به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در ابتدای این نشست میلاد صدرعاملی درباره انتخاب بهرام رادان و مهرداد صدیقیان در کنار هم، گفت: آقای رادان وقتی فیلمنامه را خواندند، نقش را بسیار دوست داشتند. گپوگفت را پیش از شروع فیلمبرداری آغاز کردیم. البته که انتخاب زیادی نداشتم، چون باید بازیگران نقشهای اولم ورزشکار میبودند و هیکلهای ورزشکاری داشته باشند. متاسفانه بسیاری از بازیگران سینما این شرایط را نداشتند.
رادان در ادامه در پاسخ به این سوال تاکید کرد: سوالکننده حتما سینما را نمیشناسند. همکاری من و مهرداد صدیقیان در چند کار اتفاقی بوده است. شاید این اتفاق که الان که در چند فیلم پشتسر هم افتاده تا چند سال دیگر تکرار نشود.
صدیقیان هم گفت: من و آقای رادان حدود 9 سال است که با هم دوست هستیم و سال 95 اولین بار با هم بازی کردیم. اگر قرار بود که همدیگر را پیشنهاد بدهیم، باید خیلی زودتر اتفاق میافتاد. این اتفاق برایم بسیار خوشایند است. چون بهرام رادان بسیار حرفهایست، فیلم برایش مهم است و در گروه به همه کمک میکند.
صدرعاملی در ادامه این نشست با اشاره به اینکه دو شخصیت اصلی فیلم باید از دو رده سنی باشند، گفت: این موضوع هم در انتخاب من بسیار تاثیرگذار بوده است.
رادان در پاسخ به این سوال که بعد از این سالها چه مولفههایی در انتخاب فیلم برای شما تغییر کرده است، گفت: هر بازیگری با افزایش تجربهاش و آگاهیاش نسبت به محیط کارش به تدریج به تمایلاتش نزدیکتر میشود. در تمام این سالها سعی کردم به شعور مخاطبم احترام بگذارم، ولی همینطور که همه چیز دست یک بازیگر نیست. گاهی پیش آمده که این انتخاب به اشتباهاتی تبدیل شود. امسال سه فیلم در جشنواره فیلم فجر دارم که احساس میکنم سه انتخابم از سه فضای متفاوت بودند. از آنها بسیار راضی هستم و تمام تلاشم را برای بازی در همه این نقشها داشتم.
میلاد صدرعاملی درباره حضور یک قهرمان تکواندو در کنار عوامل فیلم «سونامی، گفت: اگر کار من بدون آقای رجلی که قهرمان جهان هستند انجام می شد نتیجه این نبود. ایشان سه ماه قبل از فیلمبرداری تمرینات خودشان را با آقای رادان و صدیقیان شروع کردند. ضمن اینکه به آقای غفاری و شجاع نوری هم خیلی کمک کردند. بچه ها را به لیگ تکواندو میبردند تا رفتار مربی ها را ببینند و از آنها الگو بگیرند و این خیلی به همه بچه ها کمک کرد.
کوروش رجلی مربی تکواندو هم درباره فیلم «سونامی» و حضورش در کنار تیم این فیلم گفت: اتفاق خیلی بزرگی در ورزش ما و برای ما در سینما افتاد که توانستیم زندگی قهرمانیمان را به این شکل به تصویر بکشیم. سختی های زیادی داشتیم. آقای رادان، صدیقیان، غفاری و شجاع نوری واقعا به صورت حرفه ای به این موضوع نگاه کردند. بچه ها از همان ابتدا آمادگی جسمی مطلوبی داشتند. ما نمی توانیم ورزشی مثل بدنسازی و هوازی که بچه ها در زندگی شخصی خود داشتند، بیاییم مسیر را به سمت تکواندو عوض کنیم. کار خیلی سختی بود اما در عرض سه ماه این بچه ها توانستند خیلی راحت تکنیک ها را یاد بگیرند و این چیزی نبود جز تلاش این بچه ها.
