واقعیت طالبان و آینده افغانستان

|
۱۴۰۰/۰۵/۲۸
|
۰۹:۲۸:۵۹
| کد خبر: ۱۲۲۱۸۸۳
واقعیت طالبان و آینده افغانستان
جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی سیستان و بلوچستان درباره واقعیت فکری طالبان، آینده افغانستان و وظیفه جامعه جهانی در قبال اتفاقات اخیر بیانیه صادر کردند.

به گزارش برنا، متن بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی سیستان و بلوچستان به شرح زیر است:

خروج سریع و شتاب‌زده نیروهای بین‌المللی خصوصاً آمریکا، شکست‌های پیاپی ارتش و نیروهای نظامی افغانستان مقابل گروه طالبان و سقوط دولت محمد اشرف غنی احمدزی، در نهایت چند روز پیش با تصرف کابل به فروپاشی حکومت انجامید. این موضوع طبیعتاً موجب شکل گیری مباحث زیادی حول محور طالبان، سابقه آنها، دولت افغانستان و تأثیر آن در به قدرت رسیدن طالبان بر جامعه افغان و همچنین کشورهای همجوار شده است.

 با توجه به اهمیت این موضوع و سرنوشت مردم جنگ‌زده و مظلوم افغانستان از یک سو و هم‌چنین نزدیکی بلوچستان با کشور افغانستان و ارتباطات گسترده مردم بلوچ و افغان، ذکر نکات زیر را ضروری می‌دانیم.

هر فرد یا گروهی در اذهان مردم و جامعه با توجه به تفکرات، بیان نظرات، سوابق گذشته و عملکرد کنونی مورد قضاوت قرار می‌گیرند. این موضوع درباره طالبان نیز صادق است. طالبان از روزهای اول قدرت خود در سپتامبر 1996 و قتل فجیع دکتر نجیب‌الله رئیس جمهور فقید این کشور مشی و تفکر خشونت طلب خود را به همگان نشان دادند.

تأکید صرف بر امارت اسلامی و عدم اعتقاد طالبان به ملت و ملیت، استقرار علنی بسیاری از گروه‌های تروریستی دنیا از القاعده تا گروههای چچنی صرفا به دلیل اسلام‌گرا بودن در کابل، جایگاه زن و زنان در حکومت طالبان و برخوردهای وحشتناک با زنان و حذف تمام قد آنها از جامعه، برخورد با اقلیت‌های مذهبی و محدود کردن آداب مذهبی آنها خصوصاً شیعیان، حمله به کنسولگری ایران و به شهادت رساندن کارکنان و همچنین خبرنگاران حاضر در کنسولگری و در نهایت به شهادت رساندن یکی از قهرمانان ملی افغانستان احمد شاه مسعود نشان دهنده میزان نگاه خشن این گروه به مقوله حکومت و اداره جامعه بوده است.

اما طالبان در سال 2001 و در پی حمله ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا‌ از قدرت کنار رفتند و شاید همین موضوع موجب شده که بسیاری فکر می‌کنند از زمان قدرت طالبان و رفتارهای خشن آنها بیش از 20 سال گذشته و نبود آنها در قدرت را حجتی بر تغییر رویه و نگاه آنها به خشونت می‌دانند. 

اما واقعیت آن است که طالبان طی دو دوره ریاست جمهوری کرزی و غنی حداقل بر 20 الی 30 درصد نواحی افغانستان تسلط داشتند. عملکرد طالبان خصوصا در برخورد با زنان در مناطق تحت تسلط طی این مدت نشان می‌دهد نوع نگاه طالبان به حکومت کردن و اداره جامعه هیچ تغییری نکرده است.

علاوه بر آن طی این مدت حکومت مرکزی از طرق مختلف به دنبال جذب طالبان در پروسه سیاسی بودند که مهمترین آن تلاش برای حضور رهبران طالب در انتخابات مختلف خصوصاً ریاست جمهوری بود. درخواستی که توسط 3 رهبر طالبان طی این مدت نه تنها پذیرفته نشد بلکه اقدام به بمب گذاری در حوزه رأی گیری، حمله به مراکز رأی گیری و حتی قطع انگشت رأی دهندگان بود تا اثبات کنند هیچ سنخیتی با مفهومی به نام رأی گیری ندارند.

