به گزارش گروه روی خط رسانههای خبرگزاری برنا؛خبرنگاران تلویزیون، روزهای سختی را سپری میکنند. زمانی روی آنتن بودن، افتخاری بزرگ بود و خبرنگاران و مجریان صداوسیما، ارج و قرب بسیاری نزد مردم داشتند. دیگر فضای مجازی، مجالی برای عرض اندام این خبرنگاران باقی نگذاشته و فقط گافهای صداوسیماست که وایرال میشود و برخلاف گذشته که مخاطبان، منفعل و تأثیرپذیر بودند، اکنون یکهتاز فضای رسانهای هستند و تأثیر میگذارند.
زمانی مصاحبهگرفتن از مردم برای خبرنگاران تلویزیون، راحتترین و شیرینترین کار بود؛ اما دیگر اینطور نیست. به میان مردم رفتن، برایشان سخت شده؛ چون دیگر مردم آنطورکه آنها دلشان میخواهد، حرف نمیزنند. همه منشوری شدهاند و یافتن شهروندی که حرف مطلوب مدیران خبر صداوسیما را بزند، سخت شده است.
سازمان صداوسیما نیاز جدی به تغییر رویکرد و اصلاح مسیر دارد. عملکرد صداوسیما نشان میدهد خود مسئولان سازمان، به نارساییها و ناکامیها، بهخوبی واقف هستند و برایند عملکردشان نشان میدهد درصدد اصلاح روند نیز برآمدهاند؛ اما آنها هم مبسوطالید نیستند و با فشارهای مختلف درونسازمانی و برونسازمانی مواجهاند. صداوسیما بهخاطر حجم بزرگ و مقررات دستوپاگیر خود، توان تحرک کافی، منطبق با تحولات تکنولوژیک روزافزون را ندارد. شبکههای رادیویی و تلویزیونی، در چنبره مقررات دستوپاگیر سازمان گرفتار آمدهاند؛ مثلا یک تهیهکننده برنامه، امکان پخش صدای خوانندهای را به علت نداشتن کد پخش موسیقی ندارد؛ درحالیکه همین موسیقی، در تیتراژ یک برنامه تلویزیونی پخش شده است! مقررات فراوان، فهرست بلندبالای افرادی که امکان دعوت از آنها در برنامههای گفتوگومحور وجود ندارد، محدودیتهای سلیقهای و سیاستهای انفعالی در برابر فشارهای گاه و بیگاه بیرونی، کارکرد صداوسیما را تحت تأثیر قرار داده است. نیاز خبری شهروندان را رسانه ملی باید برآورده کند. رسالت منطقی صداوسیما، برای پاسخ به این نیاز مهم، انتقال سریع، بیطرفانه و آگاهیبخش اخبار و رویدادهاست. انتظار طبیعی از رسانه ملی، حرکت در مسیر امنیت ملی، سیاستهای کلان نظام، همگرا و قدرتمندکردن نیروهای سیاسی فعال درون نظام، پوشش اختلافات درونی و نمایانکردن وحدت و انسجام ملی است.
سازمان صداوسیما، دارای بخشهای متعدد خبری است؛ اما نحوه چینش و گزینش اخبار طوری است که عملا شهروندان، با دیدن و شنیدن اخبار آن، از وضعیت کامل کشور مطلع نمیشوند. یافتههای یک پژوهش در صداوسیما نشان میدهد انعکاس اخبار خارجی، بیشتر از اخبار داخلی است. هرچند اخبار داخلی، حجم کمی در مقایسه با اخبار خارجی دارد و از لحاظ توزیع جغرافیایی در کشور نیز دچار کاستی است و بیشترین خبر، یعنی نزدیک به 60 درصد اخبار مربوط به تهران و تنها 17 درصد مربوط به کل کشور است و به اخبار شهرستانها در رسانه ملی بیمهری میشود.