او گفت: بچه ها خیلی خوب با این موضوع کنار آمدند و خیلی خوشحالم که توانستند تصویری از زندگی قهرمانی نمایش دهند.
علیرضا شجاع نوری هم درباره حضورش در کنار تیم جوان «سونامی» گفت:روزی که آقای صدرعاملی به من دستور دادند و من قول دادم که باشم، گفتم بالاخره یک کاری برای یک دوست انجام می دهیم، مهم هم نیست که نتیجه چه می شود ولی از همان ابتدای کار متوجه شدم که میلاد یک فیلمساز است و می داند چه می خواهد و من خیلی خوشحالم که شاهد تولد یک فیلمساز متفاوت در سینمای ایران هستم که از این به بعد فکر می کنم فیلم های خوبی از ایشان شاهد باشیم.
پیمان شادمانفر درباره فیلمبرداری یک فیلم ورزشی گفت: کار ورزشی کردن سخت است چون نسبت به این مقوله شناخت نسبتا کمی داشتم. با میلاد مستندهای ورزشی زیادی دیدیم و در کنارش هم از تیم فیلمبرداری مسابقات واقعی کمک گرفتیم.
رادان در پاسخ به این سوال که چرا از بازی در نقش مکمل پرهیز میکند، گفت: فکر میکنم برای هر بازیگر مهم نقشی است که به او پیشنهاد میشود، نه اینکه اصلی یا مکمل باشد. من هم معمولا سعی میکنم از بین پیشنهاداتم انتخاب کنم. نقش مکمل هم قبلا داشتم و در فیلم کنعان بازی کرده بودم.
میلاد صدرعاملی هم در پاسخ به این سوال گفت: نقش آقای رادان مکمل نیستند. نقش اصلی هستند.
ژوله درباره نقشش در این فیلم گفت: من میلاد را از سالها قبل میشناختم. شاهد ساخت فیلمهای کوتاهش بودم. همیشه از او میپرسیدم چه زمانی قرار است فیلم بلند بسازی که بالاخره ساخت. جذابیت این کار برایم خود میلاد صدرعاملی و گروه بود. این فیلم یک شاه سکانسی داشت که برای من خیلی انگیزه برای حضور در این فیلم بود.
او تاکید کرد: در واقع این سکانس اینطور بود که خیلی وقتها این حضور و عدم حضور در مقابل رقیب اسرائیلی همیشه مورد مناقشه قرار میگرفت. در این فیلم صحنهای وجود داشت که از دو تا دیدگاهی که مخالف و موافق این اتفاق بودند دلایلشان را بیان میکردند. متاسفانه آن سکانس مجوز نگرفت که باشد. اگر بود معنا و عمق دیگری به فیلم میداد.
غفاری درباره حضورش در «سونامی» گفت: باعث افتخارم بود که در این فیلم در کنار این گروه بودم.
حسینی در پاسخ به این سوال که چقدر ورزش بسکتبال را به شکل شخصی دنبال میکند، گفت: فکر میکنم از 15 سالگی بسکتبال بازی میکردم. همین اتفاقی که برای ترگل افتاد برای من هم افتاد و به من اجازه حضور ندادند. مساله ورزش و ورزش بانوان برایم بسیار مهم است.
از رادان درباره اینکه بعضی سوپراستارها به اجرای مسابقات تلویزیونی روی آورده اند اما او با سه نقش متفاوت به سینما آمده پرسیده شد؛ او در پاسخ گفت: هر بازیگری هر طور که استراتژی اش باشد برای ادامه دادن می تواند مسیرش را انتخاب کند و در انتخاب خودش آزاد است. من خودم توانم را متمرکز بر سینما کردم و در سال های آینده فکرهای جدیدتر دارم و امیدوارم بتوانم هر سال با کارهای نوتری اینجا باشم. اینکه این سه نقش با هم متفاوت بودند خیلی مرهون اقبال من بود.