رفتار طالبان در روزهای گذشته و قبل از رسیدن به کابل نیز تغییر آنچنانی را نشان نمی‌دهد، از کشتن نظامیان تسلیم شده، تا اعدام نیروهای دولتی در ولایت‌ها نشان دهنده عدم تغییر منش و رفتار طالبان است. 

قطعاً جامعه افغانستان طی 20 سال گذشته تغییرات بسیار گسترده‌ای را تجربه کرده و برای هر نیروی حاکمی برگشت به گذشته بسیار سخت خواهد بود. اما با این اوصاف و با توجه به موارد گفته شده از گذشته طالبان نگرانی‌های بسیاری در زمینه‌هایی همچون وضعیت فرهنگ و آزادی‌های فرهنگی، دانشگاه، حضور اجتماعی زنان، تحصیل و کار زنان، نوع محاکمات، اجرای احکام قضایی، آزادی‌های فردی و اجتماعی، آزادی‌ اقلیت‌های مذهبی، برخورد‌های نژادگریانه با اقوام غیرپشتون خصوصا هزاره‌ها، بلوچ ها، ازبک‌ها و .... را برای افکار عمومی ایجاد کرده است و نیاز است جامعه جهانی و نهادهای بین‌المللی و کشورهای منطقه کاملاً رفتار حاکمان جدید افغانستان را زیر نظر داشته باشند.

کمااینکه علی‌رغم اشاره به تغییر رویه هیچ نشانی از پشیمانی یا عذرخواهی بابت جنایت‌های گذشته در قبال مردم افغان، دیپلمات‌های ایرانی، شهروندان سایر کشورها و آثار تاریخی و باستانی دیده نمی‌شود.

 ما به عنوان شهروندان ایران با توجه به وضعیت کنونی افغانستان انتظار داریم جمهوری اسلامی ایران پناهجویان افغان را که ناچاراً به مرزهای ایران مراجعه می‌کنند، با رفتار شایسته مورد پذیرش قرار دهد. 

در نهایت آنچه از گذشته دور و نزدیک طالبان دیده ¬می¬شود اساساً امیدواری را بسیار سخت می¬کند، نمی‌توان به ادعاهای این گروه مبنی بر تغییر رفتار و منش اعتماد کامل کرد و نهایتاً می‌توان منتظر بود و سکوت کرد.

اما علاوه بر اهمیت بر مسائل داخلی افغانستان باید آگاه باشیم که عنوان طالبان و تفکر طالبانیسم سال‌هاست که در فرهنگ جامعه ما به فرهنگی دگم، اقتدارگرا، خشن، متعصب، ضد زن، ضد مذاهب و ادیان دیگر شناخته می‌شود، با توجه به نزدیکی جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی جامعه بلوچستان و افغانستان نگرانی تأثیرگذاری فرهنگ طالبانیسم بر جامعه بلوچستان بسیار جدی است.

 شاید بسیاری خواب شکل‌گیری طالبانی در بلوچستان را دیده و می‌بینند، برای جلوگیری از چنین فاجعه‌ای آگاهی بخشی در سطح خانواده و جامعه بسیار مهم است. رعایت حقوق زنان توسط اعضای خانواده و حمایت از آنان در سطح جامعه، احترام به نظرات مخالف، احترام به حقوق فردی، احترام به اعتقادات متفاوت همه و همه تمرین‌های مهمی هستند که می‌تواند جامعه بلوچستان را از رشد تفکر طالبانی در این شرایط مصون نگه دارد.

امیدواریم زندگی روزهای خوشش را روزی به مردم عزیز افغانستان که از همه مهم‌تر هم‌نوعان ما هستند نشان دهد و ملت ایران از جمله مردم بلوچ نیز بتوانند از بسیاری معضلات و مشکلاتی هم‌چون کرونا عبور کرده و در مقابل تهدیدات مختلف خصوصا تهدید فرهنگی طالبان مقاوم باشند.

عظیم شه بخش

سارا خوشخوی

یاسر کرد

امان الله تمنده رو

حوا نارویی

سعیده خاشی

مصطفی دانشور

پرویز کدخدایی

محمد ابراهیم رودینی

اسماعیل حسین بر

شهریار حسین بر

نظر شما