تفسیر دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان

|
۱۴۰۱/۰۲/۰۹
|
۰۲:۵۳:۴۲
| کد خبر: ۱۳۲۳۸۴۸
تفسیر دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان
در دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان آمده است: «ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزی‌ام کن، در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. برخی اولیاء، تمام سال را احیاء می‌گرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.»

به گزارش خبرگزاری برنا؛ شرح دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان به شرح ذیل است :

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. »

«خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بارگران را، ای مهربان به بندگان شایسته خویش. »

دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان-1

‌‌مشکل‌ عمده‌ کدام‌ است؟

در این‌ دعا اول‌ می‌فرماید: خدایا! مرا از فضل‌ شب‌ قدر با نصیب‌ بفرما، «و ارزقنی‌ فیه‌ فضل‌ لیله ‌القدر» حالا اینکه‌ چرا این‌ دعا در امروز بیان‌ شده‌ وجهش‌ معلوم‌ نیست.۱ در هر حال‌ جملهِ‌ اول‌ این‌ دعا طلب‌ می‌کند که‌ از فضل‌ شب‌ قدر آن‌ فضائل‌ و برکات‌ و رحمت‌هایی‌ که‌ از برای‌ شب‌ قدر هست، مرا نصیب‌ وافر عطا کن، و در جملهِ‌ دیگر می‌فرماید:

«وصیر اموری‌ فیه‌ من‌ العسر الی‌ الیسر» کارهای‌ مرا از دشواری‌ به‌ آسانی‌ تبدیل‌ بکن. یعنی‌ مشکلات‌ مرا آسان‌ نما.

معمولاً انسان‌ در کارها با مشکلاتی‌ روبرو می‌شود. مشکلات‌ هم‌ مختلف‌ است. مشکلات‌ ممکن‌ است‌ دنیوی‌ و یا اخروی‌ باشد.

مشکلات‌ دنیوی‌ که‌ معلوم‌ است؛ این‌ گرفتاریهایی‌ که‌ برای‌ انسان‌ در کارهای‌ دنیوی، مثلاً در معاملاتش، در معاشرت‌هایش، در رفت‌وآمدهایش‌ و در سایر کارهایی‌ که‌ می‌خواهد انجام‌ بدهد، به‌ وجود می‌آید، همه‌ اینها مربوط‌ به‌ دنیا می‌شود.

اما دشواری‌های‌ آخرتی، همان‌ گرفتاری‌ ناشی‌ از گناه‌ است‌ و مشکل‌ عمده‌ انسان‌ هم، همان‌ مشکل‌ آخرتی‌ است.

برای‌ اینکه‌ مشکلات‌ دنیایی‌ اولاً نسبت‌ به‌ مشکلات‌ آخرتی‌ بسیار ناچیز هستند. برای‌ اینکه‌ وقتی‌ مشکلات‌ دنیا را با عذاب‌های‌ آخرتی‌ مقایسه‌ می‌کنی، هیچ‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست. ثانیاً اینکه‌ مشکلات‌ دنیوی‌ بالاخره‌ به‌ یک‌ نحوه‌ تمام‌ می‌شود و می‌گذرد. بالاخره‌ هر کس‌ هر جوری‌ زندگی‌ کرده‌ و هر نوع‌ دشواری‌ای‌ که‌ داشته‌ باشد، یا گذشته‌ است‌ و یا می‌گذرد.