در صداوسیما، فرمهای خبری، فاقد اصول اولیه قالبهای روز و جذاب است. یکسویهبودن ارتباط و اولویتنداشتن نظرسنجی از مخاطبان درباره مسائل روز، مصاحبههای غیرچالشی، کلیشهای و تصنعی با موضوعات سفارشی و دستکاریشده، از دیگر ضعفهای بخش خبری صداوسیماست.
شنونده از قبل میتواند حدس بزند که اخبار درباره اروپا، آمریکا، عراق، سوریه و اسرائیل، شامل چه مضمونی خواهد بود. درباره اخبار مهم داخلی نیز بسیاری از موارد را شنونده باید از فحوای مطالب و از لابهلای اخبار استنباط کند. عدم ارضای نیاز خبری، مخاطبان صداوسیما را روزبهروز تحلیل برده و به بازار شبکههای خبری ماهوارهای رونق بخشیده است. عملکرد چند سال اخیر خبرگزاری صداوسیما، تسلط محسوس یک تفکر سیاسی را نشان میدهد. نتیجه تسلط این گروه، فاصلهگرفتن مستمر رسانه ملی از نخبگان و فرهیختگان جامعه و سطحینگری در پوشش رویدادهای داخلی، منطقهای و بینالمللی بوده است.
«بیاعتمادی مخاطب» به رسانه، مهمترین مشکل در بخش خبری صداوسیماست که با تغییر رویه و رویکرد، میتواند اصلاح شود. بیتوجهی به سلایق مخاطب، از موضع بالا حرفزدن و مردم را مهجور فرضکردن، باعث میشود روند بیاعتمادی و رویگردانی سرعت بگیرد و به مرحلهای برسد که مخاطب هر آنچه رسانه میگوید، خلاف آن را عمل میکند؛ یعنی وارد فاز مخالفت عامدانه میشود.
رسانه ملی زمانی میتواند اعتماد مخاطب را جلب کند که منصف باشد. جانبدارانه عمل نکند. انصاف و جوانمردی و خضوع در برابر حقیقت و آزادمنشی در رفتار رسانه، قابل درک و مشاهده باشد. صداوسیما با وجود تلاش و کوشش بسیار برای نزدیکی به مخاطب عام، نتوانسته است در این زمینه کارنامهای مقبول از خود بر جای بگذارد. مخاطب حقیقی یا اکثریت خاموش، رها شده و مخاطب خاص یا اقلیت پرسروصدا، جای آن را گرفته است.
صداوسیما از کارشناسان و تحلیلگرانی بهره میبرد که چندان مقبول مردم واقع نشدهاند. در جامعه، کارشناسان مبرز و تحلیلگران برجستهای وجود دارد؛ اما اغلب اینها راه به سازمان ندارند. اگر برنامههای یک شبکه بینالمللی، مثل سیانان را رصد کنید، میبینید از گرانترین و بهترین کارشناسان در بالاترین سطوح، برای جلب و اقناع مخاطب استفاده میکنند. صداوسیما از یکسری افراد مشخص و اغلب ناکارآمد بهره میگیرد که چندان تأثیری در آگاهسازی مخاطب ندارند.
صداوسیما در شرایط انحصار فعالیت میکند. چهبسا بخش بزرگی از عملکرد فعلی، اگر در شرایط رقابتی بود، جنبه مثبت و اثربخش پیدا میکرد. شاید در شرایط رقابتی، فشارهای متعدد واردشده به سازمان از طرف گروههای مختلف ذینفوذ نیز کمتر میشد. تحولات سریع فناوری و سرعت کُند اصلاحات، آینده خوبی را نشان نمیدهد. بهتر آن است که خروج از شرایط انحصار با سرعت مناسبی به سرانجام برسد و آن موقع است که موفقیتهای سازمان صداوسیما بیشتر جلوهگر خواهد شد و نیز خبرنگاران آن، ارج و قرب گذشته را بازخواهند یافت.