به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، خداداد عزیزی به نماد ۸ آذر تبدیل شده است،۸ آذر برای ما ایرانیان یک روز پرشکوه با خاطرات شیرین تکرار نشدنی است.آن روز برای همه ما ایرانیان بهترین روز فوتبال مان است و به سرنوشت مان گره خورده است. با خداداد بعد از ۲۰ سال درباره ملبورن حرف زدیم و او برایمان از حماسه اش گفت، حماسه ای که ۷۰ میلیون ایرانی را به پرشکوه ترین جشن خیابانی کشاند .
*من فقط به استرالیا گل نزدهام!
من از سال 69 تا 84 به تیم ملی دعوت شدم که می شود نزدیک به 15 سال بازیگری که به طور متوسط می شود گفت که سالی 2یا 3 بازی به شمار می آید. 11 گل هم در کل این دوران زدم. من بازیکن سال آسیا شدهام، یک دوره در خود تورنمنت بازیکن جام ملتهای آسیا شدم که هیچ کس دیگری نشده، در لیگهای مختلف بازی کردهام، بازیکن ماه انتخاب شدم، در جام جهانی بازی کردم و جزو بازیکنان منتخب لیگ آمریکا شناخته شدم اما همه مرا با گل به استرالیا به یاد می آورند. فکر میکنم سابقه ورزشی من فقط یک گل به استرالیا نیست .
*محبوبیتم به خاطر ملبورن است
اینکه آن گل تاثیرگذارترین گل زندگیام بوده شک ندارم، اما اینکه از نظر خودم بهترین و مهمترینش باشد را نه. من گلهای زیادی زدهام که برای خودم از گل به استرالیا هم با ارزشتر بوده، اما برای مردم نه. الانهم نمیشود کتمان کنم که محبوبیتی که بین مردم دارم از همان گل است و وقتی مرا میبینند از خاطرات شلوغکاریشان بعد از بازی در خیابانها میگویند.
*میخواستم خودم گل بزنم
فوتبال بازی لحظههاست. آدم باید در یک لحظه تصمیم بگیرد. وقتی علی پاسش را برای من فرستاد من هنوز توپ به پایم نرسیده بود، تصمیمم را گرفته بودم که خودم شوت کنم، حالا شاید اگر یک بار دیگر موقعیت آن طوری باشد، پاس بدهم ابراهیم تهامی و میدهم! اما من زدم و یک سری فعل و انفعالاتی شد و توپ پلهپله شد و رفت داخل دروازه.
*فکر نمیکردم دو گل بزنیم
من بعد از اینکه با اختلاف 2 گل عقب افتادیم اصلا فکر پیروزی را نمیکردم. بین 2 نیمه هم که ویرا حرفی نزد و ما با بچهها تصمیم گرفتیم برویم و یک بازی آبرومندانه انجام دهیم و برگردیم ایران، اما قشنگی فوتبال به همین چیزهایش هست، فکر نمیکنی و میشود.آنها آنقدر روی دروازه ما موقعیت گل داشتند که هر وقت بازی را میبینیم نگرانیم نکند این دفعه دروازهمان باز شود! اما خارج از شوخی باور کنید همان موقع خیلیها که از بیرون و تلویزیون بازی را میدیدند و میگفتند استرالیاییها از بس توپ روی دروازه ما فرستادند، ما فکر میکردیم داریم روی دور تند بازی را میبینیم
*آن دیوانه بهترین کار را کرد
عامل اصلی صعود ما چندین «اتفاق» بود به علاوه کلی آدم. از احمدرضا عابدزاده عزیز که به نظرم لبخندها و اعتماد به نفس و اقتدارش درون دروازه ایران منجی ما بود تا آن دیوانهای که آمد داخل زمین و بازی را متوقف کرد. من الان هم گاهی میبینم که در جریان یک بازی داور با سوتهایش بازی را از جریان میاندازد و نتیجهاش میشود تیمی که شاید از تیم مقابل ضعیفتر بوده بازی را میبرد .
*دنبال پول نیستم
الان از تمام بانکهای ایران استعلام بگیرید، ببین خداداد عزیزی که از 30 سال پیش که به علت بی پولی با کفش لنگه به لنگه فوتبال بازی میکرد الان چقدر پول دارد. از سال 69 که مادر من به خاطر بی پولی فوت کرد تا الان که خیلیها فکر میکنند دارم، الان هم ندارم. اتفاقا اگر الان تمام زندگی من رو جمع کنید شاید به 3 میلیارد نرسد چون چیزی که برام مهم نبوده این پوله بوده است، اگر خداداد عزیزی اعتبارش به اینکه 2 میلیون پول در جیبش باشد من این اعتبار رو نمیخواهم من شاید الان توی جیبم 5 هزار تومنه. آدم ها با هم متفاوتن و هر کسی یک جور فکر میکنه من رفتم یک فروشگاهی خرید کنم یکی گفت آقای خداداد چرا این مارک رو میخری؟ فلانی یک تلفن داره یک میلیون میارزه. گفتم ببین من همینم از بچگی همین بودم و تا ابد هم همینم. باید تمیز بپوشم اما مهم نیست که گرون بپوشم. هیچ چیزی در زندگی حسرتم نبوده. به هر چیزی که میخواستم رسیدم. حتی چیزایی بوده که اصلاً نمیخواستم و بهشون رسیدم .
*شادی جام جهانی 98 تکرار نشدنی است
هیچ دفعه شادی مثل 98 را در کشور نداشتیم، واقعا برای خودم هم سوال شده و دلیلش را نمیدانم، خودم هم دوست دارم بدانم که در صعود تاریخی به جام جهانی فرانسه چه چیزی بود که مردم را آنقدر خوشحال کرد و در صعودهای دیگرمان چه چیزی نبود که شادیهای مردم مثل 8آذر 76 نشد؟ اما هنوز جوابی پیدا نکردهام برای این سوال.