«قهرمان» انتخابگر است

|
۱۴۰۰/۰۹/۱۵
|
۰۱:۵۷:۰۰
| کد خبر: ۱۲۷۰۱۱۶
«قهرمان» انتخابگر است
سحر یافتیان منتقد سینما در یادداشتی به نقد و تحلیل فیلم سینمایی «قهرمان» پرداخت.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، متن یادداشت سحر یافتیان به شرح زیر است:

در بادی امر باور دارم نقد وظیفه اش مخالفت نیست، وظیفه ی نقد واکاوی درونمایه و آشکار کردن نکاتی از یک اثر است که می تواند در موفقیت یا عدم موفقیت آن اثر موثر باشد. وظیفه ی  نقد جانبداری یا نان به صاحب اثر قرض دادن یا حسادت ورزی و یا کینه توزی با صاحب اثر نیست بلکه نقد پلکانی ست برای شناسایی نکات نهفته در یک اثر و معرفی هر چه بیشتر درونمایه یک پدیده برای مخاطب، با چنین پیش فرض و مقدمه ای نگاهی نقادانه و فرهنگی بیاندازیم به قهرمان آخرین ساخته‌ی اصغر فرهادی فراموش نکنیم؛ نقد سنگ محکی است که عیار یک پدیده را می نمایاند

به نظر نگارنده فیلم قهرمان از نظرگاهی مردم شناسانه و جامعه شناسانه سخن می گوید.

این گفته نقدی بر تفکر، نگاه یا شخصیت اصغر فرهادی نیست و به عبارتی نوشتاری ست بر آخرین اثر فرهادی به نام قهرمان.

طلاق موضوعی ست که چندین فیلم ساز مطرح سینمای ایران درباه آن فیلم ساخته اند و در آثار فرهادی از چهارشنبه سوری تا جدایی نادر از سیمین و قهرمان نیز به طلاق و عوارض آن می پردازد اما در این میان آنچه طلاق فرهادی را شاخص تر می کند نه موضوع طلاق بلکه محتوی درخشان آن یعنی انسانیت است. او بحرانی چون بیماری آلزایمر و رابطه عاطفی عمیقی چون مهر پدر فرزندی را به نحوی استادانه با موضوع طلاق در می آمیزد و اثری متفاوت و درخشان خلق می کند.

 اکنون بار دیگر فرهادی با محتوی انسانیت و پیچیدگی های روابط انسانی فیلمی به نام قهرمان را به تصویر کشیده و طرح ریزی کرده که البته شائبه هایی در این زمینه وجود دارد از جمله تاثیر پذیری از فیلم مستند "دو سر برد دو سر باخت" که در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.

فرهادی در این فیلم با نشانه های متعدد اثری خلق می کند که می توان از منظر نشانه شناسی نیز آن را مورد ارزیابی قرار داد، البته منظور من در این نوشتار بررسی نشانه شناسی اثر نیست و فقط مایلم اشاره کوتاهی به سکانس ابتدایی فیلم نمایم تا رُوزنی باشد به نظرگاهی ژرف تر."راه رفتن رحیم شخصیت اصلی فیلم در چشم انداز کوه های نقش رستم که نشان چندین پادشاه ایران و از جمله آرامگاه  مردی چون داریوش بزرگ پادشاه این سرزمین کهن است، کسی که از درگاه پروردگار برای مردم سرزمین خود در امان ماندن از دروغ و خشکسالی می طلبد. ترکهای عمیق و شدت فرسایش آثار آیا نمایش فروپاشی تمدنی بزرگ را منظور دارد؟ با تمام شکافهای اخلاقی و دروغهایی که در داستان شاهدش خواهیم بود. دنبال کردن این نشانه و نشانه های دیگر که با ظرافت در متن گنجانده شده ما را به رویکرد نقد نشانه شناسی مواجه می کند."

با بیان این مقدمه اصغر فرهادی می خواهد چه چیزی را در قهرمان بیان کند؟

این نکته را به خوبی می دانیم آنچه جوامع مشکل دار یا به عبارتی مساله دار می کوشند آموزش خود را بر مبنایی جلو ببرند که همیشه نیاز به وجود قهرمان احساس شود. بر خلاف نظر برتولت برشت که در نمایشنامه زندگی گالیه جمله درخشانی دارد با این بیان؛ "بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز دارد."  فرهادی هوشیارانه این نگاه قهرمان پروری و افول قهرمان را مورد کنکاش قرار می دهد،  از منظر فرهادی قهرمان واقعی کسی است که آگاهانه تصمیم می گیرد و آنچه را که سرنوشت اوست  انتخاب می کند.