اگر من‌ در دنیا به‌ هر مشکل‌ و گرفتاری‌ دچار باشم، حُسنش‌ این‌ است‌ که‌ می‌گذرد، همانطور که‌ برای‌ دیگری‌ می‌گذرد. آخر کار هر دو یکی‌ هستیم. منی‌ که‌ یک‌ گرفتاری‌هایی‌ داشتم‌ با شمایی‌ که‌ نداشتید، در آخر حساب‌هایمان‌ یکی‌ است، یعنی‌ سرانجام‌ همه‌ ما رفتن‌ از دنیاست. پس‌ مشکلات‌ دنیا چون‌ می‌گذرد قابل‌ اهمیت‌ نیست‌ و بنابراین‌ وقتی‌ که‌ می‌گوید: خدایا! مشکلات‌ ما را حل‌ و آنها را به‌ آسانی‌ تبدیل‌ کن، مقصود عموم‌ است. یعنی‌ هم‌ مشکلات‌ دنیایی‌ و هم‌ مشکلات‌ آخرتی. البته‌ در حقیقت‌ جز خدا کسی‌ مشکل‌گشا نیست. در جمله‌ سوم‌ می‌گوید:

«واقبل‌ معاذیری» یعنی: خدایا! عذرهای‌ مرا قبول‌ کن.

‌‌معنای‌ عذر و علت‌ معذرت‌خواهی‌

عذر یعنی‌ چه؟ می‌دانیم‌ که‌ چنانچه‌ انسان‌ به‌ خاطر موانعی‌ که‌ بر سر راهش‌ وجود داشته، کاری‌ را که‌ به‌ عهده‌اش‌ بوده‌ انجام‌ نداده‌ باشد و یا کار خلافی‌ انجام‌ داده‌ باشد، معذرت‌ می‌طلبد. مثلاً فرض‌ کنید بنا بوده‌ است‌ که‌ من‌ به‌ منزل‌ شما بیایم‌ ولی‌ به‌ واسطه‌ مشکلی‌ ـ همچون‌ مریضی‌ ـ

‌نیامده‌ام. بعد هم‌ عذر می‌آورم‌ و می‌گویم‌ چون‌ مریض‌ بودم‌ نتوانستم‌ بیایم، یعنی‌ اینکه‌ بیماری، مانع‌ آمدن‌ من‌ شد. این‌ نوعی‌ عذر است. لذا عذر عبارت‌ است‌ از هر چیزی‌ که‌ عملی‌ را مانع‌ می‌شود و قطع‌ می‌کند و می‌برد؛ یعنی‌ نمی‌گذارد که‌ یک‌ عملی‌ انجام‌ بشود.

‌‌عذرخواهی‌ مقبول‌ و ممنوع‌

عذر خواستن‌ ما از خدا، از دو حال‌ خارج‌ نیست؛ یا عذرهایمان‌ عذرهای‌ شرعی‌ و پسندیده‌ است‌ که‌ خدا آنها را قبول‌ می‌کند. مثلاً اگر تو به‌ علت‌ داشتن‌ ضعف‌ و مریضی‌ نمی‌توانی‌ ایستاده‌ نماز بخوانی، این‌ برای‌ نشسته‌ خواندن‌ نماز عذر است. یا اگر برای‌ روزه، عذر داری‌ – عذر مرض‌ یا سفر – روزه‌ نگیر. البته‌ خدا این‌ عذر را قرار داده‌ و آن‌ را می‌پذیرد.

‌نکته‌ درخور توجه‌ اینکه‌ اگر عذری‌ مشروع‌ باشد که‌ معنا ندارد ما به‌ خدا بگوییم: خدایا عذر ما را بپذیر و اگر عذری‌ غیرمشروع‌ باشد، آن‌ هم‌ پیداست‌ که‌ خدا نمی‌پذیرد. پس‌ چه‌ معنا دارد که‌ ما بگوییم‌ عذر ما را بپذیر؟ مثلاً من‌ عذر می‌آورم‌ و می‌گویم‌ مال‌ حرام‌ خورده‌ام، چون‌ گرسنه‌ام‌ بود. این‌ عذر مشروع‌ نیست.

‌زیرا گفته‌ می‌شود اگر گرسنه‌ات‌ بود، می‌بایست‌ قدری‌ تحمل‌ بکنی‌ و بروی‌ مال‌ حلال‌ کسب‌ بکنی، نه‌ اینکه‌ فوراً به‌ سراغ‌ حرام‌ بروی. پس‌ مقصود از عذر مقبول‌ این‌ است‌ که‌ در مقام‌ توبه‌ باشد.

