اصولا تنسی ویلیامز نویسنده شهیر آمریکایی که اصولا قلم منحصر به فردش طرفداران بسیاری در دنیا دارد، در کشور ما نیز مورد توجه است به خصوص اینکه نمایشنامه "گربه روی شیروانی داغ" در سال 1955 برنده جایزه پولیتزر شده است و قطعا یکی از بهترین آثار کارنامه او در کنار نمایشنامههایی چون اتوبوسی به نام هوس، باغ وحش شیشهای و... محسوب میشود.
ایوب آقاخانی در تئاتر ما یکی از کارگردانان صاحب اسم و رسم است و جدا از برداشتهایی که از نمایشنامههای مشهور دنیا دارد خودش نیز دستی بر نگارش با سبک و سیاق مختلف دارد.
این روزها نمایش "شیروانی داغ" بر اساس نمایشنامه "گربه روی شیروانی داغ" توسط او و رضا بهاروند نوشته شده تا امیرعلی دانایی، وحید آقاپور، نسیم ادبی، لیلا بلوکات، فریبا متخصص، فرید سجادی حسینی و وحید نفر روی صحنه تالار ایرانشهر (سالن زندهیاد حمید سمندریان) بروند.
درباره این نمایش قبل از هر چیز باید از بازیهای درست و قابل دفاع نمایش صحبت کرد. انتخابهای فکورانه آقاخانی برای هر یک از نقشها نقطه عطف این تئاتر محسوب میشود.
بازیگران این نمایش برای این نمایشنامه به لحاظ نوع بازیگری و شخصیتهای روی کاغذ با رنگآمیزی مناسبی انتخاب شدهاند و درست بر سر جای خودشان قرار گرفته اند،کاراکترها با شناسنامه تعریف شدهای روی صحنه هستند، نقشهای این نمایشنامه به لحاظ جغرافیای روایت داستان با استایل و لحن و سبک و سیاق بازیگری بازیگران مطابقت دارد.
امیرعلی دانایی با اینکه اصولا بازیگر سینماست در ایفای نقشی سخت و فیزیکال روی این صحنه حضور موفقی دارد. نسیم ادبی مثل همیشه ستارهی بی چون و چرای صحنه است. لیلا بلوکات یک کاراکتر فانتزی گاه با استفاده از استایل و فیزیکال کمیک را روی صحنه برده که میتوان جزو بازیهای درخشان او در این سالها از این تجربهاش یاد کرد.
فرید سجادی حسینی با پختگی این روزها در حوزه بازیگری برای نقش پدربزرگ ظاهر میشود. فریبا متخصص در اوج دوران بازیگریاش قرار دارد و شخصیت گاهی فانتزی مادر را دوستداشتنی، قابل باور و پر و پیمان ارائه میکند.
وحید نفر مثل همیشه خوب است. او دانشآموخته تئاتر است و اندازه بازی را روی صحنه بلد است. اتفاقی که در خیلی از نمایشها شاهد این قدرت و شناخت نیستیم و بازیگران برای دیده شدن هر دست و پایی میزنند.
وحید آقاپور دیگر بازیگر این نمایش است که انصافا بازیگر است. او لحظات بازی شخصیتهای این نمایش را به خوبی پر میکند. به اندازه کافی هست اگر قرار است باشد.
قطعا کارگردانی و هدایت این تیم بازیگری کار راحتی نیست اما آقاخانی با طراحی دکور سخت این نمایش کارش را سختتر هم کرده است. چفت و بست نمایش درآمده، نقاط اوج و فرود کار در ارتباط با چلنج بازیگران هرجا که لازم است شکل میگیرد، نمودار لحظات و موقعیتهای تراژیک نمایش برای شکل گرفتن فضای ملتهب قصه به خوبی گره افکنی و گره گشایی میشود. شخصیتها طوری رنگآمیزی شدهاند که تراژدی گنجاده شده در دل نمایشنامه به آن شکل آزاردهنده نشود و تماشاگر از موقعیتهای ریز کمدی سریال در لحظاتی که لازم است نفس بکشد.
"شیروانی داغ" قاب درستی به خود گرفته است. هرچند گاهی ریتم دست خوش موقعیتهای قصه قرار میگیرد اما کمتر با افت مواجه میشود. موسیقی لحظات مختلف کار را به خوبی پر میکند اگرچه تنها یک ساز اصلی برای کار در نظر گرفته شده است اما جنس ساز به لحاظ تماتیک با لحظات مختلف کار بیربط نیست و مکملی است بر شخصیتها و روند داستان.
ایوب آقاخانی از تمام متریال لازم در دسترسش به خوبی سود برده تا نمایش با چفت و بست درست و کامل روی صحنه باشد.
"شیروانی داغ" از دروغ میگوید، دروغی که تمام لحظات زندگی ما را پر میکند تا زندگی ادامه داشته باشد. ما به نزدیکترین افراد زندگیمان راحتتر از همه دروغ میگوییم تا روابط برقرار بماند غافل از اینکه...