به گزارش برنا؛ سیودومین برنامه «دوشنبههای سینما» با موضوع «هنرمندان و مسئولیت اجتماعی» دوشنبه ۴ مرداد در گفتوگوی محمدرضا مقدسیان مجری و کارشناس سینما با محسن امیریوسفی، رامتین لوافی و اسماعیل میهن دوست در اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این لایو محسن امیریوسفی با بیان مقدمهای درباره تاثیرگذاری سینما بیان کرد: ذات سینما و هنر دارای وجهه اجتماعی است و مدیوم سینما علیرغم جوان بودنش نسبت به سایر هنرها، همیشه از لحاظ تجاری و تاثیرگذاری با مردم ارتباط خوبی داشته است. سینمای ایران نیز از این ویژگی برخوردار است.
در ادامه محمدرضا مقدسیان این سوال را مطرح کرد که هنرمند در بزنگاههای تاریخی و اجتماعی نسبت به رویدادهای جامعهاش چه مسئولیتی دارد، امیریوسفی در این باره توضیح داد: این بحث با توجه به اتفاقات جشنواره فیلم کن هنوز داغ است. به جملهای از بهمن فرمانآرا که گفته شد استناد میکنم که اجازه دهیم هرکس کار خودش را بکند. به نظرم من هر فیلمساز و هنرمندی در برابر اتفاقات از یک حداقلهایی برای ابراز نظر خود استفاده میکند اما نباید فراموش کرد که مهمترین کار هنرمند، اثرش است و اولین قضاوت نیز باید بر پایه آثار او باشد.
وی ادامه داد: میزان تعهد اجتماعی هنرمند را از اثرش میتوان تشخیص داد و در ادامه به واکنشهایش نسبت به اتفاقات توجه داشت. این دو مکمل هم هستند. البته این یک شابلون و قاعده نیست و هرکس میتواند نظر خود را داشته باشد.
کارگردان «آشغالهای دوست داشتنی» درباره شرایطی که منجر به ایجاد توقع از هنرمندان در یک جامعه میشود، عنوان کرد: من باز هم تکرار میکنم که هنرمند باید شبیه به آثار خود باشد. من اگر بخواهم در ارتباط با فیلم خودم «آشغالهای دوست داشتنی» بگویم، باید گفت که آزادی موجود فعلی در جامعه ما، آن آزادی نیست که در اوایل انقلاب صحبت از آن شده است. در واقع ما بعدها فهمیدیم که بعضیها که از خفقان دوران شاه سخن میگفتند آزادی را گویا فقط برای خود میخواستند. علیرغم همه ایرادات فضای مجازی، ویژگی عجیب و احساسی بودنش آرام آرام نوید آن را میدهد که همهمان به واسطهاش می فهمیم که باید راههای کنار آمدن و زندگی کردن با هم را یاد بگیریم.
فضای مجازی تنها مامن این روزهایمان برای تمرین دموکراسی است
وی ادامه داد: کلمهای چند سال پیش در سینما مورد تاکید مدیران قرار گرفت به نام «تعامل» که جادهای دوطرفه است و باید به آن قائل بود. در ماههای گذشته متاسفانه آنقدر اتفاقات عجیب و غریبی در کشورمان افتاده است که هم میتوان به مردم حق داد که از هنرمندان توقع ابراز داشته باشند و هم میتوان به هنرمندان بابت تفکرات خود و حوزه خصوصیشان حق داد. فضای مجازی میتواند خیلی جاها کمک کند و در جایی مثل صداوسیما و جامعه که شرایطی برای صحبت کردن فراهم نیست، تنها مامن و پناه ما برای تمرین دموکراسی است. با لحاظ کردن این نکته فضای مجازی کنار آمدن و تحمل همدیگر را باید یاد بدهد نه تغییر دادن همدیگر.
محسن امیریوسفی خاطر نشان کرد: در سال ۱۹۹۷ روبوسی کاترین دونوو با عباس کیارستمی در جریان جشنواره فیلم کن باعث شد تا یک فیلمساز بزرگ با یکی از معتبرترین جوایز سینمایی دنیا از بخش مخفی فرودگاه وارد کشور شود اما ما بعد از ۲۴ سال گویی داریم آن بوسه مرگبار را در ارتباط با فیلمسازی دیگر تکرار میکنیم. هرچند که اصغر فرهادی سرد و گرم روزگار چشیده است و از این واکنشها هرگز سرخورده نخواهد شد.
