" غلامی دیلمی" هنرمند گیلانی :

خصیصه ی مهم موسیقی ایران غنای فرهنگی و اصالت آن است / لزوم توجه نسل جوان موسیقی کشور به هنر اصیل ایرانی

|
۱۳۹۶/۰۹/۲۱
|
۱۵:۲۶:۲۴
| کد خبر: ۶۴۸۶۳۰
محمد صالح غلامی دیلمی هنرمند گیلانی که در حوزه ی موسیقی اصیل ایرانی فعالیت می کند در گفتگویی با برنا به نقاط قوت این نوع موسیقی و تاثیر آن بر جامعه سخن گفت .وی که گروه " فسانه " را به عنوان خواننده و آواز همراهی می کند شاخصه های این گروه را برای ترویج موسیقی ایرانی بیان می کند که در ادامه می خوانید :

1.ضمن معرفی کامل خود بفرمایید از چه زمانی با دنیای هنر و موسیقی آشنا شدید؟

اینجانب محمد صالح غلامی دیلمی متولد دیلمان گیلان هستم. در خانواده ای که بزرگترها به درس خوانی، هنر و قرائت قرآن مشهور بودند، بزرگترین رویاهای من امکان قرائت قرآن خصوصا به شیوه عبدالباسط در همان گام و همچنین خوب درس خواندن بود که شکر خدا موفقیتهای خوبی در این زمینه به دست آوردم. البته به عقیده من تمام این توفیقات به برکت قرائت قرآن بوده و هست. کسب مقام برتر در سطح استان در رشته قرائت قرآن به صورت مکرر و شرکت در مسابقات کشوری توام با موفقیتهای درسی در دوران تحصیل و دانشگاه از تجربیات شیرین من بوده است.

دوران دانشجویی، فرصتی مغتنم برای آموزش آواز فاخر ایرانی بود تا با علاقه آموختن آواز را نزد استاد علی رستمیان شروع و در زمان دانشجویی ادامه دهم. همچنین در اثر دوستی با شاگردان استادِ مرحوم نورالدین رضوی سروستانی بسیار علاقمند به یادگیری آواز نزد ایشان بودم اما به دلیل بیماری استاد در آن سالها چندان مقدور نشد و لذا از محضر شاگردان ایشان استفاده نمودم.

یکی قطره باران ز ابری چکید     خجل شد چو پهنای دریا بدید

مجالست با هنرمندان خوب و گاها مشهور شعر و موسیقی، یادگیری مستمر ردیفهای آوازی، خوانندگی و اجرای کنسرتهای دانشگاه، همچنین فعالیتهای تحقیقی و آموزش موسیقی در کنار شغل اصلی؛ تجربه های مفیدی بودند تا اینکه در سال 1386 با محمد علی خودشناس آهنگساز و نوازنده تار و سه تار و نی، برنده جایزه اول آهنگسازی و برنده جایزه نخست نوازندگی تار در جشنواره ها و سرپرست گروه موسیقی فسانه آشنا شدم. آشنایی و همکاری با ایشان که خود از محضر اساتیدی چون کیوان ساکت، عطا جنگوک و حسن ناهید بهره برده از افتخارات من است.

از آن به بعد همراهی با گروه فسانه در کنسرتهای متعدد در سطح کشور، خوانندگی آلبوم های آهنگسازی شده این گروه و همچنین آشنایی با فرهیختگان موسیقی در استانهای مرکزی و تهران و گیلان، ملاقات با اساتید آواز، تدریس آواز و تحقیقات مرتبط با آواز ایرانی از فعالیتهای هنری من بوده است.

2. در مورد هنر خوانندگی و آواز مختصری توضیح دهید

همانگونه که میدانیم در طول تاریخ در هر قبیله، فرهنگ، تمدن و در هر جامعه ای هنر خوانندگی و استفاده از حنجره برای تولید آواهای خوش، مقدمترین ساز موسیقیایی بوده است. در ایران هنر خوانندگی به آواز موسوم است و ریشه در زمان باربد و صد البته قبل از آن دارد که در حال حاضر تا حدود زیادی با ادبیات کلاسیک عجین بوده و دارای رموز فوق العاده است. آواز ایرانی در هفت گام شور، ماهور، همایون، سه گاه، چهارگاه، نوا و راست پنجگاه و دارای ریتمهای موزون با قابلیت تصنیف خوانی بر اساس عروض اشعار کلاسیک و سرشار از نکات و ریزه کاری است که درک و اجرای آن نیاز به آموزش طولانی مدت، قریحه هنری و البته صدای خوب دارد.

