چند منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، به بررسی فیلم سینمایی «خروج» و به طور کل سینمای ابراهیم حاتمیکیا پرداختند که در ادامه میخوانید:
احمد طالبینژاد: نگران حاتمیکیا هستم/ او ممکن است خیلی زود فراموش شود
احمد طالبینژاد، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: از همان زمان که ابراهیم حاتمیکیا فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» را ساخت در مقالهای درباره دیدگاه حاتمیکیا نوشتم و اشاره کردم ایده همراه با مردم و همگام با مسئولان دیگر جواب نمیدهد و یک فیلمساز یا نباید وارد جریانهای سیاسی شود و یا باید جبهه خود را مشخص کند.
طالبینژاد تصریح کرد: آن زمان که این مطلب را نوشتم دیدگاه حاتمیکیا به سمت اصلاحطلبی میرفت و البته جامعه آن زمان نیز چنین دیدگاهی را میپسندید، فیلمهای او هم همراه با دیدگاهش بود اما بعدها به دلایلی از اصلاحطلبان جدا شد و به دیدگاهی موسوم به دیدگاه انقلابی پیوست که البته از نظر من دیدگاهش چندانی انقلابی نبود، او در آن زمان بیشتر یک نگاه سلب سنتی داشت که به یک جناح از حاکمیت فعلی نزدیکتر بود.
او افزود: اینکه حاتمیکیا جبههاش را مشخص نمیکند و تکلیفش روشن نیست را در فیلمهای اخیرش نیز میتوان دید. فیلمهای «چ» یا «بادیگارد» همین ویژگی را دارند و این در حالی است که دلیل حاتمیکیا برای این بلاتکلیفی نیز قانعکننده و قابل قبول نیست. در اینکه حاتمیکیا کارگردانی توانمند است هیچ شکی نیست، در همین دو فیلم «چ» و «بادیگارد» قدرت کارگردانی او را که در حد سینمای هالیوود است، به وضوح میبینیم اما مشکل اصلی در دیدگاه او است که هیچ ارتباطی به وضعیت امروز جامعه ندارد.
این منتقد در ادامه اظهاراتش تصریح کرد: دیدگاه حاتمیکیا بیشتر یک دیدگاه تبلیغاتی و پروپاگانداست. حاتمیکیا همیشه به قولی یکی به میخ و یکی به نعل میزند و مسائلی که مطرح میکند مورد پسند جامعه نیست. حاتمیکیا زمانی مثل دهه 70 تا 80 از جامعهاش بسیار جلوتر بود و فیلمهایی مثل «بهنام پدر» و حتی «دعوت» این نگاه پیشرو را داشت اما او امروز به شدت از جامعهاش دور شده و عقب افتاده است.
طالبینژاد اظهار داشت: دلیل عقب ماندن حاتمیکیا از جامعه کاملاً سیاسی است؛ او اسیر جریانی است که بهرغم میلش که میخواهد همگام با جامعه باشد، نمیتواند و امکان این کار را از او گرفته است. او شخصاً به اینکه فردی مدرن باشد علاقه دارد اما این امکان در موقعیتی که قرار گرفته برای او وجود ندارد و امروز به فرموده عمل میکند.
او افزود: در بین آثار اخیر حاتمیکیا دو فیلم «چ» و «بادیگارد» را از لحاظ کارگردانی آثار بهتری میدانم و حتی این دو اثر را از منظر کارگردانی میتوان با آثار شاخص او مثل «آژانس شیشهای» مقایسه کرد که حتی به نظر من شاهد کارگردانی بهتری در این آثار هستیم. «به وقت شام» نیز در کارگردانی پیشرفت کرده اما به لحاظ فیلمنامه اثری به شدت ضعیف و سطحی است. به لحاظ فنی در تبحر حاتمیکیا شکی نیست ولی مسائل اصلی همیشه درباره آثار او به دیدگاهش برمیگردد.
