به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه شرق گفتوگویی با غرضی منتشر کرده است که گزیدههایی از آن را در زیر میخوانید:
- برای این در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی ثبتنام کردم که 60 سال از عمر خود را فقهی عمل کردم و فقه را قویتر و سامانیافتهتر از قانون میدانم. قانون، آمریت حاکمیت بر جامعه را به همراه دارد، اما فقه، رضایت خالق و مخلوق را ارمغان میآورد.
- من از اعضای محترم شورای نگهبان سؤال کردم که میخواهم برای خبرگان نامزد شوم و گفتند مانعی ندارد. ثبتنام کردم که امتحان بدهم. از من مدرک حوزوی خواستند، من گفتم مدرک حوزوی ندارم، ولی میتوانم در امتحان شرکت کنم که بنا به هر دلیلی قبول نکردند.
- به نظرم سیدحسن آقای خمینی هم احتمالا دچار همین مشکلات شدهاند. ایشان هم موفق به شرکت در امتحان نشدهاند یا معاذیر دیگری که خودشان میدانند.
- در پاسخ به اینکه «اما کسانی هم بودند که امتحان ندادند و صلاحیتشان احراز شده است»: آنها مورد تأیید شورای نگهبان بودند، ولی ما مورد تأیید شورای نگهبان نبودیم. درست هم میگویند، من در اصفهان تحصیلات فقهی کردم، سپس به نجف رفتم، اما اصلاً در حوزه قم نبودم. این عزیزان یکدیگر را در قم میشناختند و از حوزه نجف خبر نداشتند. خلاصه من تأیید صلاحیت نشدم.
- 15 میلیون نفری که سال 92 برای ریاستجمهوری به پای صندوقها نیامدند، وزن سنگینی هستند. این وزن هرچه سنگینتر باشد، پیداست که قدرت سیاسی نتوانسته رضایت مردم را جلب کند.
- اگر یک روز بتوانم قدرت سیاسی و بهطور خاص مجلس را قانع کنم که در شورای شهر و خبرگان و مجلس شورای اسلامی هر کسی مخاطب خود را داشته باشد و کسی مجبور به رأیدادن به کسی که نمیشناسد نباشد، توانستهام قدرت سیاسی را به قاعده اجتماعی نزدیک کنم.
- این اتفاق برای تهران خیلی ساده است. کافی است تهران را به 30 منطقه مجزا تقسیم کنید و هر منطقهای 5 یا 10 نفر کاندیدا داشته باشد. آن زمان تمام مردم شرکت میکنند. درحالحاضر میبینید یک نفر با 150 هزار رأی در یک شهر شش میلیونی انتخاب میشود که اصلاً پذیرفتنی نیست.
- من از ابتدای انقلاب با هیچ گروه و دسته و جمعیتی چه از نظر شعار و چه از نظر عملکرد همراه نبودم. انقلاب بدون حزب و گروه پیروز شد و حزبها و گروه بعد از انقلاب به وجود آمدند. من هم خودم را متعلق به قاعده جامعه میدانم و شعار همیشگی من مبنی بر اینکه چپ نمیتواند دولت را نگه دارد و راست ملت را، برای این دوستان گران تمام شده است.
- دولتهایی روی کار آمدند که دست در جیب فقرا کردند. تمام عوامل سیاسی از این حرف آزردهاند؛ طبیعی است که با من همراه نمیشوند یا حرفهای خیلی سنگینتر و سختتری زدم که گفتم دولتهای پس از مشروطه تا الان باعث تخلیه روستاها شدند و تا امروز 30 هزار روستا تخلیه شده است.
- شعار انتخابی من این است که دولت و مجلس دست در جیب فقرا نکنند.
- در پاسخ به اینکه «اگر رأی بیاورید برای ریاست مجلس کاندیدا میشوید؟»: هنوز که انتخابات برگزار نشده است. صحبت کردن در این مورد مقداری خارج از عرف است اما اگر همینطور پیش برود و احزاب و گروهها در مجلس حاکم شوند، امثال من پنج نفر هم نمیشویم.