در مورد صدای خوب اجازه بفرمایید توضیحی بدهم. به عنوان مثال در موسیقی کلاسیک صدای خواننده حرفه ای از نظر گام به شش دسته باس، باریتون، تنور، آلتو، سوپرانو و متزو سوپرانو تقسیم بندی می شود که در موسیقی ایرانی به راست کوک و چپ کوک موسوم است. بدیهی هست بر اساس ساختار حنجره هر انسان و تشخیص درست آن و البته آموزش سلفژ صدای خواننده قابل گنجاندن در این دسته بندیها است.

از طرفی مثلا بر اساس لحن صدا نیز تقسیم بندیهای دیگری وجود دارد و سایر موارد تخصصی که از حوصله بحث حاضر خارج است.

در هر صورت هنر خوانندگی در همه ابعاد اجتماعی، مذهبی و شخصی همواره حضور داشته به طوری که تا حدود زیادی زبان حال جوامع و یا احیانا زبان حال شعرا و موسیقیدانان آن دوره بوده است. از نمونه های ثبت شده در موسیقی ایرانی بعد از تکنولوژی ضبط صوت میتوان به تصانیف اجنماعی عارف در دوران مشروطه و یا تصانیف شیدا که عمدتا عاشقانه بوده اشاره کرد. در واقع از زمانی که امکان ثبت و ضبط صدا فراهم گردید، ستارگان خوانندگی چندی به جهان معرفی شدند که در پنجاه سال اخیر به عنوان نمونه میتوان به پاواروتی، شجریان و عبدالباسط اشاره کرد. البته در طول تاریخ و در هر عصری قطعا خواننده های ستاره ای زیسته اند که متاسفانه امکان ضبط و شنیده شدن صدای آنها برای بقیه جوامع و در دوره های زمانی بعد از آنها وجود نداشت.

نکته مهمی که در اینجا قابل توجه است اهتمام موسیقیدانان کلاسیک به ابداع زبان موسیقی و نوشتن آن جهت ثبت و ضبط دقیق و ارائه به آیندگان بوده که در موسیقی ایرانی به صورت سینه به سینه بوده است. این موضوع احتمالا ریشه در تفاوت فرهنگی دارد.

3.حس شما از مانوس شدن با موسیقی و آواز ایرانی چیست؟

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش   باز جوید روزگار وصل خویش

به نظر من هنر در رسالت کلی از بهترین روشهای مراقبه و تمرکز است. شاید شنیده باشید که برخی دوستان هنردوست عنوان میکنند که به دلیل مشغله زیاد نمیتوانم مثلا هنر نقاشی رو ادامه بدم و اینکه این کار تمرکز میخواهد و همچنین در مورد سایر رشته های هنری و حرفه ای. اما وقتی با هنرمندان مواجه می شوید به نظر می رسد اصلا برای رسیدن به تمرکز مشغول آن هنر هستند و این نکته ظریفی است. در واقع هنر خود باعث آرامش و تمرکز می شود، نه اینکه صبر کنیم و اگر وقت داشتیم به آن بپردازیم که عمدتا هم اتفاق نمی افتد.

برخی هنرها مانند  شعر و داستان نویسی، خوشنویسی و از جمله آواز که در ارتباط با ادبیات غنی ایرانی قرار می گیرند؛ عمدتا در صدد بیان معنا و مفهوم یک اثر ادبی هستند که در آواز این اثر میتواند شعری از سعدی و یا شعری معاصر باشد. بنابراین رسالت هنر آواز اولا ارتقاء سطح هنریِ خودِ نغمه تا سطحِ آن اثر ادبی است که کار بسیار دشواری است. ثانیا آن مفهوم ادبی را بایستی به صحیح ترین وجه ارائه نماید. بنابراین بدیهی است که پرداختن به چنین هنری تا چه اندازه میتواند موجب اعتلای اندیشه و روان گردد. حال هنرمند رشته آواز تا چه اندازه از این پتانسیل بهره ببرد خود مقوله دیگری است.

از طرفی موسیقی خود گویای هزاران مفهوم عمیق است مانند موسیقی بی کلام خصوصا در موسیقی کلاسیک. مفاهیمی که شاید در بیان نگنجد. مصداق شعر معروف: "عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد      زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد"

اکنون ببینید هنر آواز هم سرشار از ناگفته های متعالی است و هم بار ادبی فوق العاده ای با خود به همراه دارد و چنانچه هماهنگ با مفهوم ادبی باشد، هم برای خود خواننده و هم مخاطب آن اثر فوق العاده خوب و مثبتی می تواند داشته باشد.

