به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ تَراجـِنسی که ترنسکشوال و بهاختصار تیاس یا ترنس هم گفته میشود، افرادی هستند که دارای هویت جنسی هستند که با جنسیتی که هنگام تولد به آنها اطلاق شده، متفاوت است و از هورمون و یا عملهای جراحی برای تغییرات در بدن خود استفاده میکنند.
برای مثال فردی که موقع تولد، پسر خوانده شده اما خود را زن میداند و برای آن که بدنش به بدنی که منتسب به زنان است، نزدیکتر شود، با استفاده از داروهای هورمونی، بالانس هورمونی خود را تغییر میدهد تا ظاهرش نیز به همانند جنسیتش زنانه شود.
برخی از افراد تراجنسی دست به عمل یا عملهای تطبیق جنسیت نیز میزنند. عدم دسترسی به تغییرات فیزیکی و به رسمیت شناخته نشدن جنسیت آنها میتواند باعث خودکشی تراجنسیها شود.
تشخیص فعلی برای تراجنسیهایی که برای درمان اقدام میکنند «بیقراری جنسیتی» است. طبق استاندارد «انجمن جهانی حمایت از سلامتی ترنسجندرها» برای بررسی بیقراری جنسیتی، تشخیص و تائید روانپزشک و روانشناسهای متخصص جنسیت را برای بهرهگیری از بیمههای اجتماعی و تغییر جنسیت لازم میداند و همچنین بیان میکند این اصطلاح به عنوان یک بیماری یا یک توهین نیست و باعث از بین رفتن حقوق شهروندی و مدنی فرد نمیشود با این حال سازمان بهداشت جهانی و انجمن روانشناسی آمریکا، اصطلاح اختلال را برای بی قراری جنسیتی استفاده نمیکنند و اختلال دانستن، آشفتگی جنسی را بی احترامی به افراد تراجنسی میدانند.
بسیاری از ترانسها از همان دوران کودکی متوجه میشوند جنسیت واقعیشان، جنسیتی که دارند نیست. این احساس که هویت جنسی با تن ناسازگار است، دیسفوری نامیده میشود. اینکه دیگران هویت درونی کسی را نمیبینند در او اضطراب، افسردگی و فکر خودکشی به وجود میآورد.
بسیاری از اشخاص ترانس حالشان خوب است و رنجی به علت هویت جنسی خود نمیبرند اما پژوهشها نشان میدهد در سطح گروهی، ترانسها، به ویژه نوجوانان ترانس، عدم سلامت روانی شدیدتری نسبت به دیگران دارند. ملال و افسردگی در میان آنها معمولی است و ۴۰ درصد ترانسهای جوان زمانی در زندگی اقدام به خودکشی کردهاند.
احساس دگرگونی و سردرگمی رنجآور است و احساساتی نظیر شرمساری، منزوی بودن و عدم امنیت نیز عادی است. از هر پنج نفر ترانس یک نفر قربانی خشونت به دلیل هویت جنسی بوده و نیمی از آنها در معرض رفتار اهانت آمیز قرار داشتهاند. ترانس همیشه در جامعه ما پذیرفته نشده و هنوز تلاش زیادی برای افزایش مدارا و مبارزه با پیشداوریها لازم است.
در این رابطه با مجید ابهری، روانشناس، در رابطه با مهمترین مشکلات و معضلات این قشر از جامعه به گفت و گو نشستیم که در ادامه می خوانید.
ترانسها مرزبندی غیرقابل تفکیکی با منحرفین جنسی دارند
ابهری بابیان اینکه پزشکان و روان درمانگرها باید در مورد خانواده و فرهنگ جامعه در مورد این افراد صحبت کنند، گفت: این افراد که دارای اختلال جنسیتی هستند و به دلیل آنکه همواره مرزبندی مخلوط یا غیرقابل تفکیکی با منحرفین جنسی دارند و در جامعه با نگاه منفی به آن ها نگریسته میشوند.
او در ادامه توضیح داد: TSها (Trans sesual) قربانی طبیعت هستند. تفاوتها در F به M و بالعکس (چه از مرد به زن و چه زن به مرد) به این دلیل که هر دو دارای نقص جسمی و جنسی هستند، یکسان است. اما فرق اساسی بین این افراد و منحرفین جنسی وجود دارد که باید در خصوص آن آگاهسازی درست به خانوادهها و افراد جامعه داده شود.
ترانسها فقط بیمارند به آنها نگاه منفی نداشته باشید
این روانشناس اولین گام در زمینه آگاهسازی جامعه و مرزبندی بین تی اس ها و دیگر منحرفین را از جمله وظایف رسانهها دانست و عنوان کرد: در این خصوص باید جامعه را توجیه کرد که این افراد صرفا بیمار بوده و باید تحت درمان قرار بگیرند و تفاوتهای بسیار ریشهای و مهمی میان آنها با کسانی که دچار انحراف جنسی هستند، وجود دارد.
ابهری افزود: در مرحله دوم موضوع برخورد جامعه و متخصصین مطرح می شود. چراکه وقتی تفاوتی بین این افراد و منحرفین قائل نشویم به ناچار همه اشخاص با یک چوب رانده میشوند. به این ترتیب ابتدا لازم است مرزبندیها روشن شود و سپس در مورد نگاه جامعه در خصوص این افراد صحبت شود.
عدم پذیرش خانواده مهمترین مشکل ترانسها
او به مهمترین مشکل ترانسها اشاره کرد و گفت: برخورد خانواده با این افراد از مهمترین مشکل ترانسهاست چراکه بسیاری از خانوادهها از وجود چنین فرزندانی به دلیل رفتار و ظاهرشان، منزجر و شرمسار هستند.
این روانشناس با اشاره به اینکه برای نخستین بار در تاریخ حضرت امام خمینی (ره) مجوز تغییر جنسیتی را شرعی و صادر کرد، ادامه داد: در این رابطه قانون به این افراد مجوز تغییر جنسیت داده است و آنها را در زمره بیماران به حساب میآورد اما با این وجود خانواده و جامعه این موضوع را نمیپذیرند.
حقارت و انزوا مهمترین آسیب
ابهری نوع پوشش، ظاهر و رفتار ترانسها را عاملی بر نگاه منفی جامعه به آنها دانست و خاطرنشان کرد: به همین دلیل حقارت و انزوا اصلیترین آسیبهای ناشی از این بیماری در چنین اشخاصی است.