به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان؛ در گزارش قبلی چند سری از خیانتهای داوطلبانه رژیم پهلوی و تبعات منفی آن بر کشور را بر شمردیم که بیشتر مربوط به جنوب و جنوب شرقی ایران بود (که میتوانید اینجا آن را ببینید-) اما دامنه خیانتهای پهلویها فقط به جدایی بحرین و بذل و بخشش هیرمند و ساخت راهآهن برای انگلیسیها خلاصه نمیشود بلکه آنها امضای شوم خود را در دیگر نقاط استراتژیک کشور نیز ثبت کردهاند که دود آن بعدها به چشم ملت ایران رفتهاست.
آرارات هبه استراتژیک و مجانی ایران برای ترکیه
یکی از خیانتهای حکومت پهلوی و رضاشاه به ایران و ایرانی که کمتر درمورد آن صحبت شدهاست جدایی رشتهکوههای آرارات در شمالغرب ایران از کیان میهن است که صد افسوس که این امر با رضایت خود حاکمیت انجام شد و داوطلبانه یکی از نقاط استراتژیک ارتباطی ایران پیشکش خارجیها شد.
به این بخش از تاریخِ کمتر بازگو شده ایران توجه فرمایید: سرلشکر ارفع عضو هیأت تحدید حدود و حل اختلافات در خاطرات خود که در کتاب تاریخ بیست ساله ایران به قلم حسین مکی آمده نوشته است: «به کاخ سلطنتی رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرایضی دارم؛ چند دقیقه بعد شاهنشاه وارد شدند در حالی که من نقشهها را روی میز پهن کرده بودم. همین که نقشهها را دیدند فرمودند: «موضوع چیست؟» من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است فلان منطقه چنان است، آنجا سخت مورد نیاز ماست، و از این حرفها... ولی پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند؛ وقتی سرم را بلند کردم دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم. من سکوت کردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهمیدی... بگو ببینم این تپه این جا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟ عرض کردم: «بلی قربان»... فرمودند: «آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم «بلی». فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.»
و بدین ترتیب بدون اینکه شاه ایران حساسیتی روی تمامیت ارضی داشته باشد منطقه فوق الذکر طبق منافع و خواستهی ترکیه به ملکیت آنها درآمد.
اما جریان از چه قرار بود؟
در فاصله سال های ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ شمسی کردها در منطقه آرارات بر ضد دولت ترکیه به پا خاستند و در سال ۱۳۰۶ شمسی ممدوح شوکت بیگ، سفیر کبیر ترکیه در تهران، از مقامات ایرانی خواست که اقدام مشترکی بر ضد کردها در آرارات صورت گیرد و سال ۱۳۰۹ ش قیام بر ضد دولت ترکیه به اوج خود رسید. در این سال ترکها با دولت ایران به توافق رسیدند که طرفین با تشریک مساعی، کردها را در آرارات سرکوب نمایند. کمک دولت ایران به ترکیه چنین بود که ارتش ایران با هماهنگی نزدیک با فرماندهان نظامی ترکیه در موقع مقرر از پیرامون کوه آگری تا سه کیلومتر از خط سرحد عقب نشینی کند تا نیروهای ترکیه بتوانند کردها را به طور کامل محاصره کرده و به قیام آنها پایان دهند.
عملیات ترک ها بر ضد کردها در آرارات در شهریور ۱۳۰۹ آغاز شد.
آنها از سمت بازرگان و کوه آی یک گذر کردند و پس از ورود به خاک ایران کردها را از هر سو در میان گرفتند. ارتش ایران برای کمک به ترکیه بعل از عقب نشینی از سرحد و دور کردن کردهای ایران از سرحد به عملیات ترکها بر ضد کردها در آرارات پیوست.
نیروهای ترکیه هنگام درگیری با کردهای آغری داغ (آرارات)، به بهانه سرکوب کردها و اینکه نیازمند ورود به بخشی از خاک ایران در آن منطقه هستند، بدون مجوز و دلیل کافی خاک ایران را در کوه آرارات اشغال کرده و حتی پس از پایان یافتن مسئله کردهای شورشی آرارات، حاضر به تخلیه نقطه مذکور نشدند.
در ارتباط با همین وقایع، وزارت امور خارجه ایران، در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۰۹، طی یادداشت اعتراض آمیزی، سفیر ترکیه در تهران را مخاطب قرار داده و اعلام کرد که در همان ایام سرکوب کردها، دولت ایران از هرگونه همکاری با نیروهای ترکیه مضایقه نکرد و در عملیات بر ضد کردها شرکت کرد، ولی مأموران ترکیه به این اندازه اکتفا نکرده، بعد از پایان سرکوبی کردهای شورشی در خاک ایران ماندند و با اینکه به تکرار از طرف دولت ایران به این قضیه اعتراض و تقاضای بازگشت نیروهای نظامی ترکیه به عمل آمد، ترکها اقدامی نکردند.
