در روز سوم جشنواره، فیلم «قصر شیرین» در سینمای رسانه اکران شد تا یک تکانی به حال و احوال فیلمهای جشنواره بدهد. تمام افرادی که در جریان روند تولید فیلم «قصر شیرین» بودند شاهد این مطلب هستند که حامد بهداد بیش از تمام کارهایی که تا امروز بازی کرده است از فیلم «قصر شیرین » پستهای متفاوت منتشر میکرد و در واقع به رقم اینکه فیلم در هیاهوی بسیار محدود تبلیغاتی ساخته میشد و در سکوت خبری گاهی اطلاعات و اخباری از فیلم منتشر میشد اما فیلم «قصر شیرین» به خاطر حال و احوالی که به بازیگر نقش اولش یا بهتر بگوییم تک ستارهاش می داد از سوی حامد بهداد با اشتیاق و با حال خوب منعکس میشد.
فیلم فضایی تلخ دارد. انسانها، انسانهای دنیای میرکریمی در فیلم جدیدش طعم شیرینی ندارند اما بی شک میتوان گفت در لایههای درونی فیلمی که میبینیم اتفاقات شیرینی رخ میدهد. زنی که با تمام توان و قدرت از لحظه بودن و نبودنش در تلاش است تا کانون یک زندگی را گرم نگاه دارد و البته پدری که ...
فیلم با تک بازیگر ستارهاش حامد بهداد و البته چند نابازیگری که در برخی از لحظات انصافاً هدایت درستی داشتند و به خوبی از پس نقشهایشان برآمدند ساخته شده است. اگرچه بخش عمدهای از فیلم در جاده میگذرد اما فیلمنامه به قدری درست روی پرده میرود که مشخصا خط و ربط روایت حاصل داستان را آن طور که باید از برش یک زندگی به نمایش میگذارد.
در حقیقت روایتی از آنچه در «قصر شیرین» می بینیم خود زندگی است نه نمایشی از زندگی که تماشاگر برای باورش مقاومت داشته باشد، بی گمان می توان یکی از دلایل انتخاب نابازیگران برای این فیلم را به هدف کارگردان در باور تماشاگر مرتبط دانست که قرار نیست تو مخاطب یک نمایش باشی، قرار است تو نمایی از گوشه ای از یک زندگی را همین اطراف ملاحظه کنی. و به همین دلیل است که فیلم در بسیاری از لحظاتش به دوربین روی دست دکوپاژ شده است و بازیگرانش بیش از بازیگری زندگی ذهن کارگردان را زندگی می کنند.
میرکریمی این روزها در اوج دوران کارگردانیاش به لحاظ پختگی و تجربه است. او که در کارنامهاش طعمهای شیرین دیگری مثل «یک حبه قند» را نیز تجربه کرده است این بار به سمت سوژه ای متفاوت رفته است داستانی که برای انعکاس تنها شخصیت مردش شاید در ظاهر کار سختی ندارد اما این کاراکتر چند لایه و عمیق با بازی خوب حامد بهداد، مشخصا یک تفکر جامعهشناختی در ذات خودش دارد.
فیلم در نقاطی تماشاگرش را از خود دور میکند، او را به فکر فرو میبرد و باز برمیگرداند. فیلم مخاطبش را در برخی از لحظات با دو بازیگر کودک و اتفاقاتی که در ذهن آنها میگذرد آزار میدهد اما تماشاگر فیلم را پس نمیزند. فیلم در برخی از لحظات به کمبود اتفاق و حادثه میرسد اما لحظه لحظه اثر، تماشاگرش را حفظ میکند که آماده باش برای دیدن یا شنیدن یک ماجرا.
نکته جالب دیگر اینکه از بازیهای درشت مرسوم حامد بهداد در این فیلم خبری نیست. شاید در چند تجربه از کارنامه حامد بهداد شاهد خلق شخصیتهای درونگرا و بسته بوده باشیم اما حامد بهداد در «قصر شیرین» مشخصا با هدایت کارگردان و به خواسته کارگردان به یک پختگی در ایفای یک نقش درونگرا رسیده است. او در این فیلم کمتر از دستانش که معمولا پربازی است استفاده میکند.
نگاههای حامد بهداد در فیلم «قصر شیرین» برعکس همیشه خیلی معرف شخصیت او نیست. و بیشتر تماشاگر را به فکر فرو میبرد.کاراکتر شاید نگاه نافذ داشته باشد اما از نگاه او به عمق افکارش نمی رسیم و گونه ای از شخصیت را در ذهن خود می پرورانیم که شاید بتوان به این شخصیت خاکستری در برخی از لحظات حتی حق داد.
در فیلم «قصر شیرین» کارگردان به دنبال نمودی از ماهیت خانواده و مادرانه ایست که هرگز آن را فریاد نمی زند و قضاوت نمی کند. به همین دلیل است که شیرین فیلم «قصر شیرین» همان قهرمانی است که او را نمیبینیم اما حضورش محسوس است.
با این وصف بی گمان فیلم میرکریمی میتواند یکی از کاندیدهای جشنواره در بخشهای مختلف به خصوص بازیگر نقش اول مرد باشد.