فخر هنر آواز بیشترین توجه خود را معطوف به این مهم کرده و رمز فاخر بودن آواز ایرانی اصلا همین است. به عبارتی دیگر این هنر، متعالی است و سطح بالایی دارد. هنری است که دلهای مستعد آن را می شنوند. این هنر مانند ادبیات میتواند در بالا بردنِ سطحِ ذائقه هنری مخاطب تاثیر خوبی داشته باشد و اگرچه بسیار زیباست اما صرفا جنبه تفنن و سرگرمی ندارد و تا حدودی جدی است.    

4.آیا صرفا به این سبک از موسیقی علاقمند هستید؟

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس..

البته بنده از هر موسیقی خوب و حرفه ای (چه کلاسیک، چه ایرانی و حتی برخی آثار پاپ) لذت میبرم. اما علاقه اصلی بنده آواز و تصانیف ایرانی و همچنین مقام های دهگانه قرائت قرآن می باشد.

5.نظر شما در خصوص توجه به ریشه موسیقی در فرهنگ کشورمان و پاسداشت هنر اصیل چیست؟

"زمینه موسیقی ایرانی بسیار گسترده است. گرچه ریزه خوار سفره بزرگان موسیقی ایران هستیم اما معتقدیم در هر عصر و دوره ای این هنر باید از زبان نگرش و دریچه ای نوبیان شود. چون علیرغم وجود آثار سترگ اساتید و گذشتگان نازک اندیش، نوآوری اساس پویایی هنر است و معتقدیم این تفکر اصیل و نوآورانه قدری هم اکنون کمرنگ گشته است. بنابراین سعی در گسترش آن داریم."

در واقع موسیقی ایرانی با ادبیات قند پارسی و حتی زبانهای پیش از آن عجین و آمیخته هست و ریشه ای چند هزار ساله اما پویا و خلاق دارد. هر چه پیشتر می رویم ظرفیتهای این موسیقی در همه زمینه ها آشکار می گردد. ملاحظه بفرمایید در دوران انقلاب و دفاع مقدس ده ها اثر فاخر و ماندگار در موسیقی ایرانی ارائه گردید. مثلا تصنیف "شهید" بر روی شعر "می گذرد کاروان روی گل ارغوان قافله سالار آن سرو شهید جوان" با خوانندگی استاد شهرم ناظری با آهنگسازی محمدرضا لطفی و یا تصنیف "ایران ای سرای امید" و چندین اثر فوق العاده دیگر. تجربه شخصی من در کودکی با شنیدن این آثار وصف ناشدنی است و تصور می کنم بسیاری از هنردوستان با بنده هم عقیده باشند.

"در شرایط کنونی که متاسفانه گاها مسایل غیر هنری تبدیل به اولویت برخی نام آشنایان هنر گشته و بسان آفتی به جان هنر زیبای موسیقیمان افتاده و گوش جان مشتاقان را از لذت درک هنر موسیقی محروم نموده، بایستی هنر اصیل و اخلاق را در کار بزرگان جستجو کرد." اگر اجازه بفرمایید خاطره ای از خواننده بزرگ مرحوم فاخته ای (حسین قوامی) و خواننده تصنیف معروف "سرگشته" بر روی شعر "تو ای پری کجایی" را  ذکر کنم که نشان از حسن اخلاق و بی توجهی این بزرگان به شهرت و مادیات و به همان نسبت توجه به ذاتِ هنر دارد، چیزی که امروز خیلی به آن نیازمندیم.

نقل قول از زبان استاد فاخته ای:

"یک موضوع رو بنده سرلوحه زندگیم قرار دادم که هنرم رو با پول عوض نکنم. یکی از خاطرات، همه میدونستند که هیچوقت به من پیشنهاد کادو یا پول نباید بکنند. خیلی تعصب به این کار داشتم. شبی مهمان بودم منزل یکی از افراد سرشناس تهران. این شخص خیلی علاقمند بود به موسیقی گاهی هم بنده با ایشون معاشرت داشتم. یکی از دوستان مشترک که دنبال من آمده بود، توی ماشین و در مسیر به من گفتند که فلانی (میزبان) بابت این زحمت شما کادویی نفیس (دو قالیچه قدیمی گرانبها) در نظر گرفتن که میخوان به شما تقدیم کنند. من به بهانه ای از ماشین پیاده شدم و وقتی که در رو بستم به ایشون گفتم که من اگه میخواستم از این کادوها بگیرم تا الآن خیلی گرفته بودم و ... مخصوصا امشب که تو این تصمیم رو گرفتی من نخواهم آمد"