در این فیلم زندانی مالی که در عین نیازمندی و استیصال است علی رقم وسوسه ها و امکان آزادی اش از بند بواسطه سکه های طلایی که پیدا شده آنها را به صاحبش باز میگرداند و حالاحول محور اصلی فیلم داستان از منظرگاه شخصیتهای مختلف آن مورد ارزیابی قرار می گیرد، شخصیت هایی که هر یک اضطرار و دشواریهای زندگی خود را دارند.

 رحیم شخصیت  اصلی فیلم که می خواهد از زندان رهایی یابد، او که دستی بر هنر دارد و در زندان خطاطی دیواری میکند، این یک جنبه از شخصیت اوست که امیرجدیدی با بازی خوب و شایسته اش کاراکتری باورپذیر با نگاهایی که احساسات گوناگون شخصیت را خیلی درست نمایش می دهد بازی کرده است.

 خواهر رحیم که ظاهرا تنها پناه برادرش است و در عین حمایت از او شک و تردیدهایی از بابت چگونگی بدست آوردن سکه ها دارد. او به فکر آبروی خانواده است.

 فرخنده زنی ۳۷ ساله که عاشق رحیم است و تا پای جان به او متعهد (این جمله را در پی مشاجره با برادرش به زبان می آورد) این زن در پی حفط و حمایت از عشق و زندگی خود است. او معشوقه نیست زن مستقلی است که در مدرسه پسررحیم مشغول به کار است و تا پایان فیلم رحیم را دربازگشت به زندان همراهی می کنر و از نگاه دوربین او در نوری که درب زندان به ما نشان می دهد منتظر می ماند.

 شوهر خواهر رحیم مردی کم بضاعت ست که برادرانه ‌کنار او حضور دارد و همه تلاش خود را برای آزادی رحیم می کند.

طلبکار رحیم که نسبت فامیلی نزدیکی با زن سابق او دارد انسانی تلخ با نگاهی تار و بی شفقت که البته او و خانواده اش آسیب جدی بواسطه بدهی رحیم و فرار شریک او متحمل شره است. به نظر می رسد بیشتر در پی انتقام است تا اجرای عدالت.

مسولان زندان که در پی امتیازگیری و اثبات نقش تربیتی خود به جامعه هستند، سر رشته دروغ های داستان می بافند آنجا که رحیم می گوید پولها را خود پیدا نکرده و مسئولان زندان با پیشنهادی چینش مسیر واقعیت را تغییر می دهد.

 فرمانداری به عنوان نمونه ای از ادارات دولتی که تصمیماتش تحت الشعاع اخبار فضای مجازی و تبلیغاتی به راحتی تغییر می کند و متاثر از آن فضاست. ضمنا عدم تعهد به قول و قرار برای استخدام رحیم که می تواند برای او نجاتبخش باشد عامل ادامه دروغ بافی رحیم میشود که عنقریب است تا آبروی وی را بریزد.

 پسررحیم نوجوانی که لکنت زبان دارد و باز توسل کارگردان به رابطه پدر فرزندی برای بیان ارزشها و عشق و عاطفهء پدری که در نهایت علی رقم اشتباهات رحیم، او مشکل تکلم پسرش را دستاویزی برای نجات خود قرار نمی دهد.

و دیگر کاراکترها

فرهادی با نمایش مواجه های مختلف از منظر کاراکترهای داستان، خلاقانه هر بار زاویه دید تازه ای برای بررسی مسئله و واقعیت موجود ارائه می دهد. در سکانس پایانی دوربین درب گشوده زندان دریچه ای از نور و امید را به بیننده می نماید که تجلی عشق میان دو شخصیت داستان که می تواند حاکی از شکل گیری یک خانواده باشد و با سپردن پسررحیم به فرخنده معنا می یابد و اینبار رحیم آگاهانه به زندان باز می گردد.

به نظرم اصغر فرهادی با نگاه جامعه شناسی و مردم شناسی عمیق و خوبی که داراست در فیلم قهرمان با تجزیه و تحلیل موقعیت ها و شخصیت ها با درصد بالایی موفق به بیان پیچیدگی های روابط انسانی و آنچه می خواسته شده است چراکه شخصیت پردازی های دقیق و درست انجام گرفته و هر کدام از کاراکترها در غایت نگاه و اهدافی که دنبال می کنند تجلی یافته اند.

انتهای پیام //

نظر شما