام "مصعب العراقی" شکنجه می شدند، از دست دادم.. ما برایشان گوشت می پختیم و برای اینکه از آن نخوریم نگهبان داشتیم و انواع غذاها را آماده می کردیم در حالی که فقط نان خشک می خوردیم.

وی خطاب به تروریست های النصره می گوید: با تفنگم و به همراه نیروهای ارتش سوریه به ادلب پیش شما باز خواهم گشت .دیگر چند سال تنها نخواهم بود. ای مدعیان اسلام!، اسلام از شما مبراء است.

روایت سالهای سخت زندان اهالی اشتبرق  در حالی است که ارتش سوریه با حمایت متحدانش در حال به ثمر نشاندن پیرزوهایی در تمام میدان های نبرد است و آنان منتظر گشودن نبرد شمال هستند تا امکان بازگشت به شهر و دیارشان پس از آزادی از گروههای تروریستی فراهم شود.

 

نظر شما