این منتقد در ادامه اظهارات خود گفت: ما نباید یک مسأله را فراموش کنیم، هنر ایدئولوژیک در هر شکل ماندگار نیست و تارخ مصرف دارد. فرقی ندارد که موضوع چه چیزی باشد، فیلمسازانی که در خدمت ایدئولوژی کمونیستی شوروی بودند یا در خدمت سرمایهداری آمریکا یا صهیونیسم تقریباً خیلی راحت فراموش شده و از یادها رفتهاند. فیلمسازانی که در کارشان متبحر بوده و آثار خوبی خلق کردهاند اما وقتی هنرمند به عنصر تبلیغاتی تبدیل میشود نباید انتظار داشته باشیم که چندان ماندگار شود. حاتمیکیا را من شبیه به سرگئی باندراچوک میدانم فیلمسازی که در خدمت اهداف کمونیستی شوروی بود، آثار نسبتاً خوبی ساخت اما هیچگاه نامش در تاریخ سینما ماندگار نشد و قبل از فروپاشی شوروی فیلمهایش مردند.
او افزود: فیلمهای بسیاری میتوان در این زمینه مثال زد، مثل فیلم «کلاهسبزها» به کارگردانی جان وین که در تائید حضور ارتش آمریکا در ویتنام بود و اثر کاملاً تبلیغاتی و حزبی به حساب میآمد ولی چون فیلمساز از منظر یک هنرمند مستقل به مسأله نگاه نکرده و همیشه منویات حزبش مدنظر بود طبیعی است که خیلی زود از یادها برود. من این نگرانی را برای حاتمیکیا نیز دارم و فکر میکنم خطر فراموش شدن بهرغم تواناییهایی که دارد او را نیز تهدید میکند.
رضا درستکار: اکران آنلاین «خروج» فرار از یک شکست با شکستی دیگر بود!
رضا درستکار، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: ابراهیم حاتمیکیا یک بِرَند در سینمای ایران است و فیلمهای ارزشمند بسیاری ساخته که خود را به عنوان یک فیلمساز مهم به اثبات رسانده اما جایگاهی که امروز دارد برای یک فیلمساز با دوره طولانی فیلمسازی نزدیک به 40 سال کفایت نمیکند.
درستکار تصریح کرد: جامعه و فرهنگ مدام در حال گردش است، نسلهای جدید میآیند و مناسبات اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر میشوند. حاتمیکیا با این تغییرات و به روز شدنها میانهای نداشته و از زمانه خود تا حدی عقب افتاده است و دیگر بر خلاف گذشته فرزند زمانه خود نیست.
او افزود: فیلمهای اخیر این کارگردان دیگر برای من دلچسب نبوده، هر چند آثار اخیر او پر هیجان و پر سر و صدا بود اما او مثل گذشته نتوانسته آثار خوب و جالب توجهی بسازد و هر بار با فیلم جدیدش نشان داده که چقدر از زمانه خود دور شده است. حاتمیکیا به جای اینکه درون خود را از خواندن، دیدن و به طور کل به روز شدن پر کند درون خود را از خشم پر کرده، حاتمیکیا به جای اینکه با خواندن فلسفه عمیقتر شود هر چه جلوتر آمده از تغییری که در نسلها به وجود آمده و پوستاندازیهایی که از آن گریزی نیست عقب افتاده و خشمگین است و این خشم در فیلمها، مصاحبهها و جنجالهایی که در نشستهایش رخ میدهد کاملاً مشخص است؛ حاتمیکیا باید بداند، به جای اینکه فیلمساز حرف بزند باید فیلمش حرفی برای گفتن داشته باشد. فیلمسازی با تجربه که دیگر در قید حیات نیست به حاتمیکیا گفته بود که اگر میخواهی فیلمساز موفقی باقی بمانی باید فلسفه بخوانی و او به نظر این نصیحت را چندان جدی نگرفته است.
