به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری برنا، بازاریابی شبکه ای در جهان طرفداران خود را دارد و در ایران هم چند سالی است واردشده اما شرکت های هرمی باعث شدند که مردم با تردید به بازاریابی شبکه نگاه کنند. برای اینکه تفاوت بین بازاریابی شبکه ای و شرکت های هرمی را متوجه شویم با علی بالازاده، مدرس و مربی نتورکمارکتینگ و نویسنده کتاب فالو به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید.
تعریف واقعی بازاریابی شبکهای چیست و چه پیشینهای در جهان دارد؟
پیشینه بازاریابی شبکهای به حدود 75 سال پیش برمیگردد و ریشه بازاریابی شبکهای فروش مستقیم است که قدمتی بیش از 200 سال دارد. فروش مستقیم به این صورت شکل گرفت که شرکتهای تولیدکننده متوجه شدند تبلیغ دهان به دهان و کلامی در فروش محصول تاثیرگذار است، چون افراد به توصیه کسانی که آنها را میشناسند و به آنها اطمینان دارد، بیشتر اعتماد میکنند تا اینکه بخواهند از سایر روشهای تبلیغاتی با محصولاتی آشنا و مایل به خرید آنها شوند. بنابراین شرکتها، افرادی را به عنوان نماینده فروش و یا توزیعکننده جذب میکنند و محصولات را به قیمت عمدهفروشی در اختیار این توزیعکنندهها قرار میدهند و آنها محصولات را به روش خردهفروشی به فروش میرسانند. فاصله قیمتی بین عمدهفروشی و خردهفروشی سود توزیعکنندگان را تشکیل میداد. فروش خانه به خانه یا فروش در مهمانیهای خانگی از جمله روشهایی بود که کالا به صورت مستقیم به فروش میرفت.
در همین حال شرکتها باید توزیعکنندگان را آموزش میدادند و این آموزش برای شرکتها هزینه داشت و اگر مسائلی پیش میآمد، این هزینه در واقع ضرری بود که شرکت متحمل میشد. به طور مثال شخصی آموزش میدید ولی نمیتوانست بفروشد یا شخصی که فروشندهی ماهری میشد، جذب شرکت دیگری میشد.
از حدود 75 سال پیش، فروش مستقیم با آنچه «حق نمایندگی» نامیده میشود، ترکیب و نتورکمارکتینگ متولد میشود. در این حالت شرکت معمولا تعداد محدودی مثلا یک نفر را به عنوان لیدِر جذب میکند، روی او سرمایهگذاری میکند، او را آموزش و به او اجازه میدهد علاوه بر مصرف و خرده فروشی محصولات شرکت، نمایندگی شرکت را به افراد مختلفی بدهد که آنها هم با قیمت عمدهفروشی از شرکت خرید کنند. این افراد میتوانند محصول را به قیمت عمده بخرند که تنها مصرف کنند و یا علاوه بر مصرف شخصی به دیگران با قیمت خردهفروشی بفروشند و یا علاوه بر موارد گفته شده آنها نیز نمایندگی شرکت را به افراد علاقهمند دیگر اعطا کنند. در نتیجه یک شبکه تشکیل میشود که اعضای آن همه محصول این شرکت را میخرند و شرکت برای جبران مشارکت افراد در فروش محصولات به اشخاص با توجه به میزان و سطوح فروش کمیسیون یا پورسانت میدهد. به دلیل این که پورسانتها بر اساس فروش در سطوح (لایههای) مختلف پرداخت میشود، به این حرفه بازاریابی چندسطحی یا امالام هم میگویند. از طرفی چون شامل شبکهای از افراد است به آن نتورکمارکتینگ یا بازاریابی شبکهای می گویند که هر دو زیرمجموعه های صنعت فروش مستقیم به شمار میآیند. البته من ترجمه بازاریابی شبکهای را برای نت ورکمارکتینگ درست نمیدانم.
چرا ترجمه درستی نیست؟
نت ورک میشود شبکه و مارکتینگ میشود بازاریابی اما این دو با هم دیگر نمیشود بازاریابی شبکهای. مثل هیدروژن و اکسیژن که هر دو گاز هستند و دارای ویژگی منحصر به خود، اما وقتی با هم ترکیب میشوند آب را به وجود میآورند که نه خاصیت و ویژگی اکسیژن را دارد نه هیدروژن.