مراقب باشیم تراژدی نخل طلای کن کیارستمی برای فرهادی تکرار نشود
مقدسیان در ادامه پرسید: چهطور ما از تعیین و تکلیف کردن دیگران برای خودمان رنجیده میشویم اما همین برخورد را نسبت به دیگران تکرار میکنیم؟
امیریوسفی در این باره نیز بیان کرد: فراتر از این که بخواهیم بگوییم چه کسی برای دیگری تعیین تکلیف میکند باید درکی متقابل از هم پیدا کنیم. درکی که بین قومیتها و لهجههای ما همیشه وجود داشته است و قرنها پیش این مسائل حل شده است وگرنه ممکن بود بارها ایران از هم تجزیه شود. این درک متقابل ناشی از روشی ایرانی است که دنیا را زمانی تحت تاثیر خود قرار داده است.
بنابراین در ارتباط با ماجرای کن هم باید موقعیت یک فیلمساز را در نظر گرفت و هم یک خبرنگار را با همه مشکلات و شرایط سختی که پشت سر گذاشته است. اتفاقات کن اصطحکاک دو گروه بود که به ما یاد میدهد باید با یکدیگر گفتوگو کنیم و آشکار شدن این بحثها موهبتی است که فضای مجازی در اختیارمان قرار داده است.
وی ادامه داد: البته حالا با طرح جدید مطرح شده درباره اینترنت قرار است همین فضا نیز از ما سلب شود و باید به آنها گفت که دوستان و برادران اگر با مردم کنار نیایید اتفاقات یک هفته اخیر در ارتباط با خوزستان رخ میدهد و امیدوارم دچار تکرار تاریخ نشویم. باید مراقب باشیم تراژدی نخل طلای کن زندهیاد عباس کیارستمی درباره اصغر فرهادی عزیز تکرار نشود.
امیریوسفی در بخش پایانی صحبتهای خود درباره مهمترین بزنگاههای همگرایی هنرمندان در دهه ۹۰ به واسطه فضای مجازی با مردم عنوان کرد: اگر بخواهیم به نمونه اشتباه آن اشاره کنیم حمایت هنرمندان در انتخابات ۹۲ از آقای روحانی بود. البته شاید نتوان نامش را اشتباه هم گذاشت زیرا در دوره خود درست به نظر میرسید اما اتفاقات دیگری مثل وقایع سال ۸۸، ۹۲ و ۹۶ و آبان ۹۸ و... نشان میدهد مردم به خوبی از فضای مجازی استفاده میکنند. انسجام درست ده روز اخیر در تجمعات و دادن بیانیهها و صحبت مردم در حمایت از خوزستان به احقاق حق منجر شد. ۱۱۳ سال این استان مادر خرج کل کشور بوده است و بعد از ۸ سال جنگ نهایت بیانصافی بود که از این استان و اهالیاش حمایت نشود.
در پایان مقدسیان عنوان کرد: همانقدر که مردم حق دارند مطالبه خود را هنرمندان برای واکنش آنها در برابر رویدادهای اجتماعی داشته باشند هنرمندان نیز حق دارند واکنش خاص خود را نسبت به وقایع داشته باشند و در این باره خود انتخاب کنند.
رامتین لوافی فیلمساز نیز مهمان دوم گفتوگو درباره «هنرمندان و مسئولیت اجتماعی» در اینستاگرام خانه هنرمندان ایران بود.
