افسردگی زلزله خاموش برای جوانان / افسردگی جوانان زنگ خطری که جدی گرفته نمی شود

خبرگزاری برنا لرستان- باشگاه جوانی : افسردگی حالتی است که از نظر خلق و خو در فرد علایمی مانند غمگینی ، احساس تهی و پوچ بودن ، احساس نارضایتی ، سرخوردگی ، شکست ، بی تفاوتی ، گوشه عزلت گزیدن، دست از هرگونه تلاش برداشتن ، بی انگیزگی ، بدبین بودن به همه چیز و همه کس را در فرد می بینیم و درست در این زمان است که زنگ خطر به صورت جدی برای جوانان به صدا در آمده  و این حالت روحی و روانی نامناسب به راحتی می تواند جوان را به ورطه و قهقرای نابودی بکشاند .

تاکنون با خود فکر کرده ایم چرا جوانان که ناب ترین سرمایه های کشور هستند دچار افسردگی می شوند ؟ یا اینکه فقط با جوانی که دچار افسردگی شده است برخورد کرده ایم  و بدون اینکه دلیل این امر را از او جویا شویم اورا مورد لعن و توهین قرار داده و با لحنی تمسخر آمیز به او گفته ایم تو جوانی و انرژی زیادی داری پس چرا قدر جوانی خود را نمی دانی و از این فرصت طلایی استفاده نمی کنی ؟ آیا تا کنون به جای اینکه آن جوان افسرده را مورد اهانت قرار داده دلسوزانه و با دلی آکنده از مهر و محبت دست نوازش بر سر اوکشیده و سعی در رفع مشکل او کرده ایم ؟ و از او علت به وجود آمدن  این حالت را جویا شده ایم ؟

بهتر است واقع بینانه و عاقلانه به موضوع افسردگی جوانان نگاه کنیم .

برپایه همین موضوع بارها با جوانان زیادی صحبت کرده و پای درد دل آنها نشسته و علت افسردگی آنها را جویا شده ام ؛تقریباً پاسخ اکثر آنها یکسان بوده  و همه از درد بی مسئولیتی و بی تدبیری برخی از مسئولین که کماکان هم در خواب غفلت به سر می برند و فقط بر شعار جوان گرایی بسنده می کنند ناله سر می دهند .

همه ما می دانیم که ناامیدی نخستین گامی است که شخص را به سوی گورافسردگی  می برد . زندگی جوان بازیچه دست اقبال نیست بلکه فرصت عظیمی است که باید ازآن استفاده کرد و مغتنمش شمرد زیرا چشم امید موفقیت و پیشرفت کشور به دستان بیشتر این جوانان خیره شده است .

 همه ما می دانیم که با شلاق اراده می توان اسبی وحشی و سرکش را رام کرد  ولی زمانی که این جوان افسرده به خاطر شرایط نابه سامانی که بر دنیای او حاکم است اراده خود را به بدترین شکل ممکن از دست می دهد اینجاست که آن جوان دیگر آتشی ندارد پس چگونه می تواند دیگران را گرم کند و برای کشور خود مفید باشد.

*پای درد دل های  جوان افسرده ایی که خودکشی کرد

در برخوردبا یک  جوان 30 ساله که  از افسردگی رنج می برد توانستم به عمق زنگ خطر افسردگی جوانان پی ببرم خودم را خبرنگار برنا معرفی کردم و وقتی که از وضعیت افسردگی جوانان پرسیدم گفت : من تحصیلات دانشگاهی دارم ؛تاکنون در زیر چتر حمایتی پدر و مادر خود بوده ام اما الان که زمان آن رسیده که پدر و مادر خود را در زیرچترحمایتی خود قرار دهم متأسفانه هنوزچتری وجود ندارد .

او افزود: عشق ، روح را تواناتر می سازد و انسان را زنده دل نگه می دارد ولی امثال ما جوانان افسرده که تعدادمان در کشور نیز کم نیست به چه عشقی زنده باشیم . نه اشتغالی داریم ، نه مسکنی و نه توان تهیه امکانات اولیه برای تشکیل یک زندگی معمولی .در جواب به این جوان گفتم که خداوند روزی ده همه پرندگان است اما روزی آنها را در داخل آشیانه شان نمی ریزد پس شما هم باید تلاش کنی ؛باید دست کم شغلی وجود داشته باشد تا من جوان به آن مشغول شوم تا به دنبال آن بتوانم با سعی و تلاش خود دیگر امکانات اولیه خود و اطرافیانم را برطرف سازم و به این ترتیب من هم روزی خود را از خداوند دریافت نمایم .

موضوع به همین سادگی است بیکاری ،پوچی و چشم انداز های تاریک پیش رو ؛ولی ظاهرا  نفرین و ناراحتی که از قلب خاموش این جوان بلند می شد بسیارکارسازتر از خشم نیرومندترین مردان در روی کره زمین بود .