وقتی اسم بازاریابی میآید افراد فکر میکنند باید بروند مانند ویزیتورها در خانه ها و مغازهها دنبال خریدار باشند. نت ورکمارکتینگ از دیدگاه من در جایگاه کسی که 17 سال در این صنعت آشنا و به آن مشغول فعالیت است، ترجمه ندارد و تعریف آن اینچنین است: «توصیه تجربه یک لذت». ما همیشه از آنچه لذت میبریم دربارهاش با دیگران سخن میگوییم و تجربه خودمان را با آنها به اشتراک میگذاریم. پس در نتورکمارکتینگ صحیح و واقعی، باید کالا یا خدماتی وجود داشته باشد که من از آن بهره برده باشم و لذت حاصل از آن را به دیگران توصیه کنم، بنابراین عبارت بازاریابی شبکهای حق مطلب را ادا نمیکند و بهتر است با همان عبارت نتورک مارکتینگ نامیده شود.
نت ورکمارکتینگ تا به امروز چه جایگاهی در جهان داشته و تا کجا پیش رفته است؟
در دنیا انجمنی وجود دارد به نام فدراسیون جهانی انجمن فروش مستقیم به آدرس اینترنتی www.wfdsa.org و 63 کشور بزرگ با اقتصادهای پیشرفته از جمله آمریکا، چین، فرانسه، انگلیس، کانادا، کره جنوبی، ژاپن و... عضو این فدراسیون هستند.
ماموریت WFDSA ایجاد درک و پشتیبانی از فروش مستقیم و نتورک مارکتینگ در سراسر جهان است. فدراسیون جهانی فروش مستقیم از شرکت ها و انجمن های فروش مستقیم پشتیبانی میکند و تدوین، حفظ و ارتقای بالاترین استانداردهای جهانی برای رفتار مسئولانه و اخلاقی، حمایت از مواضع و ارتباط صنعت با دولتها و رسانههای تاثیرگذار اصلی از جمله کارکردهای آن است.
این انجمن به عنوان یک منبع معتبر جهانی دادههای صنعت فروش مستقیم خدمت میکند. تسهیل تعامل و ارتباط بین مدیران شرکتهای نتورک مارکتینگ با یکدیگر در مورد موضوعات مهم این صنعت از دیگر وظایف آن است.
از شرکتهای ممتاز فعال در زمینه نتورکمارکتینگ جهانی میتوان به اَموی، اَوون و هربالایف اشاره کرد. نتورکمارکتینگ یک تجارت بالغ در جهان است و سالانه همایشهای فوق العادهای در دنیا در این زمینه برگزار میشود و همواره کتاب ها، مقالات گوناگون و جدیدی در زمینه نتورکمارکتینگ در جهان منتشر میشود.
به نظر میرسد بزرگترین چالشی که نتورکمارکتینگ با آن دست به گریبان است، تلفیق آن با پدیده دسیسه هرمی است. چطور میتوان این دو را از یکدیگر متمایز کرد؟
باید ببینید اگر پلن و درآمدزایی وجود نداشت، آیا از محصولات و یا خدمات این شرکت حاضر بودید استفاده کنید؟ اگر در حال حاضر فعالیت عضوگیری در سیستم قطع شود و شما دیگر مجاز به جذب عضو جدید نباشید، آیا شرکت و شما باز هم درآمد دارید؟ تعریف نتورک مارکتینگ همانطور که قبلا گفتم یعنی "توصیه تجربه یک لذت" و حقیقت ماجرا آنجاست که ما از محصولات و خدمات راضی باشیم و صادقانه به اطرافیان و دوستان، داستان مصرف این محصولات را به اشتراک بگذاریم و بابت این فعالیت کسب درآمد کنیم. درآمد بعدی ما زمانی اتفاق میافتد که افراد علاقهمند را جذب کنیم تا همین کارهای قبلی ما (مصرف صادقانه محصولات و توصیه به دیگران که منجر به فروش میشود) را تکرار کند. در این صورت ما نتورکمارکتینگ واقعی و صحیح را انجام دادهایم. اما نتورکمارکتینگ همزاد شری دارد به نام دسیسههای هرمی، مقولهای که هرکس شاید نتواند آن را تشخیص دهد. دسیسه هرمی شباهت زیادی به نت ورکمارکتینگ دارد به همین دلیل ممکن است بسیاری از کارشناسان و حتی مراجع و دست اندرکاران قانون نتوانند تفاوت این دو را تشخیص دهند.