حال‌ اگر من‌ گناه‌ کرده‌ام‌ یا اینکه‌ هیچ‌ عذر شرعی‌ هم‌ نداشتم، ولی‌ الان‌ پشیمانم‌ و در درگاه‌ خدا به‌ تقصیرات‌ خود اعتراف‌ می‌کنم، این‌ اعتراف‌ کردن‌ به‌ تقصیر نیز خودش‌ نوعی‌ طلب‌ عذر است.

‌یعنی‌ خدایا من‌ می‌دانم‌ که‌ بد کردم، منتهی‌ جوان‌ بودم، نادان‌ بودم، عنفوانی‌ جوانی‌ و فشار شهوت‌ مرا وادار کرد تا شیطان‌ بر من‌ غالب‌ شود و نتوانستم‌ از دست‌ شیطان‌ فرار بکنم، پس‌ عذر مرا قبول‌ کن.

اما از خطای‌ خود پشیمان‌ نباشم‌ و واقعاً خیال‌ بکنم‌ که‌ اینها عذر شرعی‌ بوده، این‌ غلط‌ است! مطلوب‌ این‌ است‌ که‌ ما در درگاه‌ خدا به‌ خطاهای‌ خود اعتراف‌ و اقرار بکنیم‌ تا از این‌ طریق‌ عذر آورده‌ باشیم.

در دعای‌ «ابوحمزه» هم‌ آمده‌ است‌ که: خدایا من‌ وقتی‌ که‌ تو را معصیت‌ کردم‌ نه‌ از باب‌ این‌ بود که‌ ربوبیت‌ و خدایی‌ تو را سبک‌ و کوچک‌ شمرده‌ باشم‌ یا آن‌ را انکار کرده‌ باشم. «ولاکن‌ خطیئه‌ عرضت» بلکه‌ لغزشی‌ بود که‌ برای‌ من‌ پیدا شد؛ شیطان‌ بر من‌ مسلط‌ شد که‌ من‌ این‌ کار را کردم. سپس‌ می‌گوییم: «وحط‌ عنی‌ الذنب‌ والوزر» حط‌ به‌ معنای‌ فرود آوردن‌ بار است‌ ـ

در لغت‌ به‌ باری‌ که‌ از روی‌ حیوان‌ پایین‌ می‌آورند حط‌ می‌گویند ـ خلاصه، اینکه‌ در اینجا درخواست‌ پایین‌ افتادن‌ بار گناهان‌ و بدیها را از دوش‌ خود داریم.

‌‌ذنب‌ به‌ چه‌ معناست؟

«ذنب» در اصل‌ به‌ معنای‌ گناه‌ نیست، بلکه‌ به‌ معنای‌ پیامد کار انسان‌ است؛ یعنی‌ انسان‌ کارهایی‌ را انجام‌ داده‌ است‌ که‌ آن‌ کارها پیامدهای‌ بدی‌ داشته‌ است‌ که‌ تحت‌ عنوان‌ ذنب‌ از آن‌ یاد می‌شود.

فرضاً شما یک‌ کاری‌ انجام‌ داده‌ای‌ مثلاً عمارت‌ می‌ساختی، اما این‌ بنا را طوری‌ ساختی‌ که‌ بعداً خراب‌ شود، این‌ ذنب‌ است؛ یعنی‌ پیامد بد کار شماست. یا اینکه‌ با کسی‌ یک‌ معامله‌ای‌ کردی، اما آن‌ معامله‌ را درست‌ انجام‌ ندادی‌ و بعد مستلزم‌ این‌ شد که‌ در این‌ معامله‌ ضرر بکنی، به‌ این‌ ضرری‌ که‌ می‌کنی‌ ذنب‌ می‌گویند.