این منطقه از آرارات که ترکیهایها به تصرف خود درآورده بودند و بعدها با نطر مثبت رضاشاه به آنها بخشیده شد منطقه استراتژیکی بود که در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ دود آن به چشم ایران رفت چرا که تنها نقطه اتصال ترکیه به جمهوری آذربایجان و راه دور زدن ایران در سیاستهای اقتصادیاش همین منطقه آراراتکوچک است به واقع باید گفت ترکیه هیچگونه مرزی با نخجوان و جمهوری آذربایجان ندارد و تنها راه ارتباطیاش با اینکشور برای ورود به شمالغرب ایران و ماجراجوییهایی که بخشی از آن را در تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان دیدیم همین راهی است که ایران و رضاشاه برای آنها هبه کردهاست وگرنه اگر این اشتباه تاریخی رخ نمیداد امروز در منطقه قفقاز شاهد دور زده شدن ایران نبودیم و تنها راه ارتباطی ترکیه به روسیه و کشورهای مشترکالمنافع شرقیاش از راه ایران بود اما ترکیهای ها به برکت این هبه رضاخانی در حال راهاندازی جریان چهارمی در جهان هستند و خواب احیای امپراطوری عثمانی را بر روی ستونهای تجزیه ایران میبینند هر چند که با تلاشهای وزارت امور خارجه در دولت سیزدهم فعلا مسئله کانال زنگهزور منتفی شده است.
وقتی افغانها ارادهشان را به ما تحمیل کردند
پیشتر درمورد بحث حقآبه هامون و حق ایران از رودخانه هیرمند توضیحاتی ارائهدادهایم که چطور ایران با آنهمه ادعایش در زمان پهلوی دوم در برابر افغانستان خار و خفیف میشود اما یک خیانت دیگر نیز قبل از بحث بخشیدن حقآبه هامون اتفاق افتاده است و آن هم جدایی دشتناامید از خاک ایران است که بر مبنای پیمان سعدآباد و حَکَم قراردادن آتاتورک برای اختلاف مرزی ایران و افغانستان انجام میشود و ایران میپذیرد که در ازای اینکه افغانستان حق ۵۰درصدی حقآبه هیرمند را به رسمیت بشناسد دشت ناامید را که ۳هزار کیلومتر بود به افغانستان واگذار کند، پهلویها چند سال بعد نیز با بخشیدن حقآبه خود در زمان پسر رضا شاه این خیانت را تکمیلکرد و هم زمینهای ایران و هم آبش را به افغانستان دادند.
پهلویها حتی به عراق هم باختند
دیگر مسئله خیانتباری که پهلوی برای ایران به بار آورد در مقابل عراق بود چنانچه با روی کار آمدن ملک فیصل اول در عراق، مساله مهم مورد مناقشه «کشتیرانی در شطالعرب» بود و در سال ۱۳۱۳ دولت عراق به منظور جلوگیری از اعمال حاکمیت ایران در اروندرود با پشتیبانی انگلستان به جامعه ملل شکایت کرد و جامعه ملل نیز طرفین را به مذاکرات مستقیم دعوت نمود و سرانجام بر اثر اصرار و فشار انگلیسیها که علاقه داشتند پیمان منطقهای هر چه زودتر منعقد شود،سرانجام در ۴ ژونیه ۱۹۳۷ (۱۳ تیر ۱۳۱۶) قرارداد مربوطه به امضا رسید و در قرارداد ۱۳۱۶ حق کشتیرانی در سراسر شطالعرب –به استثنای پنج کیلومتر آبهای مقابل آبادان تا خط تالوگ- به دولت عراق واگذار شد و به این ترتیب، « اروند رود که در زمان میرزا تقی خان، خط منصّف (به تعبیر امروز خط القعر) مرز قرار داده شده بود، در زمان رضاشاه، کل آن براساس پیمان سعدآباد به عراق واگذار شد.».
البته ذکر این نکته هم جالبتوجه است که امتیازدهی رضاخان به بیگانگان پیش از سلطنتش آغاز شد. او آن زمانی که سردار سپه و رئیسالوزرا بود، برای اینکه با مخالفت روسها برای تغییر سلطنت مواجه نشود، حق بازگشت «قصبه فیروزه» و منطقه «خلیج حسینقلی» به ایران طبق قرارداد ۱۹۲۱ را مسکوت گذاشت و علاوه بر آن پادگانهای ایران در مناطق مرزی با شوروی را هم از نیرو خالی کرد. قصبه فیروزه ییلاق عشقآباد پایتخت فعلی ترکمنستان است؛ همچنین در اسفند ماه سال ۱۳۰۴، رضاشاه طی قراردادی ۷۰ درصد آبهای منطقهای که سرمنشا آن داخلی بوده را به روسیه میدهد.
علی ستاری
انتهای پیام/