حسن کلامی تهیهکننده سینما در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: سینما بدون قهرمان معنایی ندارد، آثار پر مخاطب سینما در همه جای دنیا معمولاً آثاری هستند که قصه و قهرمان دارند و قهرمان کاراکتری است که چه مثبت و چه منفی ما به عنوان مخاطب با او همراه میشویم.
کلامی خاطرنشان کرد: فیلم «شنای پروانه» اثری قهرمان محور است اما کاراکتر اصلی آن که جواد عزتی بازیگرش است را نمیتوان کاراکتری کاملاً مثبت دانست. همین که کاراکتر اصلی فیلم یک هدف دارد و برای رسیدن به هدفش موانع را پشت سر میگذارد و وقایعی برایش رخ میدهد که داستان را شکل میدهند به این معنی است که فیلم قهرمان دارد. دلیل اصلی اینکه آثار سینمایی ما قهرمان ندارند این است که گویا سینماگران ما قصه گفتن را فراموش کردهاند یا اصلاً توانایی تعریف قصه ندارند.
او افزود: قصه تعریف کردن در سینما به معنی پشت سر هم قرار دادن چند اتفاق و واقعه نیست. در اکثر آثار سینمایی که میبینیم معمولاً قواعد داستاننویسی را به درستی رعایت نکردهاند، قصهای تعریف نمیکنند و در نهایت کاراکتری شکل نمیگیرد که بخواهد قهرمان باشد. اتفاقات و وقایعی که در آثار سینمایی ما پشت سر هم تعریف شدهاند معمولاً هیچ ارتباطی با هم ندارند و مخاطب نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
تهیهکننده فیلم سینمایی «زخم شانه حوا» تأکید کرد: حدود 70 درصد آثار سینمایی ما معمولاً اینگونه شدهاند و استقبال مردم است که نشان میدهد این آثار کیفیت لازم را دارند یا خیر. وقتی اکثر این آثار نمیتوانند نظر مخاطب را به خود جلب کنند مخاطب به سمت آثار سخیف و مبتذل میرود که کمکم سلیقهها آسیب دیده و تعداد آثار تولید شده به این شکل زیاد میشود. صاحبان فیلمهایی چون «روز صفر» که آثاری قهرمان محور هستند و برای تولیدشان تلاش بسیاری صورت گرفته در این شرایط ترجیح میدهند وارد این میدان نشوند و در واقع کنار میمانند و چند سال بعد که نوبت به اکرانشان میرسد هم دیگر موضوعشان کهنه شده و تمام زحمات گروه به هدر میرود.
کلامی درباره زمان رونق آثار قهرمان محور در سینمای ایران گفت: سالهای اواخر جنگ و چند سال بعد، از آنجا که جامعه به قهرمان نیاز داشت به سمت آثار قهرمان محور رفتیم و فیلمهای متعددی از جمله «گذرگاه» شهریار بحرانی، «دوئل» و «کیمیا» محمدرضا درویش، آثار ابراهیم حاتمیکیا، «سجاده آتش» و... ساخته شدند که واقعاً فیلمهایی قهرمان محور بودند و میتوان آنها را حتی از بهترین آثار سینمای ایران دانست اما پس از پایان جنگ تحمیلی ذائقهها عوض شد و فضای سینما به سمت دیگری رفت. البته در شکلگیری این وضعیت نباید تأثیر مسئولان سینمایی را نادیده گرفت که کمکهای لازم را کنار گذاشتند و در واقع بخل و حسد باعث شد وضعیت به این شکل شود.
این تهیهکننده تصریح کرد: امروز وقتی تهیهکنندهها اسم سینمای دفاع مقدس و جنگ را میشنوند دغدغهشان دوچندان میشود که چگونه این فیلم را بسازند و در گیشه هم موفق باشند چرا که دیگر کسی به دیدن این آثار نمیآید. سینمای ما به سمت سینمای اجتماعی رفته و در سینمای اجتماعی هم معدود فیلمسازان چون مسعود کیمیایی بودند که آثارشان قهرمان محور بود.
او افزود: البته نباید این گفتهها اینگونه برداشت شود که من با سینمای اجتماعی که حتی قهرمانی ندارد مخالف هستم. اتفاقاً در این حوزه نیز آثار بسیار خوب و باکیفیتی ساخته شده است که هیچ قهرمانی ندارند. سینمای اجتماعی نمیتواند به وضعیت جامعه و معضلات آن بی تفاوت باشد اما متأسفانه برچسبهایی چون سیاهنمایی هم به فیلمسازان اجتماعی اجازه نمیدهد به سراغ این موضوعات بروند و سینمای ما کمکم به سمتی میرود که کاملاً خنثی و بی خاصیت میشود.
کلامی در پایان درباره وضعیت امروز سینمای ایران تصریح کرد: سینمای ما رو به نابودی است و متأسفانه هیچ پشتوانهای برای آن وجود ندارد و کاملاً ورشکسته است. نزدیک به دو یا حتی سه سال فیلمها انباشت شده و در صف اکران هستند و امکان اکران هم وجود ندارد. در این شرایط عجیبتر این است که هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه ساخت صادر میکند و اصلاً معلوم نیست این حجم از تولید اثر سینمایی قرار است کجا اکران شود. به زودی با بازگشایی سینماها شاهد یک بلبشوی بزرگ خواهیم بود چرا که تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هم به کمک سینما نمیآیند و فقط تلویزیون چند فیلم خریده که در نوروز پخش کرد و همان فیلمها هم آثاری دولتی بودند که دغدغه بازگشت سرمایه ندارند.