اما امید دارویی است که شفا نمی دهد اما درد را قابل تحمل تر می سازد ولی افسوس که این جوان دیگر امیدی نداشت و همانند کوهی عظیم که پر از چشمه است قلبی بزرگ اما پر از اشک داشت .اینجا بود که فهمیدم جوانی ستاره ای است که فقط یکبار در آسمان عمر طلوع می کند و زندگی جوان داشتن برگ برنده در دست او نیست بلکه خوب بازی کردن با امکانات ضعیف و معمولی است و هر چه آرزوی جوان بیشتر باشد راه های بیشتری برای شاد بودنش وجود دارد و هر جا که آرامش برای جوان وجود داشته باشد تردید و اضطراب رخت برمی بندد اما متاسفانه در دنیا واقعی نه هیچ گونه امکانات ضعیف و معمولی برای جوان وجود دارد که با آن سرنوشت خود را به بهترین نحو رقم زند و نه دیگر آرامشی برای جوان وجود دارد که اضطراب از وجود او رخت بربندد.

افسردگی به بدترین شکل ممکن در وجود این جوان رخنه کرده بود چند وقت بعد اعلامیه ای را بر روی دیوار دیدم . عکس همان جوانی که با او مصاحبه کرده بودم  بر روی آن نقش بسته بود . علت مرگ او را جویا شدم ؛ در کمال ناباوری این جوان مهربان که به گفته همگان دستان نازنینش در همه صحنه ها  یاریگر همگان بود اینبار نسبت به خود کم آورده بود و به خاطر افسردگی شدید خودکشی کرده بود .در جای خود خشکم زد و مات ومبهوت با چشمانی پر از اشک و با دلی پر از ناله به اعلامیه او خیره شدم .

*دلایل  روانشناسانه افسردگی جوانان  

 مسلما روانشناسی پاسخ های در خور برای این چالش جدی دارد و مانند هر ذهن کنجکاو به سراغ یک روانشناس رفتم واز او خواستم تا با پاسخ به چندین سوال  تحلیل های روانشناسانه خود را در خصوص موضوعی که  همگان از آن اطلاع دارند ولی جدی گرفته نمی شود  ارائه دهد.

محمد دالوند در تعریفی کوتاه و جامع از افسردگی  معتقد است :  افسردگی به یک نوع بیماری روانی اطلاق می گردد که موجب افت عملکرد فرد و از بین رفتن سلامت روان می شود . ویژگی مشترک همه اختلالات افسردگی این است که فرد از نظر خلق وضعیت غمگینی ، احساس تهی بودن یا زودرنجی را تجربه می کند .ضمن اینکه تغییرات جسمی و ذهنی نیز با این حالات خلقی همراه می شوند به طوریکه بر توانایی فرد تاثیر می گذارند .

همانطور که اکثر جوانان در مصاحبه خود بارسانه ها ذکر می کنند  بیکاری و نبود شرایط مناسب از سوی دولت و مسئولین از دلایل اصلی  افسردگی آنان است که نشانه های خود را به راحتی بروز می دهد.

این روانشناس  در خصوص علت و نشانه های افسردگی در بین جوانان یادآور می شود:  جوانان با فشارهای زیادی مواجه هستند .از تغییراتی که به خاطر دوره بلوغ به وجود می آیند گرفته تا سوالاتی در مورد هویت خود همگی آنها را تحت فشار قرار می دهند از جمله نشانه های افسردگی در جوانان می توان تغییراتی در عادت های خوردوخوراک ، بی قراری و بی حوصلگی ، احساس گناه و بی ارزش بودن ، بی شوقی و نداشتن انگیزه را نام برد. به نظر بنده بیکاری و نبود شغل می تواند یکی از علل مهم و تاثیر گزار این امر باشد چرا که نبود یک منبع درآمد در شرایط امروزی که بتواند خواسته های یک جوان را برآورده کند خود زمینه ساز این عامل است .

 دالوند ادامه می دهد: در شرایط امروزی جوانان به  سه گروه تقسیم می شوند : گروه اول محدودی از جوانان هستند که به سختی وارد ارگان های دولتی می شوند .گروه دوم هم کسانی هستند که جویای کارهای به اصطلاح آزاد هستند . ولی گروه سوم کسانی هستند که نه توانایی ورود به ارگان های دولتی را دارند و نه سرمایه ایجاد یک شغل آزاد را دارند که این جوانان مستعد بیماری ای روانی از جمله افسردگی هستند که در این شرایط نقش دولت پررنگ شده و باید سرمایه ایجاد یک شغل مطابق با توانایی این افراد ایجاد کند و اگر چنین نباشد شاهد وضعیت بدتر روانی در میان جوانان خواهیم بود.

* اهمیت نقش سازنده دولت در رفع چالش افسردگی جوانان

این روانشناس نقش دولت را در حل چالش افسردگی جوانان حائز اهمیت می داند  و براین باور است:  دولت می تواند با اختصاص هزینه و بودجه کافی برای این امر نقش مهم و سازنده ای داشته باشد چرا که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است . از جمله این اقدامات دولت می توان به وارد کردن جوانان به عرصه کار و به کارگیری مدیران جوان اشاره کرد و هزینه هایی که باید صرف درمان افسردگی در جوانان گردد می تواند صرف ایجاد یک شغل با احتساب توانایی های فرد گردد.

