به گزارش خبرگزاری برنا ؛ آنچه که فقدانش در برنامه ریزی و مدیریت گردشگری ایران مشهود است ، نبود استراتژی و یا یک دکترین برای جهت دهی به همه ی فعالیت ها در راستای آن دکترین می باشد.
تعیین بازار های هدف ، جذب سرمایه ، کیفیت و کمیت ساخت هتل ، آموزش فعالان گردشگری ، چگونگی معرفی و تبلیغات ایران در کشورهای مبدا جذب گردشگر ، توسعه زیر ساخت ها ، تربیت راهنمایان گردشگری و هر اقدام دیگری در راستای توسعه گردشگری اگر منطبق بر استراتژی از پیش تعیین شده ای نباشد ، نهایتا به مجموعه ی کارهای پراکنده ، موازی ، بی اثر و یا با خروجی اندک تبدیل خواهد شد. کما اینکه تاکنون به دلیل همین نقصان ، توفیقات چندانی در توسعه صنعت گردشگری نداشته ایم.
با نگاهی به نظرات ، ایده ها و تئوری پردازیهای دو دهه اخیر که توجه به صنعت گردشگری را در دستور کار دولت ها قرار داده اغلب فعالان و بزرگان این صنعت به بیان مشکلات ؛ موانع و یا طرح ایده ها و ابتکاراتی برای حداکثر یک یا چند رکن از ارکان بسیار گسترده و پیچیده صنعت گردشگری مشغول بوده اند و هیچ ایده و گفتمان هدایت گری که بتوان آن را به عنوان یک دکترین یا استزاتژی کلان در صدر گذاشت و همه ی این طرح ها و ایده ها و راهکارها را ذیل آن قرار داد و با آن مقیاس و تراز کرد وجود نداشته و مشاهده نمی شود.
شاید تنها استراتژی که در این سالها تا حدودی توانست خود را معرفی کرده و بیان نماید که با چه نگاهی می توان به هدف ۲۰ میلیون گردشگر رسید.
" دکترین نگاه به شرق در توسعه صنعت گردشکری ایران" است که در اواخر سال ۹۲ توسط " محمد ابراهیم لاریجانی" که سابقه مدیریت در حوزه های مختلف گردشگری را داشته مطرح شد .
دکترین نگاه به شرق که در اوج فعالیت های بخش دولتی و خصوصی در اروپا و در برهه ای که نگاه مثبت و امید وافر به غرب وحود داشت مطرح شد ، به نکاتی پرداخته است که شاید امروز بیش از هر وقت دیگری بتوان کارایی آنرا درک کرد .
دکترین نگاه به شرق در توسعه صنعت گردشگری به عدم توان غرب در اعزام ۲۰ میلیون توریست به ایران اشاره میکند و اینکه بازار غرب که مجموعه ای از چند ده کشور می باشد فقط چهار ماه سال و ۵ استان مارا پوشش میدهد و زیرساخت هایی را می طلبد که یا هم اینک نداریم و یا تحقق آن زمانبر است .
بنابراین با پارادیم شیفت به شرق می توانیم به جای ۴ ماه سال و ۵ استان و فقط محصول تاریخی و فرهنگی ؛ همه کشور و ۳۱ استان را در دوازده ماه سال درگیر فعالیت گردشگری نماییم و محصولات متنوعی نظیر زیارت ، سلامت ، ورزش، طبیعت گردی و گردشگری تاریخی و فرهنگی را در بازارهای هدف شرقی معرفی کنیم.
به نظر میرسد دکترین نگاه به شرق در توسعه صنعت گردشگری ضمن اینکه همخوانی زیادی با اقتصاد مقاومتی و گفتمان غالب کشور در عرصه های اقتصادی ، سیاست و روابط بین الملل دارد تکلیف روشنی را نیز به مجموعه ی فعالیت ها و طرح های درون بخشی صنعت گردشگری القا میکند و تا حدودی تکلیف سایر بخش های دولت در رفتار خود برای توسعه گردشگری را جهت میدهد.
در دکترین نگاه به شرق در توسعه صنعت گردشگری تا حدودی تکلیف مشخص است و فعالان و کنشگران صنعت گردشگری می توانند انتخاب کشور ها، شناسایی علائق و سلائق آنها ، چگونگی هتل سازی و نیاز به کمیت و کیفیت و توجه به مکانهایی با علائق و سلایق گردشگر شرقی ، نیازهای آموزشی و نیروی انسانی ، نیاز های توسعه خطوط حمل تقل هوایی، زمینی ریلی ،دریایی، خدمات مرزی و غیره را برنامه ریزی نمایند.
از طرفی ظرفیت های همه استانها برای توسعه عادلانه و توزیع گردشگران در همه ی ماههای سال در نظر گرفته شده است .
ضمن اینکه با نگاهی به جمعیت شرق عالم می توان به جذب سالی ۲۰ میلیون گردشگر با توجه به قرابت های فرهنگی ، دینی و ارتباطات سیاسی امیدوار تر از غرب بود.
به جز این استراتژی ( نگاه به شرق و کشور های همسایه ) که البته آگاهانه و یا ناآگاهانه؛ نوشته یا نانوشته هم اینک وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی تا حدودی به آن عمل میکند و توسعه روابط با کشور های همسایه ، چین ، هند ، روسیه ، عمان ، ترکیه و غیره را در دستور کار قرار داده و تا حدودی بخش خصوصی هم از این سیاست تاثیر پذیرفته و بازار های شرقی و همسایه را جدی تر در دستور کار قرار داده اند ، اتفاقا سالهای رشد و افزایش تعداد گردشگران را نیز تجربه می کنند که خود مبین و موید کارآمدی این استراتژی است و هیچ گفتمان یا استراتژی مشابه دیگری برای جهت دهی به اقدامات فعالان بخش خصوصی و دولتی وجود ندارد .
اغلب فعالان و بزرگان صنعت گردشگری از تهیه و تدوین راهبرد های کلان که بتواند جهت گیری کلان کشور برای توسعه صنعت گردشگری را تحت تاثیر قرار دهد غافل اند.
ضمن اینکه استراتژی نگاه به شرق در توسعه صنعت گردشگری ایران که به طور رسمی و غیر رسمی در ادبیات و گفتمان مدیران عالی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و فعالان بخش خصوصی گردشگری دیده و شنیده میشود نیازمند طراحی و تدوین و موشکافی همه جانبه است تا لایه های مختلف آن در حوزه های سرمایه گذاری ، بازاریابی ، آموزش ، تبلیغات ، حمل نقل، روابط سیاسی و سایر تبیین و تدوین گردد و اگر اجماع همه جانبه و فراگیر بر روی آن وجود دارد و یا اگر استراتژی دیگری برای توسعه صنعت گردشگری در دست تدوین است . مشخص گردد تا فعالان بخش خصوصی ، سرمایه گذاران ، ذینفعان، جوامع محلی و حتی سایر وزارتخانه ها تکلیف خود را بدانند تا بتوانند برنامه ریزی ها و تدارکات خود را منطبق و همسو با استراتژی کلان توسعه گردشگری تنظیم نمایند.
لذا وزارتخانه جدید التاسیس میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی ، پیش از هر زمان دیگری نیازمند تدوین استراتژی های کلان توسعه در بخش گردشگری می باشد که این مهم می تواند حتی رویکرد های حوزه صنایع دستی و میراث فرهنگی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
به قلم : رامین پولادرگ