بهرام رادان در ادامه گفت: یک مقداری سختی کار برای ما این بود که ورزش تکواندو ورزشی است که افراد در بیست و چهار، پنج سالگی بازنشسته می شوند. قهرمان های تیم ملی معمولا بین نوزده، بیست و بیست و یک سال هستند. ما تمرینات سختی داشتیم و دلم می خواست کاش زمان بیشتری داشتیم و شاید مثلا شش ماه تمرین داشتیم که از خودم راضی تر می بودم. من رویای فیلم ورزشی را سال های سال است که دنبال خودم می کشم. شاید از سال 2004 المپیک آتن همیشه در فکرم بود که فیلم ورزشی کار کنم و زمانی که میلاد پیشنهاد این فیلم را داد انگار یک نطفه ای بود. امیدوارم در اکران هم بتوانیم نتیجه مطلوب را بگیریم.
میلاد صدرعاملی درباره اینکه شخصیت بهداد مقیمی شبیه کدام قهرمان ورزشی بود گفت: این شخصیت و همه شخصیت های فیلم ساخته ذهنم بود. تنها در بخش ورزش دخترها و اتفاقاتی که برای شخصیت ترگل می افتاد وامدار اتفاقات واقعی بودیم. همانطور که می دانید سال ها تیم ملی بسکتبال نمی توانست در مسابقات باحجاب شرکت کند ولی سه دختر از بچه های تیم ملی بدون اجازه فدراسیون می روند و باحجاب شرکت می کنند و همین برد خبری پیدا میکند و نماینده فدراسیون جهانی این اجازه را می گیرد که ورزشکاران مسلمان بتوانند باحجاب شرکت کنند و بعدتر لباس های مخصوص طراحی می شود. این اتفاق از ایران رقم خورده و کاملا واقعی است.
در ادامه نشست پرسش و پاسخ، کریستف رضاعی درباره ساخت موسیقی فیلم «سونامی» گفت: خود فیلم و خود میلاد به من خیلی انرژی دادند. درباره ساز خیلی سریع به ذهنم آمد که دو شخصیت اصلی از دو ساز بادی برنجی استفاده کنم. سکانس آخر برای من خیلی مهم بود که دنبال یک تم می گشتم که هم پیروزی و هم غم داشته باشد و این تم هم در سکانس اول و هم در سکانس آخر مطرح می شود. چون فیلم ورزشی هم هست قطعا قسمت ریتمیک آن هم مهم بود.
غزاله معتمد هم درباره طراحی لباس این فیلم گفت: از میلاد صدرعاملی تشکر می کنم که جسارت دنبال کردن یک فیلمنامه ورزشی آن هم اینقدر سالم و انسانی داشت و این نکته ای است که در سال های اخیر نداشتیم. محرکم برای حضور در این فیلم خود میلاد بود که با او در فیلم کوتاهش همکاری کرده بودم و دوم قصه این بچه ها که ماجرای بباز برای ما خیلی مهم است و یا بخش ورزش بانوان که قصه مهجوری است و در درجه بعد هم چالش ورزشی کار کردن خیلی برایم مهم بود. چون این اجازه را به من می داد که با یک گرافیک وسیع تری کار کنم. با اجازه فدراسیون تغییراتی در لباس داورها به لحاظ زیبایی شناسی دادیم. در بخش تمرین بچه ها هم سعی کردیم کارهایی کنیم که لباس بچه ها به لحاظ بصری جذابتر شود.
امیرمهدی ژوله درباره تحول نداشتن شخصیت ها در پایان این فیلم گفت: تمام قهرمانان این فیلم و این فیلمنامه تمام تلاششان را کردند که در پایان آنجا نباشد که بودند. ولی متاسفانه در بعضی جوامع قهرمان های ورزشی که سهل است قهرمان های بزرگتر هم زورشان به شرایط نمی رسد.