درستکار در ادامه این اظهارات گفت: او کسی است که پیشتر فیلم «خاکستر سبز» ساخته، فیلمی که حرفش را میزند و فیلمساز را به عنوان یک چهره شاخص معرفی میکند و موضوعش را به دقیقترین شکل مطرح کرده اما هر چقدر جلوتر آمدیم حاتمیکیا کمی فنیتر شده و پروداکشن فیلمهایش وسعت گرفته اما درون آثارش خالی و ضعیفتر شده و همانطور که تأکید دارم دلیلش هم میانه نداشتن با خواندن و به روز شدن است.
درستکار تصریح کرد: حاتمیکیا هنوز تحت تأثیر افراد اطراف خود است و در یک جبهه خاص قرار گرفته که آن افراد وقتی میخواهند ضرب شستی به یک جناح دیگر نشان دهند از تخصص او در فیلمسازی استفاده میکنند و این نشان دیگری از جا ماندن حاتمیکیا از جامعه خود دارد. ما هر روز از طریق رسانههای مختلف در فضای مجازی نقدهای بسیار تند و دقیقی نسبت به مسئولان کشور و حتی دولت میخوانیم که دیگر دیدن، گوش دادن و دنبال کردن نقد آرام و بی خاصیت حاتمیکیا هیچ فایدهای ندارد و فقط وقت تلف کردن است.
این منتقد با اشاره به متفاوت بودن فیلم «خروج» نسبت به آثار اخیر حاتمیکیا گفت: متفاوت بودن همیشه به معنی بهتر بودن نیست. فیلم «خروج» اثر متفاوتی برای حاتمیکیا به حساب میآید چرا که پیشتر با فرامرز قریبیان کار نکرده یا اثر جادهای نساخته اما این تفاوتها نمیتوانند در این فیلم برای کارگردان «خروج» نقاط قوت باشند. این فیلم نتوانسته موضوع خود را بهخوبی مطرح کند، قصهاش دلچسب نیست و شخصیتهایش دوستداشتنی نیستند. هر چند که در بخشهایی از «خروج» اندک قریحه و ذوق حاتمیکیا را میتوان دید اما در واقع این فیلم به یک اثر تلف شده و از دست رفته تبدیل شده است. قطعاً سازندگان «خروج» و کارگردان آن به خوبی میدانستند که با پخش آنلاین این فیلم خیلی زود نسخه قاچاقش در فضای مجازی منتشر میشود اما به این اکران تن دادند چراکه سعی داشتند از یک شکست با شکستی دیگر پیشگیری کنند. بازی اکران «خروج» یک بازی دو سر باخت بود که عوامل تولیدش ترجیح دادند اینگونه این بازی را ببازند.
او در پایان تصریح کرد: قطعاً هر فیلمسازی که در خدمت جناح سیاسی خاصی باشد از شعاع ارزشهای هنری دور شده و نقطه ضعف اصلی «خروج» نیز همین است. «خروج» در واقع خروج حاتمیکیا از دایره هنر و سرگرمی و تن دادن به نقدهای بی خاصیت و آرام و محافظهکارانه است که خروجیاش میبینیم فیلمهای ضعیفی چون اثر آخر حاتمیکیاست. اگر با این فرض که «خروج» میخواهد دولت را نقد کند آن را مورد بررسی قرار دهیم، قطعاً این فیلم در مأموریتش شکست خورده و در حالی که از یک هنرمند انتظار میرود از جامعهاش جلوتر باشد میبینیم «خروج» نقدهای سادهای دارد که انتقادات و نظرات بسیار دقیقتر، موشکافانهتر و با شجاعت بیشتر نسبت به حاتمیکیا از سوی بیادعاترین افراد در فضای مجازی در دسترس است. حتی رسانهای چون تلویزیون نیز وقوف بیشتری به جامعه دارد و نقدهای سریالی چون «پایتخت» بسیار به روزتر و دقیقتر از فیلم حاتمیکیاست. این وضعیت که برای این فیلمساز با تجربه ما به وجود آمده همانطور که در ابتدا تأکید کردم، حاصل مطالعه نکردن و همراه نبودن با زمانه است.