به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در یادداشت مهدی هاشمی آمده است: در این چند دهه بحرانزا که هر روز حادثهای بود و ما را به سمت ناامیدی و انزوا میکشاند، من هیچگاه دست از کار نکشیدم. همیشه سعی میکردم روزنهای، پنجرهای، دریچهای پیدا کنم، چرا که اعتقاد داشتم و دارم که هنر و فرهنگ نباید هیچگاه بایستد بویژه کار نمایش که توقفاش مرگ است.
تلویزیون یکی از مراکز مهمی بود که میتوانستیم با طیف گستردهای از مردم ارتباط برقرار کنیم و در رسانهای که در درجه اول یک مرکز سیاسی، تبلیغی، دولتی و حکومتی است ، در محدودهای که برای سرگرمی سازان گذاشتهاند، جایی برای خود پیدا کنیم. سریال، فیلم، تله تئاتر و سرگرمیهایی از این نوع بسازیم و از هزارتوی موانع و بایدهاو نبایدها بگذریم تا اثری هرچند ناقص و شکسته بسته و تیکه پاره تقدیم مردم کنیم، که خود غنیمتی بود…
از «سلطان و شبان» شروع شد و با سریالهای بزرگ و کوچک ادامه پیدا کرد که اوجاش کار استادانهی «روزگار قریب» بود که سرگذشت پزشکی در ایران معاصر بود و تاثیر زیادی بر نوجوانان و جوانان گذاشت… تا امروز که همچنان مشغول بازی در یک سریال تلویزیونی هستم که شرافت و بیشرافتی موضوع و فکر مرکزی آن است.
اما بحران این روزهای تاریک چنان است که آن انگیزه و اشتیاق سابق دیگر در من نیست، دست و دلم به کار نمیرود.
خشونت و نامردمی ها بیداد می کند تا جاییکه یکی از بزرگترین و پاکیزه ترین شخصیتهای سینمای ما از قاب تلویزیون چنان مورد هجوم و حمله بیادبانه قرار میگیرد، که آدم در کار خود میماند، کجا دارد زندگی میکند؟؟!! برای چه مرکزی بازی میکند؟؟!! تلویزیون باید آینه تمام نمای انعکاس واقعیت و حقایق جامعه باشد نه وارونه جلوه دادن آن.
آینه صافی باشد نه آینه دِق…
اگر در میانه کار نبودم با همکاران خوبم، کار را ترک میکردم، ولی چه کنم که احترام به تعهد اولین وظیفه ماست.
باشد که روزی برسد که صداوسیما به خود بیاید و با تماشاگرانش صادق باشد و علم و ادب را نشان دهد نه تصاویری گستاخانه از تهمت و دروغ. خدا آخر و عاقبت همه را به خیر کند.