به گزارش برنا؛ امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان دوازدهامامی بعد از پدرش موسی کاظم و پیش از پسرش محمد تقی است. هرچند منابع در علت و چگونگی ملقب شدن وی به عنوان رضا دچار اختلاف هستند، اما همگی بر شهره بودن او به این لقب، اتفاق دارند. از دیگر القاب وی، شاه خراسان است و کنیه او ابوالحسن ذکر شده که به جهت هم کنیه بودن با پدرش، به ابوالحسن ثانی خوانده شدهاست.
دوره زندگانی علی بن موسی الرضا همزمان حکومت عباسیان بودهاست که با مشکلات عدیدهای از جمله جنگهای داخلی و شورشهای مختلفی علیه حکومت مواجه بودند. امامت وی با خلفای عباسی، هارون الرشید، امین و مأمون مقارن بوده است. او در عصر حکومت هارون و امین، غالباً به مبارزه با جریانهای انحرافی در اعتقادات اسلامی و تثبیت مذهب امامیه پرداخت.
در این دوران با تدارک سفر و مناظرات با بزرگان ادیان و فرق مختلف، سعی در کاهش گسترش فرقههای نوظهور کرد. مبارزه با جریان واقفیه که پس از مرگ موسی کاظم و انکار امامت وی رخداد، از جمله اهم اقدامات وی بشمار میآید. حکومت نیز در این دوران مواجههای با وی نداشتهاند.
پس از پیروزی مأمون عباسی در جنگ با امین در سال ۱۹۸ هجری، مأمون با گسترش قیامهای شیعی مواجه شد. او به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها، تصمیم گرفت علی بن موسی الرضا را در حکومت دخیل کند و به همین منظور مقام ولایتعهدی خویش را به عهدهٔ او گذاشت. هرچند علی بن موسی، نسبت به پذیرش منصب ولایتعهدی استنکاف نمود، اما مأمون او را در سال ۲۰۰ ه.ق به مرو، پایتخت خود، احضار کرد.
این رویداد که مهمترین فصل تاریخی حیات علی بن موسی الرضا است، در سال ۲۰۱ ه.ق صورت پذیرفت. در طول مسیر، اتفاقات فراوانی از کاروان علی بن موسی گزارش شدهاست که پررنگترین آنها، استماع و استنساخ حدیث سلسلهالذهب توسط اهالی نیشابور میباشد. علی بن موسی در طول مسیر حرکتش به مرو، به ایراد سخنرانی، گفتگو با شیعیان خویش، اعتراض به احضارش به مرو و… پرداخت. پس از این انتصاب، خاندان عباسیان حاضر در بغداد که غالباً از جناح مخالف مأمون محسوب میشدند، اقدامات مأمون را نگرانکننده دانستند و سرانجام مأمون را از خلافت عزل کردند و ابراهیم بن مهدی را به خلافت برگزیدند.
مأمون برای دفاع از خود، به همراه علی بن موسی عزم بغداد کرد. با رسیدن کاروان مأمون به سرخس، وزیرش فضل بن سهل توسط تعدادی از سران سپاه ترور شد و دو روز بعد وقتی کاروان مأمون به توس رسید، علی بن موسی بیمار شد و از دنیا رفت. بسیاری از منابع، قتل وزیر و مرگ ولیعهد مأمون در این فاصله زمانی کوتاه را نشانه توطئه مأمون دانستهاند.
این درحالی است که منابع شیعی و بسیاری از منابع اهل سنت به صراحت مرگ علی بن موسی را مسمومیت بر اثر زهر گزارش نمودهاند؛ هر چند در منابع اهل سنت دربارهٔ شخص قاتل، اختلافاتی وجود دارد، اما منابع شیعی مأمون را مسئول این ترور دانستهاند.
در نهایت وی در یکی از روستاهای توس به نام سناباد به خاک سپرده شد. در مدفن وی، بعدها حرمی احداث شد و شهری پیرامون پدید آمد که مشهد (محل شهادت) نامیده شد. مقبرهٔ وی سالانه مورد زیارت میلیونها زائر مسلمان از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار میگیرد.
علی بن موسی در دوران امامتش بر شیعیان، با تدریس و بیان روایات فقهی و اعتقادی مذهب شیعه امامی را تحکیم کرد. در این دوره، وی رویکرد فقهی شیعه را از مدیریت مستقیم و دریافت پاسخ سوالات فقهی از شخص امام، به مدیریت با واسطه از طریق راویان حدیث و استفتاء از مجتهدان، مبدل ساخت. وی همچنین به جهت استفاده از فضای باز اعتقادی و سیاسی، توانست نسبت به پدرش موسی کاظم، شاگردان بیشتری را تربیت نماید. با وجود این فضای باز، شاگردان وی قادر به ملاقاتهای آزادانه با او نبودند.
همین امر سبب شد تا علی بن موسی، مراجعات دینی خود را به شاگردانش ارجاع داد. جایگاه علمی علی بن موسی الرضا، منحصر در تشیع نبوده و اهل سنت نیز وی را به عنوان دانشمندی اسلامی ستوده اند. درباره جایگاه علمی وی آوردهاند که در بیست سالگی در مسجد نبوی در مدینه بر مردم فتوا میخواند. بیان دیدگاههای علمی وی در علوم و فنون دیگری چون طب، حکایت از جایگاه ویژه او در نزد سایر دانشمندان دارد. از سه رساله مهم منسوب به وی، یک رساله مربوط به علم پزشکی است.