به‌ عبارتی‌ دیگر، این‌ همان‌ پیامد معامله‌ و عمل‌ شما است. پس‌ نظر به‌ اینکه‌ اگر انسان‌ معصیت‌ و گناه‌ کرد، حتماً پیامدی‌ بد در پی‌ دارد؛ از این‌ جهت‌ به‌ خود معصیت‌ نیز ذنب‌ می‌گویند پس‌ ما ذنب‌ را به‌ معنی‌ گناه‌ می‌گیریم، ولی‌ به‌ آن‌ اعتبار که‌ چون‌ پیامد بد دارد.

‌‌وزر چه‌ معنایی‌ دارد؟

واژه‌ دیگری‌ که‌ در این‌ فراز از دعا آمده‌ «وزر» است. «وزر» به‌ معنای‌ بار سنگین‌ است. در اینجا نیز گناه‌ به‌ بار سنگین‌ تشبیه‌ شده‌ است‌ و کنایه‌ از آن‌ است‌ که‌ گناه‌ بر شانهِ‌ انسان‌ سنگینی‌ می‌کند.

همان‌ گونه‌ که‌ بار سنگین، باعث‌ ناراحتی‌ و خستگی‌ انسان‌ می‌شود؛ گناه‌ هم‌ مستوجب‌ عقاب‌ و فشارهای‌ روحی‌ بر انسان‌ می‌شود. از این‌ جهت‌ به‌ آن‌ «وزر» گفته‌اند.

معنای‌ مصطلح‌ «وزر» مخصوصاً با حط‌ خوب‌ می‌سازد، چون‌ اجمالاً می‌گوییم‌ که‌ خدایا! این‌ بارهای‌ گناه‌ را که‌ بر شانهِ‌ من‌ سنگینی‌ می‌کند و مرا تحت‌ فشار قرار داده‌ است‌ از شانه‌ من‌ فرود بیاور.

خود این‌ مطلب‌ عبارت‌ از این‌ است‌ که: خدایا! گناهان‌ مرا بیامرز! «یا رئوفاً بعباده‌ الصالحین».

ای‌ کسی‌ که‌ نسبت‌ به‌ بندگان‌ صالحت‌ رئوف‌ و مهربانی. توضیح‌ اینکه‌ رأفت‌ همان‌ معنای‌ رحمت‌ را دارد اما در جایی‌ استعمال‌ می‌شود که‌ کسی‌ که‌ مورد رحم‌ قرار می‌گیرد بشدت‌ در سختی‌ و گرفتاری‌ است.

بطور خلاصه‌ در این‌ دعا چنین‌ می‌خواهیم: خدایا! ما را روزی‌ کن‌ در این‌ روز، از فضل‌ و برکات‌ و ثواب‌هایی‌ که‌ در لیله‌‌‌القدر است‌ و کارهای‌ مرا عموماً آسان‌ بفرما؛ هر مشکلی‌ که‌ در کار من‌ است، آن‌ را آسان‌ بفرما.

معذرت‌هایی‌ که‌ من‌ از تو می‌خواهم‌ یعنی، در مقام‌ توبه‌ و انابه‌ که‌ عذر گناه‌ پیش‌ تو می‌آورم‌ و اعتراف‌ به‌ تقصیر می‌کنم، خدایا عذر مرا بپذیر و مرا بیامرز و از گناهانم‌ درگذر و بارهای‌ سنگین‌ گناه‌ را از دوش‌ من‌ بردار.

پی‌نویس:‌

‌‌۱ـ بعضی‌ها این‌ دعا را در روز بیست‌ و نهم‌ ذکر کردند، بعضی‌ها نیز در روز دیگر ذکر کرده‌اند. به‌ هر حال‌ مناسب‌ و مطابق‌ با مذهب‌ شیعه‌ این‌ است‌ که‌ این‌ دعا در روز قدر که‌ همان‌ روز بیست‌ وسوم‌ باشد و یا بیست‌ و یکم‌ یا نوزدهم‌ خوانده‌ بشود.

انتهای پیام/

نظر شما