ببینید ما 3هزار تومانی تقلبی نداریم چون اصل آن وجود ندارد، اما تراول تقلبی داریم چون اصل آن وجود دارد. همان طور که تفاوت تراول تقلبی و اصل را یک کودک سه ساله نمیتواند تشخیص دهد. تفاوت نتورکمارکتینگ و دسیسه هرمی را هم افرادی که درکی از این کار ندارند متوجه نمیشوند. تشخیص نتورک و دسیسه هرمی نیاز به دانش تخصصی دارد.
متاسفانه در حال حاضر شرکتهایی هستند که با وجود داشتن مجوز اصناف، اما باز هم گرفتار دسیسه هرمی هستند و اقلامی را ارائه میدهند که اگر به خاطر پورسانت نباشد کسی آن کالا یا خدمات را نمیخرد و به دیگری توصیه نمیکند.
از ورود نت ورکمارکتینگ به ایران بگویید؟ چطور آمد و چه سیری را طی کرد؟
اواخر دهه 70 بود که سیستم هرمی با نام «پنتاگونا» به ایران وارد شد در این سیستم هیچ کالایی فروخته نمیشد و تنها اعضا بابت عضوگیری کسب درآمد میکردند. در این سیستم افراد بیشماری ضرر کردند و عده بسیار محدودی سود هنگفت. خوشبختانه خیلی زود هم ماهیت آن کشف و از فعالیت آن جلوگیری شد. پس از آن شرکتهایی همچون «گلدکوئِست یا کوئست اینترنشنال (کیو.آی.)»، «مایسوندایموند یا مگا هولدینگ»، «گلدماین»، «گلدبیز» با شعار فروش سکه، الماس، ساعت و... به فعالیت دسیسه هرمی در کشور پرداختند، در ادامه هم شرکتهای ایرانی با نامهایی مانند وستویژن، آسوگستر شرق و تلاشگستر تجارت ... نمونههای ایرانی دسیسههای هرمی بودند که همگی آن سالها با نام نتورکمارکتینگ فعالیت میکردند.
در تمام این سیستمها کالا یا خدمات بسیار بیشتر از قیمت واقعی آن فروخته میشد اما به هر حال همیشه پلن درآمدزایی توجیهی بود برای منطقی جلوه دادن قیمت و همواره در ورود به این سیستمها محصول و خدمات بهانهای بیش نبود.
تا اینکه آذرماه 1388 خبر تصمیم دولت برای اعطای مجوز به نت ورک مارکتینگ اعلام میشود و در شهریور سال 1390 نخستین شرکت ایرانی مجوز میگیرد. شرکتهایی مانند گلدکوئیست، مایسوندایموند و ... دنبال مجوز گرفتن نبودند چون میدانستند که سیستم آنها کاملا هرمی است و در چهارچوب وزارت صنعت، معدن و تجارت نمیگنجد. در حال حاضر اسامی شرکتهای ایرانی که مجوز گرفتند در سایت easnaf.ir ثبت شده و اگر کسی میخواهد بداند شرکتی مجوز فعالیت دارد یا نه میتواند از این سایت مطلع شود.
قانونی شدن به معنای پایان مشکلات و فعالیتهای غیرقانونی است؟
اینکه یک حرکت خوب و قانونی شروع شد ارزشمند است اما مشکلی که همچنان وجود دارد این است که شرکتها عوض شده اند ولی افراد فعال در این عرصه عوض نشدند و همان کسانی که در گلدکوئیست و مایسوندیاموند لیدر و به اصلاح راهبر بودند، حالا نفرات راس این شرکت ها شدهاند، این افراد با توجه به روشهای فعالیت در سیستمهای هرمی که باعث موفقیت آنها شده بود، باز هم همان روشها را اجرا کردند و باز هم نتایجی را برای خود و شرکتها رقم زدند. آنها آموزشپذیر نبودند و به همین دلیل اصلیترین دلیل اینکه هنوز هم مسایل و اشکالات فراوانی وجود دارد، برقراری همان رفتارها و نگرشها و آموزشهاست تنها تفاوت این است که تا دیروز سکه، الماس و ساعت و... می فروختند، امروز اقلامی مصرفی خانوار مثل شامپو، صابون ، قهوه و خوشبوکننده هوا و ... میفروشند، با توجه به اینکه حالا مجوز وزارت صمت را هم دارند.