دالوند در خصوص علت اهمیت پیشگیری از افسردگی در جوانان که منجر خودکشی می شودوهمچنین عواقب آن برای جامعه  نیزبیان می کند :همانطور که قبلاً گفته شد پیشگیری همواره بهتر از درمان است و جلوگیری نکردن از خودکشی جوانان موجب از بین رفتن نیروی کار جوان و متخصص در  جامعه می گردد که این امر باعث فلج شدن چرخ اقتصاد مملکت و از بین رفتن پویایی و نشاط در جامعه می شود و تاثیر کلی که بر جامعه دارد این است که رفته رفته موجب فقدان تحرک و پیری جامعه می شود .

*نقش قابل توجه خانواده ها در فهم افسردگی جوانان

او با اشاره به کمک های اولیه روانی برای جلوگیری افسردگی منجر به خودکشی از طرف خانواده ، جامعه و مهم تر از آن  دولت ،اظهار می کند:  خانواده باید برای یک جوان وقت بگذارد ، جوان را درک کند ، اسباب آسایش روحی و روانی جوان را فراهم سازد ولی کمک های جامعه و دولت تاثیرگذارتر هستند که از جمله مهم ترین آنها ایجاد شغل است . چراکه اگر یک جوان مشغول باشد و بتواند از طریق شغل خود کسب درامد کند کمک به سوی تشکیل خانواده سوق پیدا می کند و از افسردگی جلوگیری می شود.

* ذهنیت های عامیانه به اشتغال  وبیکاری دلیل اصلی وهمیشگی افسردگی جوانان  

بیکاری فقدان شغل ،نامنی شغلی ،فقر وهرآنچه که به موضوع اشتغال مرتبط است از اصلی ترین عوامل  بروز افسردگی در بین جوانان معرفی شده است .

البته  هستند کسانی که معتقدند جوان که نباید حتما شغل دولتی داشته باشد و می تواند به سمت شغل آزاد برود؟ ولی به این دسته از افراد باید گفت شما از جوان می خواهید به سمت کدام شغل آزاد روی بیاورد بدون اینکه کوچکترین سرمایه ای در دست داشته باشد . به سمت دریافت کدامین وام برود در حالیکه هیچ ضامنی برای دریافت وام دارد درثانی توان بازپرداخت  وام را با بهره های بالا را هم ندارد .

 گروهی دیگر می گویند جوان می تواند به سمت کارهایی برود که سرمایه نمی خواهد مانند کارگری کردن و دیگر شغل های کاذب و با خود می گویند جوان خوب اگر بخواهد نان را از زیر سنگ هم که شده مهیا می کند .باز هم به صراحت در پاسخ به این دسته از دوستان عرض می کنم مگر جامعه چه مقدار کارگر می خواهد که همه جوانان بیکار خود را مشغول نماید و اینکه حقوق و مزایای کارگری ودیگر شغل های کاذب چه مقدار می باشد که آن جوان هم بتواند تشکیل خانواده دهد و هم بتواند خانواده بی بضاعت خود را تامین نماید. برخی  دیگر نیز ممکن است بگویند که خانواده ها جوانان را تا زمانیکه بتوانند روی پای خود بایستند حمایت کنند تا تشکیل خانواده بدهند و بدین شکل از افسردگی آنان جلوگیری کنند . در اینجا بازهم خطاب به این دوستان پاسخ می دهم خانواده های مستمند و بی بضاعت و یا با درآمد کم که تعداد آنها هم در کشورما کم نیست وجود دارند که حتی توان تأمین کردن امکانات اولیه و ضروری زندگی خود را به سختی دارند چه رسد به اینکه بخواهند جوان را از نظر مالی حمایت کنند. پس بهتر است واقع بینانه و عاقلانه به این موضوع نگاه کنیم و خود را درگیر موضوعات فرعی نکنیم تا صورت مسأله اصلی را پاک کنیم .

 افسردگی زلزله ایی خاموش در جوانان است که به یکباره می تواند هستی آنان را از هم بپاشاند.

درجات و ترقی یک ملت در حیات اجتماعی منوط به احترام گذاشتن و توجه کردن به طلایی ترین سرمایه های کشور یعنی  جوانان است پس باید شرایط فراهم کردن امید را برای آنان فراهم نمایند و اجازه دهند عشق خوراک قلبشان شود و به جوانان شهامتی دهند تا دریچه دلشان را نه تنها بر روی یک فرد بلکه بر روی سراسر گیتی بگشایند.

مسئولین و دولتمردان باید با علاقه مند شدن به جوانان ، خودشان را فراموش کنند و به دنبال شعار جوان گرایی و بالا بردن ارج و قرب سوری خود نباشند زیرا در مرداب وعده های دروغ چیزی جز ماهی های مرده شناور نیست .

گزارش : عاطفه صادقی – خبرگزاری برنا  لرستان