به گزارش خبرگزاری برنا، رمان مشهور آلبر کامو «بیگانه» نیز در همین سالی منتشر شد که «اسطوره سیزیف» انتشار یافت. این دو اثر از نظر درون مایه بسیار به یکدیگر نزدیکند هرچند شکل متفاوتی دارند یکی جستار است و دیگری رمان. کامو سپس در سال 1951 با نوشتن عصیانگر به این مبحث گسترش بیشتری داد و آن را کامل کرد. به نظر او عصیان از آن رو که خرد آدمی را به ستیز با پوچی وا می دارد بدان بعدی واقعی می بخشد و بنابراین می تواند راه حلی برای پوچی باشد. کامو در جایی درباره مجموعه آثار خود و اندیشه ای که در آنها دنبال کرده است چنین توضیح می دهد، نخست می خواستم انکار را بیان کنم و آن را در سه قالب نشان دادم به صورا رمان (بیگانه) به شکل نمایشنامه (کالیگولا و سوء تفاهم) و در قالب ایدئولوژی (سیزیف) همچنین برای اندیشه ایجابی سه قالب در نظر گرفتم رمان طاعون نمایشنامه شهربندان و راستان ایدئولوژی عصیانگر دسته سومی را نیز با درون مایه عشق پیش بینی کرده بودم.
سخن کامو چه در بیگانه و چه در اسطوره سیزیف این است که پوچی در اصل چیزی جز جدایی نیست و آن نه از وجود آدمی سرچشمه می گیرد و نه از جهان پوچی زاده برخورد این دو با هم است.
کتاب شامل چهار سر فصل اصلی است به نامهای: استدلال پوچ، انسان پوچگرا، آفرینش پوچ و اسطوره سیزیف. و هرکدام از این سرفصلها بخشهای متفاوتی را شامل میشوند که هر کدام را جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. کامو اسطوره سیزیف را اینطور آغاز میکند که: تنها و اولین مساله فلسفی مهم خودکشی است.
بخشهایی از کتاب:
تنها یک مسئله فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. تشخیص اینکه زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمی ارزد در واقع پاسخ صحیح است به مساله اساسی فلسفه. باقی چیزها، مثلا اینکه جهان دارای سه بعد و عقل دارای نه یا دوازده مقوله است مسائل بعدی و دست دوم را تشکیل می دهد. این ها بازی است. نخست باید پاسخ قبلی را داد.
تمامی کارهای بزرگ و اندیشه های والا آغازی ریشخندآمیز دارند. آثار بزرگ اغلب در خم یک کوچه، یا هیاهوی یک رستوران زاده می شوند. پوچی نیز به همین گونه پدیدار می گردد. اصالت دنیای پوچ زاده چنین حقارتی است. در پاره ای از موارد پاسخ: «هیچ» می تواند بیانگر طبیعت اندیشه های ریاکارانه ی انسان باشد. و این را مردمان نیک به خوبی می دانند. اما اگر پاسخ صادقانه باشد و بیانگر حالت شگفت انگیز روح که در ان تهی معنی یابد و زنجیر رفتارهای روزمره از هم بگسلد و قلب بیهوده در تکاپوی پیوند حلقه های آن باشد، آن هنگام می توان گفت نخستین نشانه های پوچی آشکار گردیده است.
انتهای پیام //