یکی از مسائل آسیبزننده این است که تعدادی از این افراد هرمیکار که این روزها راهبران این شرکتها هستند، با تظاهر به پولدار بودن جوانان را جذب میکنند و این تظاهر را با خودروی لاکچری، پوشش و ابزاری از این دست به نمایش میگذارند و با آنچه من در اینجا روشهای جوگیرمارکتینگ مینامم افراد به این کسب و کار جذب میکنند.
یعنی نتورکمارکتینگ قانونی بر پایه همان پارادایم یا الگوهای (اطلاعات، عادات، باورها و ارزشها) پیشین برقرار است، پارادایمهایی که سیستمهای هرمی غیرقانونی بر پایه آن برپا بودند و در سیستم قانونی آن پارادایم اصلاح نشد. نتیجه این میشود که افراد به نتورکمارکتینگ جذب میشوند اما عمر ماندن بیشتر آنها در نتورک به حداکثر چند ماه خلاصه میشود. به همین دلیل است که میگوییم ورود به نتورکمارکتینگ نیاز به کسب آگاهی دارد. این آگاهی با گرفتن مشاوره قبل از ورود، مطالعه کتاب و حتی شرکت در دورههای آموزشی به دست میآید. بنابراین پیش از آغاز به کار، یادگیری و مطالعه ضروری است.
چرا نتورکمارکتینگ به عنوان یک رشته دانشگاهی مطرح نشده است و یا در رسانهها خبرساز نشده است؟ منظورم خبرهایی است که به دستاوردهای صنعت فروش مستقیم اشاره دارد. در این صورت آگاهی و درک جامعه از آن بسیار بیشتر از امروز بود.
به نظر من دانشگاه رفتن در بهترین حالت فرد را به یک کارمند خوب تبدیل میکند. نتورکمارکتینگ دانشگاهی نشده چون برای ورود به این حرفه هیچ پیششرطی لازم نیست هر کس با هر سطح سوادی که دارد و تنها با یک خواست قوی و دلیل برای انجام این کار میتواند وارد این تجارت شود. در این تجارت پارادایم یا همان الگوها تغییر میکند. پارادایمهایی که اطلاعات، عادات، باورها و ارزش ها آنها را میسازند و در نتورکمارکتینگ متفاوت از کسبوکارهای رایج است. در نتیجه این تجارت برخلاف مشاغلی که در چارچوب کسبوکارهای رایج شکل گرفتهاند نیاز به آموزشهای دانشگاهی ندارد.
تجارت نتورکمارکتینگ خودش یک دانشکده کسبوکار است و به خوانندگان محترم توصیه میکنم به دنبال شرکتی باشند که تنها ادعایشان برای آموزش در حد حرف نباشد و واقعا برای رشد آنها برنامه داشته باشند. یادمان باشد که مهارتها عامل پولدار شدن شما هستند نه تئوریهای گفته شده در دانشگاهها.
مهمترین موضوعات کسب و کار که در دنیای واقعی نتورکمارکتینگ آموزش داده میشود عبارتند از نگرش موفقیت، مهارتهای راهبری، مهارتهای برقراری ارتباط، مهارتهای اجتماعی، غلبه بر ترس و تردید و کمبود اعتماد به نفس، غلبه بر ترس از "نه شنیدن"، مهارت مدیریت مالی، مهارت سرمایهگذاری، مسئولیتپذیری، مهارتهای مدیریت زمان، هدفگذاری و انتظار موفقیت.
