به گزارش برنا، در مارس 2011 سونامیای در فوکوشیمای ژاپن رخ داد که باعث نشت و شیوع مواد اتمی به خارج از تأسیسات هستهای شد. رخدادی که اثراتش در میان نسلها گسترش خواهد یافت و تمام موجودات زنده را تحتتأثیر قرار خواهد داد. این واقعه را پس از چرنوبیل بزرگترین فاجعۀ اتمی دانستهاند. ژان_لوک نانسی در کتاب حاضر در سرشت فاجعهها در عصر جهانیشدن و تکنولوژی تأمل میکند. او میخواهد بر فاجعهگی فاجعه درنگ کند و در پایان به شرایط امکان تغییرِ وضعیت بیندیشد.
در جهان امروز ما آیا وقوع فاجعه را میتوان بدون درنظرگرفتن عوامل سیاسی، تکنولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی فهمید؟ در عصری که از هر سو تحت سیطره و احاطۀ تکنولوژیهایمان هستیم آیا سخن گفتن از فاجعۀ «طبیعی» دیگر معنایی دارد؟ منطق حاکم بر این همبستۀ تکنولوژیکی_اقتصادی_سیاسی چیست؟ اینها از جمله پرسشهاییاند که نانسی میکوشد در این اثر به آنها پاسخ دهد.
«هیچ چیز طبیعی در بلایای طبیعی وجود ندارد» عنوان مقاله ای ست که «دیوید هاروی» در هیاهوی طوفان کاترینای آمریکا نوشت. کتاب «پس از فوکوشیما: هم ارزی فاجعه ها» را می توان سویه ی دیگری از این جمله ی هاروی دانست با بسط تئوریک و فلسفی مخصوص نظام فکری «ژان لوک نانسی».
نانسی در این کتاب با زیر نظر گرفتن سونامی سال 2011 ژاپن و نشت مواد رادیواکتیو از نیروگاه هسته ای فوکوشیما، به ابعاد این فاجعه در بستری نگاه می کند که در اکثر حوادث اینچنینی از نظر دور مانده است. زیستن در جهانی که تکنولوژی هیچ حدی برای خودش قائل نیست و حدود پیش رفتنش از سرحدات توان نابودی تمام بشریت نیز گذشته است، به شکل شگفتی غیرعقلانی به نظر می رسد! درواقع تمدن انسانی و عقلانیت مدرن که قرار بود ضامن سعادت، سلامت و بقای انسان و جهان باشد، به هیولایی تبدیل شده که فاجعه در ابعادی نامتصور آن را احاطه کرده است.
کتاب «پس از فوکوشیما: هم ارزی فاجعه ها» علاوه بر درنگ و ایستادن بر فاجعه و فاجعه ها، با نمونه ی مثالی فوکوشیما، به منطق پشت فجایع و نیروی ایجادکننده و پیش راننده ی آنها هم نظر کرده و دقیق می شود. اینکه این فجایع را نمی توان بدون زیر نظر گرفتن همدستی اقتصاد، سیاست، صنعت، فرهنگ و غیره دید. اینکه دیگر لفظ طبیعت از فجایع جداشده و هیچ چیز را نمی توان طبیعی خطاب کرد. در این میان اما، نانسی در «پس از فوکوشیما: هم ارزی فاجعه ها» ما را در این وضعیت تنها نمی گذارد و سعی می کند به راه های خروج هم فکر کند، آنها را پیش رو بگذارد و این امید را زنده نگه دارد که هیچ سیطره ای نیست که نتوان از آن بیرون آمد.