به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در ابتدای این نشست محمدمهدی شیخصراف در سخنانی با اشاره به بکر بودن سوژه این اثر به موضوع دلایل تاخیر در اکران عمومی این اثر از سال 95 تا به امسال، اشاره کرد و گفت: این فیلم تنها اثر موسسه شهید آوینی در جشنواره آن سال بود و بعد از آن نیز خبری از تولید اثری سینمای جدیدی از سوی این مجموعه نداشتیم. در این شرایط اصلیترین سوال من این است که چرا نمایش عمومی این اثر به تاخیر افتاد؟
وی افزود: من این سوال را از آن جهت میپرسم که این اتفاق پیش از این نیز برای برخی دیگر از تولیدات این مجموعه تکرار شد. برای مثال فیلم «فرشتگان قصاب» که چند سال پیش در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت، اما در نهایت بدون داشتن اکران عمومی، صرفا در تلویزیون به نمایش درآمد!
گلایه از بیتوجهی متولیان دولتی سینما به «چراغهای ناتمام»
مصطفی سلطانی کارگردان این اثر در پاسخ به این سوال به عدم همراهی سیستم اکران سینماهای کشور با چنین آثاری اشاره کرد و گفت: من اگر بخواهم جواب این سوال را به شکلی ساده بدهم باید بگویم که به ما اکران نمیدادند! مقصر این اتفاق موسسه شهید آوینی نیست، بلکه مقصر سیستم اکران کشور است. تا آنجا که من اطلاع دارم، اکثر سالنهای سینمای ما متعلق به نهادهای دولتی و حاکمیتی است ولی به هر دلیلی، علاقهای به نمایش چنین آثاری ندارند.
وی افزود: من بارها به سازمانهای دولتی مراجعه کردم و پاسخی که از طرف مسئولین میشنیدم این بود که فیلم خوبی است ولی برای اکران آن صبر کنید. اتفاقا قرار بود این فیلم سال گذشته به نمایش عمومی درآید ولی در نهایت میسر نشد و اکران آن به امسال رسید.
«چراغهای ناتمام»، ایدهای درخشان با پرداختی ناموفق است
سیدمحمدحسینی منتقد سینما نیز در این نشست در سخنانی با اشاره به عوامل ساخت این اثر سینمایی اظهار کرد: به نظرم فهرست عوامل این فیلم نوید حضور یک گروه از جوانان تازهنفس را در سینمای ایران میدهد و این اتفاق خوبی است، از کارگردان و نویسنده جوان این اثر که اولین تجربه خود را در سینمای دفاع مقدس به ثبت رسانده تا تهیهکننده آن که جوان و البته باتجربه و پخته است.
وی افزود: این فیلم ایده محوری و کانونی درخشانی دارد که مخاطب را با خود درگیر میکند، اما به نظرم در مرحله پرداخت نمیتواند موفق ظاهر شود. به طور مثال ما هیچ چیزی از رفتار یک نویسنده را در روحیات و دیالوگهای کاراکتر اصلی به عنوان یک نویسنده مشاهده نمیکنیم و به طور کلی در این اثر هیچ تفاوتی در ادبیات و بیان شخصیتهای مختلف که در جایگاههای مختلفی مثل نویسندگی و یا مدیریت فرهنگی حضور دارند با سایر شخصیتها احساس نمیشود.
این منتقد سینما با بیان اینکه برای بهتر شدن قصه این اثر باید بخشی از قصه آن را در دل اتفاقات دفاع مقدس و صحنههای جنگی نمایش داده میشد، گفت: احتمالا سازندگان این اثر برای کمشدن هزینههای تولید تصمیم گرفتند تا شخصیت اصلی را وارد جریانات این چنینی نکنند. لذا به نظرم فیلم در بیان خودش از جایی به بعد دچار مشکلات مالی شده و این نمیتواند تقصیر نویسنده و کارگردان اثر باشد.
کمبود بودجه چگونه قصه «چراغهای ناتمام» را تغییر داد؟
مصطفی سلطانی کارگردان و نویسنده فیلم سینمایی «چراغهای ناتمام» در ادامه و در پاسخ به انتقادات طرح شده از سوی منتقد برنامه گفت: شخصیت اصلی این قصه که یک نویسنده است، یکی از دوستان صمیمی من است و ایده اصلی قصه از روی شخصیت این فرد شکل گرفته است. در ارتباط با هزینهها هم من نظر آقای حسینی را قبول دارم چون بودجه این فیلم رقم بسیار پایین بود و بسیاری از عوامل پشت صحنه کار، تقریبا بدون دستمزد و براساس رفاقتی که با ما داشتند، کار کردند.
