معرفی کتاب؛

«سه استاد» کتابی درباره نقش و جایگاه سه نویسنده مهم در ادبیات معاصر ایران

|
۱۴۰۰/۰۷/۲۴
|
۰۵:۰۳:۰۲
| کد خبر: ۱۲۴۶۹۰۲
«سه استاد» کتابی درباره نقش و جایگاه سه نویسنده مهم در ادبیات معاصر ایران
جعفر مدرس صادقی یکی مهم‌ترین نویسندگان سه دهه‌ی گذشته‌ی ادبیات ایران است که مجموعه‌ی درخوری از داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، تصحیح متون کهن و مقاله‌های آموزشی پیرامون زبان و نوشتار فارسی را خلق کرده است.

به گزارش برنا، جعفر مدرس صادقی که خود نثرنویس قهاری‌ست و اهمیت نثر و کیفیت آن را در آفرینش یک اثر ادبی می‌داند، کتاب «سه استاد» را در رثای سه نفر از نثرنویسان ادبیات معاصر ایران نوشته که هرکدام ویژگی‌های خاصی در آثار نوشتاری‌شان وجود دارد که آن‌ها را از دیگران متمایز کرده است.

ابراهیم گلستان، قاسم هاشمی‌نژاد و شمیم بهار سه نویسنده‌ای هستند که مدرس صادقی در سه استاد به نقش و جایگاه‌شان در ادبیات ایران پرداخته و با استدلال‌های قابل تأملی، آنها را از دیگران جدا کرده است.

البته ابراهیم گلستان از نسل اول نویسندگان ایرانی‌ست و دامنه‌ی تأثیرش بر فرهنگ، هنر و ادبیات ایران بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تر از هاشمی‌نژاد و بهار است. هاشمی‌نژاد نیز به واسطه‌ی مجموعه‌ای از نثرها، بازخوانی‌ها، تصحیح‌ها و رمان بسیار درخشان‌اش «فیل در تاریکی» که کیفیتی ادبی به رمان ژانر ایرانی داد و این کیفیت با گذر زمان نیز خللی در آن وارد نشده، نویسنده‌ی مهمی در تارک ادبیات ایران به حساب می‌آید. درباره‌ی شمیم بهار نمی‌توان با قطعیت حرف خاصی زد، آن هم با چندتایی داستان کوتاه و یکی دو رمان که بیشتر از کیفیت خودشان، کیفیت هیاهوی شاگردانش را در پی داشته است و تعدادی نقد در قالب ناسزا و مسخره کردن آثار ابراهیم گلستان، فروغ فرخزاد، نیکلاس ری، میکل‌آنجلو آنتونیونی و دیگران. به هر روی سه استاد، ستایش‌نامه‌ی مدرس صادقی‌ست درباره‌ی این سه نفر که تحلیل‌ها و ادله‌هایی در اهمیت آن‌ها ارائه داده که خودش می‌تواند آغاز بحثی دیگر باشد.

برای نسلی که از اوایل دهه‌ی پنجاه خورشیدی به عرصه رسید و سر از لاک خودش بیرون آورد، این سه تن سه‌تا از شاخص‌ترین قلّه‌ها بودند. تن ندادند به آن جریانی که داشت همه چی را به یک طرف می‌برد، تن ندادند به سلیقه‌های مسلّط و معمول و سوار هیچ موجی نشدند. هر کدام راه خودش را رفت و کار خودش را کرد.

این ادای دین شاگردی‌ست به استادانی که هرگز به دنبال لشکرکشی نبودند و هیچ تلاشی هم در این راستا به خرج ندادند. هر کدام برای خودش سرداری بود ــ هرچند بی‌سپاه و تنها.

نظر شما