به گزارش برنا؛ شاید همین ابتدا بپرسید وقتی لیوانی تا نصفه خالی است، چرا باید خود را فریب داد و تصور کرد که پر است؟ شاید هم در مواجهه با مشکلات، بارها به خودتان گفته باشید من آدم کمتوانی هستم که نمیتوانم نیمه پر لیوان را ببینم.
تقریبا همه ما از قدیم شنیدهایم که گفتند «فقط نیمه خالی لیوان را نبینید»، اما هیچوقت از راهکارهایی که باعث دستیابی به این رویکرد میشود، صحبت نکردهاند.
در ادامه نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.
گام اول در مواجهه با مشکلات برای دیدن نیمه پر لیوان، پذیرش آنهاست. ما باید قبول کنیم که بسیاری از مشکلات، فارغ از علت و ریشهشان، فعلا وجود دارند. این پذیرش به معنای تسلیم شدن نیست، به این معناست که شرایط را باید به صورت معقول، نه خیلی بدبینانه و نه خیلی خوشبینانه، بررسی و سپس راهکارهایی برای کاهش آثار منفی آن پیشنهاد کرد.
گام دوم پس از غصه خوردن برای اتفاق پیش آمده، بررسی راهکارهای موجود است. بیکار نشستن و به خود و دیگران ایراد گرفتن هیچ مشکلی را حل نمیکند. در این مرحله باید از پرسیدن سوال خطرناک «چرا من؟» به شدت اجتناب کرد. وقتی به دنبال یافتن دلیل برای مشکلات خود هستید، انرژی روانی خود را هدر میدهید پس وقت و انرژی خود را برای یافتن چرایی اتفاقات هدر ندهید. با این فکر که این مشکل فقط برای من پیش آمده است، انگیزههای خود را خاموش نکنید. همانگونه که از کلمه اتفاق پیداست، چیزی است که به صورت تصادفی بروز کرده است.
گام سوم در مواجهه با مشکلات، ریختن آب در لیوان نیمه خالی است! برای روشن شدن موضوع، باید یک مثال بزنم. متاسفانه برخی از کارفرمایان از شرایط اقتصادی کشور و بیکاری، سوءاستفاده و با پرداخت دستمزدهای کم، اقدام به استخدام میکنند و متاسفانه باز برخی همان حقوق ناچیز را هم پرداخت نمیکنند، چون از وجود نیروی کار جایگزین اطمینان دارند.
در این شرایط است که شما حتی اگر شده یک قطره آب باید به لیوان اضافه کنید یعنی برای تغییر شرایط تلاش کنید. بحران اقتصادی فعلی جامعه متاسفانه بیش از آنکه بر اقتصاد تاثیر داشته باشد، بر روح و روان مردم موثر افتاده و جو ناامیدی شدیدی در جامعه تکثیر شده است. این ناامیدی نباید باعث دست برداشتن از تلاش بیشتر شود. برای مثال آموختن مهارتهای جدید به نوعی افزودن آب به لیوان نیمه خالی است که باید به آن توجه کرد.
گام بعدی پس از انجام حتی یک کار کوچک، تنظیم مجدد خواستهها و اهداف است. بیشتر مردم کشور ما دوست دارند یک شبه ثروتمند شوند و بقیه عمر را در رفاه استراحت کنند! این تفکر فقط به جامعهای دلال محور ختم میشود. در حالی که هیچ چیزی بدون تلاش حاصل نمیشود. تنظیم مجدد اهداف بسیار مهم است. اگر قرار بوده در شرایط عادی دو پله صعود کنید، در شرایط فعلی آن را به یک پله تقلیل دهید. تاکید روی اهداف قبلی که در شرایطی متفاوت تدوین شده بودند، فقط احساس ناکامی و موفق نشدن به شما میدهد. قابل درک است که به دلیل اجبار به کاهش اهداف، غمگین باشید، اما بسیاری از متغیرها در کنترل ما نیست.
در آخر هم باید گفت که در مشکلات باید به خداوند توکل کرد، اما این توکل به معنای بیحرکتی و بیعملی نیست. با تقویت مهارت مسئولیت پذیری، من برای رسیدن به اهدافم تمام تلاش خود را میکنم و نتیجه را که در اختیار من نیست و به عوامل بسیاری ربط دارد به خداوند واگذار میکنم؛ بنابراین در صورت نرسیدن به نتیجه دلخواه یا دوباره از اول تلاش میکنم یا مسیر خود را تغییر میدهم.
انتهای پیام