- فراکسیونها به جای اینکه توسعه سیاسی را به قاعده جامعه ببرند به رأس جامعه هدایت میکنند. فراکسیونها فقط از حقوق خودشان دفاع میکنند. ما هیچ فراکسیونی را تاکنون ندیدهایم که توانسته باشد در مقابل دولتهای متورم ایستادگی کند.
- ماجرای واگذاری مخابرات از اساس خلاف شرع است. برای پیگیری همین حرفها باید به مجلس بروم. بالاخره مجلسیها هم مسلمان هستند. برای اینکه پدیدهای در جامعه شکل بگیرد، باید از گفتنها شروع کنیم سپس به یک واقعه اجتماعی تبدیل شود و بعد عقول را همراه کنیم و بعد از آن غیرشرعیبودن را به سمع بزرگان برسانیم تا انشاءالله به نتیجه برسد. در گذشته عدهای گفتند این حرف در مجلس تأیید نمیشود اما من گفتم این کشور توان دارد که دو کلمه حرف حساب و شرعی را بفهمد.
- تهران را انشاءالله به شش استان تبدیل کنیم تا به یک شهر غیرقابلکنترل تبدیل نشود. من از اینکه تهران یک روز به مکزیکوسیتی تبدیل شود میترسم که در آن بهراحتی آدم کشته شود و کسی مطلع نشود و اینقدر موارد رانت و قاچاق و دزدی زیاد شود که قدرت سیاسی نتواند از پس حل آن برآید. در مکزیکوسیتی دو سال پیش 158 دانشآموز کشته شد.
- علت اینکه این همه اعتراضات به شهرداری وجود دارد، این است که شورای شهر توان کنترل سیستم اداری شهرداری را ندارد.
- در پاسخ به اینکه «اگر رأی نیاورید چهکار میکنید؟»: هیچ. مثل الان. زمان زیادی است بیکارم. من 60 سال است که بیکارم. وزارت و امثال اینها که شغل نیستند؛ سمت هستند و میگذرد.
- در برابر این پرسش که «اخیراً و پس از سخنان 12 بهمن آقای هاشمی، گفتوگوی تندی با یکی از خبرگزاریها داشتید که در آن گفته بودید آقای هاشمی کشور را ملک خود میداند. چرا چنین واکنشی نشان دادید؟»: آن خبرگزاری صحبتهای من را تقطیع کرد. آن خبرگزاری میخواست رأی من را بین اصلاحطلبان از بین ببرد که البته تا حدی هم موفق شدهاند. من گفته بودم آقای هاشمی کشور را مال خود میداند، آنان تغییر دادند و نوشتند ملک خود. آنها گفتند هاشمی تغییر کرده، من گفتم تغییری نکرده است. آنها گفتند کشور را مال خود میداند یعنی چه؟ من گفتم این کلمه هم بار مثبت دارد و هم بار منفی. البته بار مثبتش بیشتر است.
- من معتقدم آقای هاشمی در تمام مقاطع سیاسی کشور نفر اول بوده است. آقای هاشمی روش خود را دنبال میکند. چنین آدمی بسیار توانمند و قدرتمند است. هاشمی 50 سال است نفر اول است. عدهای میخواهند هاشمی بشود خواجه نصیر اما او خواجه نظامالملک شد. هاشمی فیزیکی عمل میکند.
- هاشمی در خبرگان بیشترین رأی را خواهد آورد و در آن مجلس نفوذ خواهد داشت. بدون اینکه بر صندلی ریاست بنشیند، ریاست خواهد کرد، چون رأی نفر اول با نفر دوم تفاوت فاحشی خواهد داشت. چه کسی در این کشور بدون هزینهکردن چنین توانی دارد؟ فقط هاشمی. آقای هاشمی تحولات را رصد میکند و بدون اینکه خودش حادثهساز باشد، در رأس تحولات مینشیند. قطعاً برای خودش آیندههایی را هم متصور است.
- 20 سال دیگر محسن هاشمی در این کشور رئیسجمهور است. آقای هاشمی هم گذشته، هم حال و هم آیندهاش برنامه و حساب و کتاب دارد. شما روز هفت اسفند خواهید دید که درواقع چه کسانی رد صلاحیت شدند.