در مورد رسانهای نشدن این این کسبوکار هم باید بگویم هر کالا نیاز به یک توزیع فیزیکی دارد و یک توزیع ذهنی. در تجارت سنتی توزیع فیزیکی یعنی کالا در فروشگاهها در دسترس باشد ولی توزیع ذهنی آن توسط تبلیغات صورت میگیرد. تبلیغات محل درآمد رسانه است و فروش مستقیم نیاز به توزیع ذهنی از طریق تبلیغات رسانهای را از بین میبرد. با فروش مستقیم مصرفکننده نهایی کالا را با قیمت کمتری به دست میآورد چون واسطهها حذف و یا کمتر میشوند و همچنین شرکت آن قسمت از هزینهای را که قبلا صرف تبلیغات رسانهای میکرده است به مصرف کنندگان فعال (نتورکرها) میپردازد. در این میان تنها نیاز به تبلیغات رسانه ای کمتر میشود به همین دلیل است که رسانهها در دنیا نگاه خوبی به نتورکمارکتینگ ندارند چون منافع مالی آنها را تهدید میکند.
چطور میتوان شرکت مناسب را برای شروع نتورکمارکتینگ تشخیص داد؟
برای تشخیص یک شرکت مناسب برای همکاری اول باید ببینیم در سایت اصناف به عنوان یک شرکت مجوزدار ثبت شده یا نه. پس از آن باید بررسی کرد محصول شرکت چیست؟ کسی که میخواهد انتخاب کند باید محصولات شرکت را بخرد و بدون اینکه عضو شود محصولات را امتحان کند و ببیند اگر پورسانتی در میان نباشد حاضر است خود از این محصول به طور مستمر بخرد؟ اگر حتی در مورد یک محصول از چندین محصول یک شرکت جواب مثبت بود میتواند بر همان کالا کار کند و آن شرکت را برگزیند. پس از انتخاب شرکت، انتخاب تیم مهم است، در شرکتها تیمهای مختلف فعال هستند برای تشخیص بهترین تیم باید دید کدام تیم سیستمی دارد که فرد میتواند در آن موفق باشد؟ نه اینکه کدام ثروتمندتر به نظر میآید. برای این کار فرد میتواند از افراد فعال در یک شرکت بخواهد در جلسات معرفی و یا آموزشهای تیمی آنها حضور یابد تا بررسی کند و تصمیم بگیرد، بدون اینکه این حضور برایش تعهدی بیاورد که حتما باید به آنها بگوید بله و وارد تیم آنها شود.
همچنین اگر فردی پتانسیل کار با شرکتهای خارجی عضو WFDSA را دارد، میتواند عضو این شرکتها شده و در خارج از ایران نیز فعالیت کند و برای کشور ارزآوری نیز داشته باشد. کار با اینها هم از نظر من ایرادی ندارد.
برخی شرکتهای ایرانی می گویند فعالیت آنها به خارج از ایران هم نفوذ کرده است، نظر شما در مورد آنها چیست؟
در مورد این شرکتها مساله این است که آیا کیفیت کالای تولیدی آنها توانمند رقابت با کالای اقتصادهای توانمندتر جهان را دارد که در بازار بین الملل حضور دارند؟
آیا همه شرکتهایی که با مجوز و چارچوب قانون در ایران به نتورکمارکتینگ مشغولند، درست و حرفهای کار میکنند؟
داشتن مجوز شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. بهتر است عزیزان در انتخاب شرکت و تیم به پاسخی که قبلا به آن اشاره داشتم مراجعه کنند.
از نظر شما ویژگیهای یک مدرس توانمند نتورکمارکتینگ چیست؟
مدرس توانمند باید اول خودش نتورک کار کرده باشد. نتورکمارکتینگ «درس» نیست «در سینه» است.
یعنی نمیشود کسی کتاب بخواند و بیاید آموزش دهد. اما به علاقهمندان فعالیت در نتورکمارکتینگ توصیه میکنم قبل از ورود به نتورک کمی آگاهی در این مورد کسب کنند. این آگاهی ها دست کم شامل این موارد میشود. ذهنیت موردنیاز برای نتورک چیست؟ نتورک مارکتینگ چیست و چه چیزی نیست؟ چرا این کار را انجام میدهم؟ چگونه این را انجام دهم؟ با چه کسی این کار را انجام دهم؟
همچنین شخصیتشناسی، رفتارشناسی، عزت نفس و احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس، مدیریت مالی، اهمیت خواب مناسب برای بهرهوری بالاتر و فرمول رسیدن به هدف، مواردی است که باید در جریان آموزش به آنها پرداخته شود. یک مدرس توانمند یا خود باید این مباحث را آموزش دهد یا از استادان دیگر برای آموزش مباحث استفاده کند. در نهایت مدرسی باید انتخاب شود که به فرد شایستگی دهد، شایستگی شامل معارف (دانش)، مهارت (تمرین) و منش (خواستن) می شود.
