احمد مازنی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: اگر بخواهیم قیاسی داشته باشیم درباره بودجه فرهنگی کشور و دیگر بخشها بودجه فرهنگ رقم چندانی را در بر نمیگیرد و تلویزیون که یک سازمان فرهنگی به حساب میآید در مقایسه با سازمانها و نهادهای دیگر که بودجهای برای آنها در نظر گرفته میشود رقم چندانی را به خود اختصاص نداده اما در حوزه فرهنگ بیشترین بودجه به سازمان صدا و سیما تعلق میگیرد. حوزه فرهنگ به طور کل شش دهم درصد از بودجه کل کشور را در دست دارد که قطعاً در این مقیاس این بودجه بسیار ناچیز است.
مازنی تصریح کرد: صدا و سیما به لحاظ نیروی انسانی ساختاری غلط دارد که به صورت مباشرتی همه کارها را انجام میدهد. روش مدیریتی که در سازمان صدا سیما شاهد هستیم یک روش کهنه و قدیمی است که با روشهای جدید کار رسانهای فاصله بسیاری دارد. قطعاً در این شرایط بودجه صدا و سیما هرچقدر در نظر گرفته شود نمیتواند جوابگو باشد و اگر در نیروهای سازمان صدا و سیما چابکسازی صورت گیرد و بخش خصوصی وارد این عرصه شود و صاحبان اصناف و مشاغل مختلف با مجوز صدا و سیما مسئولیت شبکههایی را در نظر بگیرند قطعاً شاهد اتفاقات بهتری خواهیم بود.
وی افزود: این موضوع که در قالب یک طرح مطرح شده هیچ منافاتی با قانون اساسی ندارد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد و طرحی که در نظر گرفتهایم تصویب شود، صدا و سیما با ده درصد از این بودجهای که در اختیار خود دارد اداره میشود اما با این روش مدیریت و اداره قطعاً این رقم بودجه حتی کم است و اگر لایحهای که مطرح است تصویب شود 90 درصد بودجه حال حاضر صدا و سیما اضافه خواهد بود. به طور کل اداره کشور امروز بسیار گران تمام میشود و این چابکسازی باید در بخشهای مختلف درنظر گرفته شود.
نماینده تهران در مجلس در ادامه خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم صدا و سیما را اصلاح کنیم باید این مسأله مهم را مدنظر قرار داده و در کنار راهاندازی شبکههای خصوصی چابکسازی در قسمتهای مختلف سازمان را در دستور کار قرار دهیم. من فکر میکنم تا چند وقت قبل گوش شنوایی وجود نداشت اما از زمانی که ترامپ برجام را کنار گذاشت و ما وابستگیمان به نفت از بین رفت، به تدابیر راهبردی رجوع کردیم که در تأمین برنامه و بودجه برنامهریزیهای جدیدی را مطرح کردیم که امیدوارم با نگاههای اصلاحی به این نظرات برخورد شود و کار به مردم سپرده شود و ساختارها تا حدی تغییر کند و کار به مردم واگذار شود تا بتوانیم از خلاقیت، نوآوری و اندیشه صاحبان فکر و جوانان استفاده شود. حوزه رسانه و صدا و سیما نیز با این تدابیر حتماً میتوانند به فعالیت خود به شکل ارزانتر و بهتر ادامه دهند.
مازنی با اشاره به اینکه راهاندازی شبکههای خصوصی هیچ خطری برای رسانه ملی ندارد، تأکید کرد: اگر بخواهیم مثالی بزنیم در اینباره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که معاونت مطبوعاتی بخشی از آن است و در این معاونت رسانههای مستقل نیز ثبت شده و هیچ خطری ارکان حکومت را تهدید نمیکند. این حالت را برای شبکههای رادیویی و تلویزیونی نیز میتوان در نظر گرفت و تلویزیون به جای راهاندازی شبکههای مختلف برای خود میتواند شبکههای تلویزیونی را به بخش خصوصی بدهد و خود با یک هیأت نظارت تخصصی مجوز پخش به شبکههای مختلف بدهد. این موقعیت فضایی رقابتی به وجود میآورد که قطعاً میتواند سازنده باشد.
وی افزود: به عنوان مثال اگر به هر کدام از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس مجوز یک شبکه داده شود و این دو شبکه بحثهای فوتبالیشان را در آن داشته باشند میزان مخاطبان هر دو شبکه بسیار بالا خواهد بود و درآمدزایی بسیاری صورت خواهد گرفت تا تلویزیونی که مجبور است برابر این بحثها یا به اصطلاح کلکلها خنثی باشد و در این صورت است که افرادی چون عادل فردوسیپور نیز میتوانند با داشتن مجوز شبکههای خود را داشته باشند و برنامههایی مثل برنامه «نود» پخش شود. همه حوزهها و افراد میتوانند با دریافت مجوز به راهاندازی یک شبکه بپردازند که از جمله آنها میتوان به حوزه علمیه قم، اهالی سینما، موسیقیدانها، اصناف مختلف بازار و... اشاره کرد و در این شرایط سلایق مختلف سیاسی نیز میتوانند در تلویزیون حضور داشته و فعالیت کنند و قطعاً این وضعیت هیچ آسیبی به صدا و سیما نمیزند و این سازمان میتواند به این شبکهها نظارت داشته باشد و آنچه که به عنوان مأموریت صدا و سیما در اصول قانون اساسی پیشبینی شده و در رأس آن تأمین آزادی بیان است را در واقع شاهد خواهیم بود و حتی در درآمدزایی این سازمان نیز چنین شرایطی بسیار مثبت و سازنده است.
مازنی در ادامه این بحث تصریح کرد: صدا و سیما به هیچعنوان تا امروز به آنچه که جزو اهدافش مشخص شده، دست نیافته و آنچه که به عنوان مأموریت صدا و سیما در قانون اساسی پیشبینی شده با آنچه که امروز میبینیم فاصله بسیاری دارد و البته این یک نگاه کلی است و من بین شبکهها و برنامههای مختلف تفاوت قائل هستم و برخی مواقع برنامههایی را میبینیم که تا حدی برنامههای خوبی به حساب میآیند. من منکر زحماتی که افراد در صدا و سیما میکشند نمیشوم اما نوع مدیریتی که در صدا و سیما حاکم است باعث شده تا این سازمان نتواند به اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده دست یابد. متأسفانه نوع مدیریت صدا و سیما مدیریت تصدیگری است که باعث شده شاهد وجود اقلیت انحصارطلبی باشیم، به خصوص در بخش سیاسی مانع بیان دیدگاههای دیگر شده و ما شاهد استفاده ابزاری از این رسانه هستیم که منجر به قهر مردم شده و مردم به جای استفاده و استقبال از صدا و سیمای خودمان به سراغ شبکههای ماهوارهای رفتهاند و قطعاً این اتفاق برای کشور و نظام جمهوری اسلامی بسیار خطرناک است و خسارت بزرگی در پی خواهد داشت.