به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یادداشت محسن بیگ آقا منتقد سینما در خصوص فیلم «ضد» به شرح زیر است.
استقبال بازیگران از نقشهای پیچیده با وجود خطرپذیری آنها، همواره سبب گشوده شدن دریچهای جدید در فیلمهای سینمای ایران و نیز و دوره کاری آنها شده است. جشنواره امسال در زمینه بازیگری جشتواره پرباری بود و به تعبیری سطح بازی در فیلمهای سینمای ایران را یک پله بالاتر برد و نقطه جدیدی را تعریف کرد. فیلم ضد نیز از این ارتقای کیفی بیبهره نبود. بین بازیهای فیلم، نادر سلیمانی در یک نقش جدی استعدادش را بروز داد و لیلا زارع بازگشت خوبی به بازیهای خوبش داشت. مهدی نصرتی نیز در نقش اصلی فیلم با شخصیت اصلی مطابق فیلمنامه همراه شد و توانست تا پایان بار فیلم را به دوش بکشد. اما عنوان بهترین بازی فیلم را میتوان به لیندا کیانی نسبت داد که نقشی چند لایه را ارائه کرد.
لیندا کیانی بازیگر تازهکاری نیست و بیش ازپانزده سال عرصه بازیگری حضور داشته است. اما با اینکه در دوران بازیگری خود در فیلمهای مختلف، سریالهای تلویزیونی و اخیرا سریالهای شبکه خانگی، نقشهایی متنوع و غیرمشابه را بازی کرده است، شاید فیلم ضد ساخته آخر امیرعباس ربیعی - فیلمی که اسم جالب و تاملبرانگیزی دارد – در کارنامه اویکی از متفاوتترینها باشد. این بازی از آن جهت قابل توجه است که او در فیلم مجبور است چند شخصیت مختلف را در موقعیتهای گوناگون بازی کند.
ابتدا او را که اصالتا اهل جنوب کشور است، در حالی که لهجه شیرازی درستی – بر خلاف خیلی از بازیگران که ادای لهجه را درمیآورند یا اصلا در ارائه کلمات دچار تردید هستند - به شخصیتش اضافه کرده، در مطب یک پزشک زن - همچنان با بازی خوب لیلا زارع در نقش پزشک - میبینیم که در مورد بارداری و وضعیت نوزادی که در شکم دارد، ابراز نگرانی میکند. از طرفی نوع شخصیتی که بازی میکند به گونهای است که خودش هم قرار است گرفتار بخش عاطفی آن شود و واقعا باور کند میتواند به نوزادی که در بطن خود دارد و حاصل یک ازدواج سازمانی است، دل ببندد.
در ادامه فیلم، بلافاصله حضور جدی او را بدون لهجه و در کنار رئیس سازمانیاش میبینیم و متوجه نقش بازی کردن و قصد فریب داشتن او در قالب شخصیت زن شهرستانی میشویم. قصه که به پیش میرود، باز با عصیانگری او، با زنی فداکار، مهربان و قدردان روبرو میشویم. ازین نقطه است که او به شکار خود نیز دل میبندد و هم به او راه نجات نشان میدهد و هم خود به او پناه میبرد.
با وجود همه این پیچیدگیها، در بازی خود هنگام فرار با سعید امیریان ( مهدی نصرتی) بازی متفاوتی را ارائه میکند که صداقت و سادهدلی عنصر اصلی آن است. به این سه نوع بازی، اضافه کنیم بازی در دوران متفاوت دهه ۱۳۶۰و حفظ فضای آن زمان در نقشش را. با توجه به تفاوت نقشها و تعدد موقعیتها، میتوان تصور کرد که بازیگر دقیق و بامسئولیتی مانند لیندا کیانی - که دارای مدرک متفاوت کارشناسی ارشد در رشته دشوار فلسفه است - تا چه حد برای در آوردن این نقشهای درهم تنیده تلاش کرده است.
نوع حرکات چهره، طرز حرف زدن، تغییر لهجه و نوع راه رفتن هر یک از شخصیتها برای خود آنها در ذهن بازیگر تعریف شده، تا این نقش در نقش که قالب اصلی فیلم امنیتی/ سیاسی ضد و بازی نقشهای متفاوت در موقعیتهای مختلف است، از کار در بیاید و به یکی از جذابیتهای فیلم تبدیل بشود. از طرفی حضور او را باید در کنار بازی مهدی نصرتی مورد بررسی قرار دهیم که او هم بازی دوگانهای در دو وجه کاملا متضاد از یک شخصیت بروز میدهد و در کنار هم قرار گرفتن این دو بازیگر خود جمع اضدادی است که حفظ توازن و راکورد آن - تا آخرین سکانس غافلگیرکننده حضور لیندا کیانی در فیلم -توسط کارگردان صورت گرفته است.
انتهای پیام//