تفاوت نتورکمارکتینگ با آنچه بازاریابی ارجاعی (referral marketing) نامیده میشود، چیست؟
در بازاریابی ارجاعی لزوما خود شما مصرفکننده کالا و خدمات نیستید و فقط به شرکت ارجاع میدهید، نوعی ویزیتوری است، اما نتورکمارکتیتنگ بازاریابی نیست. در نتورکمارکتینگ حتما باید مصرفکننده باشید و لذت حاصل از مصرف را به اشتراک بگذارید. در بازاریابی ارجاعی پورسانتهای چندسطحی وجود ندارد و تنها به ازای ارجاع هر نفر به بازاریاب پورسانت تعلق میگیرد اما در نتورکمارکتینگ چند سطح وجود دارد که به افراد در سطوح مختلف پورسانت تعلق میگیرد. این روزها شاهد هستیم که شرکتهای دسیسه هرمی چون مجوز اصناف را ندارد از این عنوان برای فعالیت خود و توجیه نداشتن مجوز اصناف استفاده میکنند.
برای شروع، نتورک را به عنوان شغل اول توصیه می کنید یا شغل دوم؟
نتورک شغل نیست و کسبوکار است، پس کسانی که میخواهند به نت ورک وارد شوند، شغل خود را باید حفظ کنند، کسبوکار را به صورت پارهوقت انجام دهند. در شروع با اختصاص 2 ساعت در روز یا 14 تا 15 ساعت در هفته این کسبوکار به درآمدزایی میرسد، وقتی به درآمدزایی رسید میتوان به تدریج از کار اصلی کاست و به نتورک پرداخت و میتوان همزمان با کار اصلی هم به این کسبوکار رسید.
تفاوت کسبوکار و شغل در این است که شغل درآمد آنی دارد یعنی شما آخر ماه حقوق میگیرید ولی کسبوکار درآمد تاخیری دارد ممکن است در جریان کار تا 3 ماه درآمد نداشته باشید، در مقام تمثیل مانند کشاورزی است، کاشت، داشت و برداشت. آن تفکری که میگوید از نتورکمارکتینگ خیلی زود و خیلی زیاد پول درمیآوری تفکر هرمی است. نتورک رشد تدریجی است. اگر برای ورود به نتورک شغل اصلی را کنار بگذارید، چون درآمد نتورک، تاخیر دارد فشار اقتصادی برآمده از این اقدام به شکست حتمی میانجامد.
وقتی نتورک میتواند شغل اول بشود که درآمد آن از درآمد شغل اصلی 3 برابر بیشتر باشد، این درآمد 3 برابری 3 ماه استمرار داشته باشد و همچنین شما شغل اصلی خود را دوست نداشته باشید. بنابراین برای شروع نتورک حتی اگر شغل اول ندارید، حتما یک شغل دست و پا کنید پس از آن به نتورکمارکتینگ، بپردازید.
چرا شمار افرادی که به موفقیتهای کلان در نتورکمارکتینگ رسیدهاند در جهان این قدر کم است؟
این ویژه کسبوکار نتورکمارکتینگ نیست، در همه چیز همین است. کمتر از 5 درصد مردم دنیا در کسبوکار و سرمایهگذاری هستند. ولی 95درصد ثروت دنیا در اختیار این 5 درصد است، پس این گروه 5 درصدی برای رسیدن به موفقیت پارادایم خود را داشته است و الگوهای ذهنی آنها متفاوت از 95درصد مردم دنیاست. اگر کسی میخواهد در نتورک رشد کند باید پارادایم آن را بپذیرد.