میلاد صدرعاملی درباره حمایت های پدرش و تاثیرش بر حمایت بنیاد فارابی از این فیلم گفت: در آن زمانی که سونامی ساخته شد پدرم عضو آن شورای تصویب فیلمنامه برای تسهیلات نبود، الان هم تا جایی که می دانم در جلساتش شرکت نمی کند.
محمدرضا صدرعاملی درباره نقشش در فیلم گفت: همه مراحل کار به شکل گروهی انجام شده است. از ابتدای کار در کنار همدیگر بودیم. واقعا نمیتوانم تفکیک کنم که کجا تاثیرگذاری من بیشتر بوده است. این طرح را با میلاد فکر کردیم بعد علی اصغری به گروه اضافه شد و هر سه نفر بازنویسی متعددی روی فیلمنامه داشتیم.آقای پرویز شهبازی هم بسیار به ما کمک کردند.
او در پاسخ به این سوال که آیا به سراغ ساخت فیلم خواهد رفت، بیان کرد: نمیدانم. هنوز تصمیمی برایش ندارم.
صدرعاملی تاکید کرد: قاعده خاصی برای تحول شخصیتها وجود ندارد. گاهی این تحولها غیرواقعی هستند. شاید این اتفاق نیفتد. تحول درونیتر باشد. آدمها پیش خودشان از کاری که انجام دادند، رضایت دارند. فکر میکنم از هر تحولی بهتر است.
حداد درباره طراحی صحنه فیلم گفت: تعداد فیلمهای ورزشی کم است بنابراین فضایی را باید خودمان ایجاد کنیم. براساس قصه باید به باشگاهی برمیگشتیم که چند وقتی درش بسته بود. صفر تا صد این باشگاه را ساختیم. فضایی را ساختیم که آمادگی زیادی برای تمرین را داشته باشد و بحث زیباییشناسی را داشته باشد.
صدیقیان در پاسخ به این سوال که سختترین اجرای این نقش کجا بود گفت: سختترین بخش سکانس فینال بود که من وآقای رادان باید مبارزه میکردیم. اوایل تمرین مدت دو هفته نمیتوانستم از پله بالا بروم. غیر از راه رفتن نمیتوانستم کاری انجام دهم. آنقدر زانوهایم تحت فشار بودم. من پیش پزشک میرفتم. قبلا ورزش میکردم اما تکاواندو یک ورزش تخصصی است.
او ادامه داد: من ناخواسته 5 کیلو وزن کردم. دائم فشارم میافتاد.
رادان درباره بازی در فیلمهای ورزشی گفت: یکبار ما باید گرم میکردیم و بعد که قرار بود وقفهای ایجاد میشد باید سرد میکردیم. این اتفاق که پشتسر هم انجام میشد بدن را بسیار ضعیف میکند. این ماجرای جسمی روی روحیه ما هم تاثیر گذاشته بود. من که فردی آرام هستم، احساس میکردم دچار یک کابوس شدهام. برای همین بازی در این فیلم نسبت به فیلمهایی که در طول این سالها انجام دادم متفاوت بود.
صدرعاملی درباره سرنوشت بهداد مقیمی یکی از کاراکترهای فیلم گفت: من سعی کردم نگاه انسانی داشته باشم. فیلم من تصویرگر رنجهایی است که یک ورزشکار برای رسیدن به سکو پشتسر میگذارد.
میلاد صدرعاملی درباره پایبند بودن به قواعد ژانر گفت: بالاخره مقداری باید به قواعد ژانر پایبند میبودیم. سعی کردیم از کلیشه دوری کنیم. سعی کردیم از فیلمهای کلاسیک ورزشی دور کنیم. ما این کار را نکردیم، دو قهرمان داشتیم و اجازه دادیم که تماشاچی خودش انتخاب کند طرفدار کدام یک از قهرمانان ما باشد.