وی در ابتدا بیان کرد: هنرمند فارغ از اثر خود در رفتار اجتماعی خود نیز بار مسئولیتی را به دوش میکشد که با انتظارات مردم ممکن است متفاوت باشد. هنرمند در همه شئون زندگی نباید خود را از جامعهاش منفک کند اما چرا او باید لزوما چیزی را که من میخواهم، بگوید؟
در ادامه مقدسیان پرسید بنابراین مرز هنرمند در واکنش به وقایع اجتماعی درباره این که آیا او دارد موج سواری میکند یا واقعا دغدغهمند است، کجا مشخص میشود؟
لوافی در جواب مطرح کرد: به نظرم یکسری از رفتارهای اجتماعی واضح و مشخص است اما یکسری رفتارها را نخبگان سریعتر و درستتر تشخیص میدهند. اما بدترین کار عادت به قضاوت کردن مکرر است. وقتی واکنشهای مردم در کامنتهای اینستاگرام و خشمهایشان را زیر پستهای هنرمندان میبینیم، متوجه میشویم هنرمندان در واقع برای کسانی اقدام به پست گذاشتن کردهاند که متناسب با خشم آن مخاطبان نیست.
مقدسیان با اشاره به ماجرای اخیر اصغر فرهادی و انتقاداتی که به او درباره کیفیت واکنش به مسائل اجتماعی ایران مطرح شد، پرسید که مرز میان این که هنرمند خودش باشد یا به مخاطبش باج بدهد، چیست و لوافی در جواب عنوان کرد: هنرمند برای کشاندن تماشاگر به سالن در اثرش هیچ باجی نمیدهد و اثر خود را میسازد. ممکن است هنرمندی ضرباهنگ کار را تند و کند کند یا یک هنرمند نیز اساسا قصهای نداشته باشد که بسازد. در واکنش به وقایع نیز همینطور است. برای مثال عباس کیارستمی هنرمند بزرگی است که هیچ وقت در هیچ بیانیه یا حرکتی اجتماعی دست کم تا آنجا که من به خاطر دارم، شرکت نکرد و با توجه به کاراکتر خود فیلم ساخت و ما این را تشخیص میدهیم. زیرا او واقعا میدانست چه میکند. نخبگان جامعه نیز به راحتی این ویژگی را در یک هنرمند تمیز میدهند. مگر ممکن است برای اصغر فرهادی اتفاقات جامعه مهم نباشد؟ آدمی که به جامعهاش اهمیت دهد حتما درد و رنجها را میبیند و میشناسد و تحت تاثیر آن است اما ناعادلانه است که اگر واکنش او بیشتر از ما بود بگوییم شوآف کرده یا اگر کمتر بود او را متهم به ندیدن کنیم.
به آدمها اجازه اشتباه کردن بدهیم
وی ادامه داد: اصغر فرهادی در برابر اتفاقات اجتماعی واکنش نشان میدهد حال این که متناسب با انتظارات ما هست یا نیست، نمیتوانیم او را قضاوت کنیم. او در فیلمسازیاش دغدغه دارد و این را دیدهایم. من به شدت اعتقاد دارم فیلمهای فرهادی سراسر از دغدغه اخلاقی و اجتماعی است اما انتظار عجیب و پیچیدهای است که در استیج کن از او بخواهیم که درباره مسالهای حرف بزند که موضوع بحث آنجا نیست. در فستیوال بینالمللی جای زدن هر حرفی نیست. مگر جوری برنامهریزی کرده باشی که بشود حرفی را مطرح کرد. اساسا اگر حرفی هم زده میشد، چه کمکی به مردم خوزستان میکرد؟
مقدسیان عنوان کرد هنرمند باید بتواند پیشرو باشد و در بزنگاههای مختلف سریعتر به تحلیل و واکنش برسد. وی پرسید اما نقطه تعادل هنرمند در این کنشمندی چهطور تعریف میشود؟
لوافی در جواب گفت: وقتی مردم تشخیص بدهند هنرمند حامیشان نیست ناخودآگاه او را طرد میکنند. اگر من پلنگ صورتی هم به عنوان انتزاعیترین کاراکتر بسازم، قطعا از جامعه خود تاثیر میپذیرم که اگر اینطور نباشد اثر قابل اعتنایی خلق نمیشود. هنرمندان سنسورهای قویتری دارند اما آنها هم به هر حال دچار خطا میشوند. اگر مردم جامعه از هنرمند انتظار دارند و حق هم دارند داشته باشند، نباید هنرمند دغدغهمند را که در بزنگاههای مختلف و با ادبیات خود عکسالعمل نشان داده است، به سمت و سویی بکشانند که در واکنش بعدیاش به یک اتفاق دچار شک و تردید شود. بلکه ما باید پشت او بایستیم تا دفعات بعد نیز تلاش کند حتی اگر اشتباه یا خطایی هم در جریان این واکنش خود مرتکب میشود، کنشگر باشد. باید به آدمها اجازه بدهیم اشتباه کنند و سطح اطلاعات خود را هم در حد قضاوت خود بالا ببریم و با اطلاعات محدود قضاوت بزرگ نکنیم.