مهمترین اصل اخلاقی در نتور مارکتینگ چیست؟
صداقت در نتورکمارکتینگ اهمیت بسیار زیادی دارد، ما اگر در زندگی صداقت نداشته باشیم در نهایت جایی به مشکل میخوریم اما در نت ورک اگر صداقت نداشته باشیم، خیلی زود به مشکل برمیخوریم.
گفته بودید میخواهید از دسیسه پونزی هم بگویید، این دسیسه چیست؟
پیشینه دسیسه پونزی در جهان به پیش از شکلگیری نتورکمارکتینگ برمیگردد، نام این طرح از شخصی به نام چارلز پونزی نشات گرفته است. او در سال ۱۹۲۰ برای اولین بار از این روش استفاده کرد. ترفند پونزی یک عملیات سرمایهگذاری کلاهبردارانه است. در این ترفند به سرمایهگذاران سودهایی برگردانده میشود که از بهرههای متعارف به شیوهای غیرعادی بالاترند. البته این سود از پول سرمایهگذاران بعدی تأمین میشود و شرکت یا فرد دریافتکننده سرمایه نیازی به انجام کار اقتصادی با پول دریافتی ندارد.
از شرکتهایی که در ایران از این ترفند استفاده میکنند میتوان به سوئیسکش اشاره کرد. این شرکت در سال ۱۳۸۶ خورشیدی حدود 9 ماه در ایران به جذب سرمایه هنگفت در یک اقدام کلاهبردارانه دست زد و در ادامه آن سیستمهای دیگری نیز مثل قارچ رشد کردند که به کلاهبرداری وسیعی از هموطنان پرداختند.
متاسفانه چند سالی است که مجددا این سیستمها با نامها و روشهای جدید در قالب ارزهای دیجیتال و... دوباره فعالیت خود را شروع کردهاند، از جمله آنها یونیکفایینس، دابلوی، سینرژیا، اربیتنتورک، ورلدوایدانرژیگات فاینانس، کامکستریدز، اکواسمارت، فارکستیجی و گلدنتویژن و... هستند. در همین راستا از سیستم قضایی و پلیس فضای مجازی انتظار میرود که نظارتها دقیقتر و مواجهه و برخورد با کلاهبرداران این حوزه که کانون خانوادهها را نشانه گرفتهاند با سرعت عمل بیشتری صورت گیرد.
حرف آخر؟
با اطمینان میگویم هر سیستم سرمایهگذاری که پلن عضوگیری داشته باشد، کلاهبرداری است و استثنائی هم وجود ندارد. پنیر مجانی در تله موش است. هیچ کجا پول مفت به آدم نمیدهند.
و توصیه آخر؟
نتورک راهی برای کسب پول ماندگار و رسوبی است. یعنی شما کاری را یک بار انجام دهید و برای آن یک بار زمان بگذارید و در ازای آن به طور پیوسته درآمد داشته باشید، یعنی اگر من زمان نگذارم و کاری انجام ندهم هم برای من پول ایجاد شود که رسیدن به این نتیجه نیاز به گذر زمان دارد. نتورک کار کردن برای زود پول درآوردن، کاری غلط و حاصل تفکر سیستمهای هرمی است. کسی که می خواهد در نتورک کار کند، باید ببیند نتورک به او درآمد رسوبی و ماندگار میدهد یا نه؟ اگر قرار باشد زمان در برابر پول باشد، کارمندی درآمد بیشتری دارد. در نتورکمارکتینگ، هدف این است که پول برای شما کار کند. همچنین در نتورکمارکتینگ قرار نیست همه به بالاترین رتبههای حرفهای برسند. نتورک پتانسیل رشد در ردههای گوناگون را دارد رشد در این کسبوکار به این بستگی دارد که شما انتظار چه میزان رشد را داشته باشید و حاضر باشید بهای آن را بپردازید.
نتورک به تلاش پاداش نمیدهد به نتیجه پاداش میدهد و نتیجه وقتی حاصل میشود که درون و برون ما با یکدیگر یکپارچگی داشته باشد. یعنی در جایگاه یک نتورکمارکتر، نت ورکمارکتینگ را قبول داشته باشید و یقین داشته باشید مخاطب بود و نبود این یکپارچگی را تشخیص میدهد و این بر توفیق یا شکست شما در رسیدن به نتیجه تاثیرگذار است.