وی افزود: فیلمنامه اولیه این کار به این شکل بود که بخشی از قصه آن در جنوب کشور و مناطق جنگی میگذشت اما کمبود بودجه و بضاعت مالی کم ما، مانع از این شد که این بخش را داشته باشیم. برای همین چند هفته مانده به فیلمبرداری مجبور به بازنویسی فیلمنامه همراه با آقای پرویز شیخطادی که مشاوره این پروژه بودند، شدیم.
مخاطب سینمای دفاع مقدس شخصیتهای کنشگر را بیشتر دوست دارد
سیدمحمد حسینی منتقد سینما در این بخش از نشست با اشاره به عدم پویایی کاراکتر اصلی قصه این فیلم که همان شخصیت نویسنده با بازی «مجید صالحی» است، اظهار کرد: اصولا مخاطب در سینما به ویژه در سینمای دفاع مقدس، شخصیتهایی را بیشتر دوست دارند که اَکت و فعالیت بیشتری دارند. مثلا وقتی شما فیلم «چ» را میبینید، کاراکتر «اصغر وصالی» را بیشتر دوست دارید، چون خیلی کنشگر و فعال است.
وی افزود: ولی شخصیت اصلی این فیلم چنین روحیهای ندارد و این خود به نوعی پس زدن مخاطب است. حالا فیلمساز برای اینکه میخواهد به این کاراکتر عزلتنشین، یک حرارت و کنش بدهد، او را درگیر قصه آن کولهپشتی به جامانده از زمان جنگ میکند که اتفاقا از نقاط درخشان فیلم است. اما در ادامه باز هم این فضا جدی گرفته نمیشود.
حسینی خاطرنشان کرد: در حالی که به نظر میرسید شخصیت اصلی قصه قرار است در طی ارتباطش با قصههای مرتبط با آن کولهپشتی درگیر یک سیروسلوک و تغییر شود ولی اینگونه نیست. اصلا این تخت بودن شخصیت اصلا هیچ سنخیتی با واقعیت دنیای نویسندگی و اتفاقاتی که برای نویسندگان میافتد، ندارد.
تصور ذهنی داوران فجر از گذشته کاری مجید صالحی مانع دیده شدن نقش او شد
مصطفی سلطانی کارگردان این اثر در ادامه در ارتباط با تجربه همکاری با مجید صالحی به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم که پیش از این بیشتر به عنوان آثار کمدیاش در میان مخاطبان شناخته میشد، گفت: من با هنرپیشههای بسیاری همکاری داشتم اما به جرات میتوانم بگویم که بازیگری تا این اندازه باهوش ندیدم.
وی افزود: من انتظار داشتم که مجید صالحی برای بازی در این نقش در جشنواره فجر حداقل کاندیدا میشد اما این اتفاق نیفتد چون فکر میکنم داوران بیشتر براساس آن تصور ذهنی که از گذشته کاری یک بازیگر دارند درباره او قضاوت میکنند در حالی که مجید صالحی برای بازی در همین نقش در سه فستیوال خارجی کاندید شد و در یکی از آنها جایزه هم گرفت.
تاثیر مشورت با هنرمندان سایر حوزهها بر کیفیت آثار سینمای دفاع مقدس
سیدمحمد حسینی منتقد این برنامه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اهمیت استفاده از نظر شوراهای مشورتی برای نگارش فیلمنامه به ویژه در حوزه موضوعات مرتبط با دفاع مقدس گفت: اغلب شوراهای ما در حال حاضر شوراهای رد یا قبول موضوع شدهاند که این اتفاق خوبی نیست. در حالی که در نسل قدیم، گفتگوها و مشورتهای زیادی میان هنرمندان حوزههای مختلف دفاع مقدس در ارتباط با موضوعات این حوزه صورت میگیرد.
وی افزود: مثلا در سالهای دور در حوزه هنری پاتوقی وجود داشت که در آن چهرههایی مثل قیصر امینپور و نصرالله مردانی از فعالان حوزه ادبیات، در حوزه تجسمی چهرههایی مثل حبیب صادقی و قدیریان و چلیپا و چهرههایی دیگر از سایر حوزهها در این پاتوق در کنار فیلمسازان قرار میگرفتند و حرفهای جدی میان آنها مطرح میشد.
حسینی خاطرنشان کرد: همین تعامل و بحثهای جدی بود که باعث میشد، سینمای دفاع مقدس در دهه 60 تا اواسط دهه 70 خیلی جدی و مهم باشد و ما وقتی فیلمهای آن دوره را مرور میکنیم میبینم که فیلمهایی که به نظر میرسد ساختار پروپاگاندا آن خیلی غالب است، دارای دیالوگهایی شاهکار است. من معتقدم فیلمی که دارد درباره یک نویسنده صحبت میکند، باید مملو از همین واژگان و دیالوگهای شاهکار باشد که مخاطب به راحتی نتواند آن را فراموش کند.