نبودن احزاب و دموکراسی تثبیت شده توقعات متفاوتی از گروههای مختلف در ایران ایجاد کرده است
بخش بعدی این لایو، به گفتوگو با اسماعیل میهن دوست اختصاص یافت. میهن دوست در دوازدهمین جلسه بررسی سینمای ایران در دهه ۹۰ و سی و دومین لایو «دوشنبههای سینما» درباره مسئولیت هنرمندان درباره وقایع اجتماعی بیان کرد: در ابتدا باید بگویم که ما در ایران با یک جامعه و شرایط عادی روبهرو نیستیم. متاسفانه به دلیل نبودن احزاب و دموکراسی تثبیت شده از افراد مختلف توقعات دیگری برای نقشآفرینی داریم. زیرا چنین مسائلی در جوامع دیگر کمتر مطرح میشود. برای مثال هیچکاک را همه هنرمند میدانند اما از او توقع واکنش به جامعه را هم دارند؟
مقدسیان در ادامه پرسید: با توجه به شرایط فعلی چه حد و مرزهایی را میتوان برای انتظارات مردم از هنرمندان قائل بود؟
میهن دوست در پاسخ گفت: من بین هنرمند و روشنفکر تفاوت قائل هستم و نباید هنرمند را معادل جامعهشناس یا روشنفکر قرار داد. درست است که هنرمند سنسورهای قویتری دارد اما ممکن است اساسا دغدغههای متفاوتی داشته باشد. همچنین بین گروه هنرمندان نیز دستهبندی وجود دارد. برخی از هنرمندان در عوالم شخصی خود و برخی دیگر نسبت به جامعه دغدغهمندتر هستند.
تفاوتها را به رسمیت بشناسیم
وی افزود: این که انتظار داشته باشیم یک نفر مطابق انتظارات ما رفتار کند، ناشی از یک دیکتاتوری اجتماعی است که سالها وجود داشته و دارد. ما باید تفاوتها را به رسمیت بشناسیم اما وقتی شهروند خشمگین از شرایط غیرعادی اجتماعی، حزبی را ندارد که از طریق آن مشکلات خود را بازتاب بدهد، دست به رفتاری هیجانی میزند. بنابراین نمیتوان به مردم نیز خرده گرفت. همینطور باید در نظر داشت هنرمند نیز زیست خود را دارد.
میهن دوست درباره اتفاق اخیر جشنواره فیلم کن بیان کرد: اصغر فرهادی در گفتوگوی مطبوعاتی فیلم خود در کن میگوید هنرمند باید به مردم آگاهی بخشی کند و حرف درستی میزند اما ما باید موقعیت فیلمساز را در نظر بگیریم و اگر این گفته درست او توقع مخاطبان هیجانزده را برطرف نمیکند، تقصیر او نیست.
وی در پاسخ به این سوال محمدرضا مقدسیان که در یک دهه اخیر چقدر هنرمندان و سینماگران با وقایع اجتماعی و مردم همراه بودهاند، عنوان کرد: برخی از این واکنشها در این سالها درست بوده و منجر به نتیجه شده است. اما درباره هر هنرمند و با توجه به سابقه او میتوان گفت که چقدر این واکنشها فرصتطلبانه بوده است یا ناشی از همراهی واقعی.
میهن دوست در پایان گفتوگو را راهحل رفع سوتفاهمات درباره میزان کنشگری نسبت به وقایع اجتماعی از سوی هنرمندان دانست و گفت: نباید سرمایههای ملی خود را تخریب کنیم. بسیاری از فیلمسازان و هنرمندان بیدلیل به جایگاه فعلیشان نرسیدهاند و صرفا به این دلیل که شبیه ما موضع نگرفته است، نباید دست به تخریب بزنیم.