6.اشعار و غزل های شاعران معروف در کنار موسیقی چقدر بر غنای فرهنگی موثر است؟

"موسیقی ایرانی سبب ترویج مفاهیم شعری در بین دوستداران موسیقی و بالعکس یعنی ترویج آثار موسیقی در بین علاقمندان شعر میشود که بسیار خوب است و در سطح عمومی، زیبایی شناسی غنی این دو مقوله در بین عموم مردم ترویج می گردد که از اهداف متعالی فعالیتهایی از این نوع است."

7.در صحبتهایتان به فعالیتهای مذهبی و قرآنی تان اشاره داشته اید. آیا در مقوله موسیقی ترانه ای با مضمون عرفانی و مذهبی پرداخته اید؟

عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ   قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

تصانیف "نقد صوفی" و "دوش در حلقه ما" از حافظ ، همچنین تصنیف "منزل به منزل تا لقا" از مولوی که از ساخته های گروه و خوانندگی من هست همگی مضمون عرفانی دارند. مناجات خوانی "ای خدای پاک بی انباز و یار ..." از مولانا نیز مضمونی مذهبی دارد.

از طرفی بسیاری از کارهای بازخوانی مانند "گفتا تو از کجایی"  از خواجوی کرمانی مضمون عرفانی داشته اند.

8.فکر می کنید جوانانی که در ابتدای راه هنر قرار دارند باید چه اصولی را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند؟

مهمترین مساله برای جوانان آموزش صحیح هست. آموزش از مسایل مهم موسیقی ایرانست و بایستی توجه به آموزش ردیفِ موسیقی بیشتر گردد به طوری که جوهر ردیف و زیباشناسی آن در آثار جدید فزونی یابد.

اما آواز فقط ردیف نیست بلکه شعر خوانی خصوصا اشعار بزرگانی چون سعدی که سرشار از ادب و عروض های متنوع و موسیقیایی هست توصیه میگردد. همچنین تقطیع شعر، سُلفژ، مطالعات بر روی کوک صدا، آشنایی و نوازندگی با حداقل یک ساز ایرانی و خصوصا آموزش و تسلط بر ریتم که مهارتی بسیار مهم خصوصا در تصنیف خوانی است و در آخر دقت بالا در همه این موارد.

9.در خصوص گروه فسانه و کلیت فعالیتهای این گروه توضیح دهید:

گروه موسیقی اصیل فسانه از سال 1380 به سرپرستی استاد خودشناس شروع به فعالیت نموده و عمده فعالیتهای این گروه از ابتدا همنوازی، آهنگسازی و اقدام به برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف کشور و ضبط و انتشار آلبوم از روی کارهای آهنگسازی شده بوده است.

"این گروه که همواره متشکل از هنرمندان جوان و با انگیزه است؛ همت خود را معطوف اجراها و تولیدات هنری نموده که طبیعتا در این راه با سختی هایی هم روبروست، اما قطعا حمایت مردم هنردوست و مسولین محترم، دلگرمی برای ادامه کار را افزایش میدهد. در فسانه به اصالت هنری موسیقی ایرانی و ریشه های آن نظیر ردیف موسیقی توجه ویژه ای بوده و علاوه بر کسب تجربه و محک دانسته ها مسلما دریافت سلیقه مخاطبان و ایجاد نزدیکی بین مطالب هنری و زیباشناسانه و ذایقه حوزه عمومی اجتماع از دغدغه های گروه بوده که به صورت آهنگسازی، تنظیم و بازسازی آثار دنبال شده است."

در خصوص تهیه آلبوم ها که همگی با آهنگسازی و تهیه کنندگی استاد خودشناس، نوازندگی هنرمندان گروه و خوانندگی من تهیه شده است؛ موارد زیر اشاره می شود:

آلبوم برای نیما: این آلبوم به دلیل استفاده از شعر معروف "می تراود مهتاب" با افتخار به نام شاعر آن نامگذاری شده است. در این آلبوم قطعاتی به همراه تصنیف "می تراود مهتاب" در دستگاه سه گاه و ساز و آواز بر روی غزلی از فرخی یزدی در تهران تولید و از طریق شرکت خانه هنر جوان منتشر شده است.

آلبوم همایون: در این آلبوم قطعاتی به همراه سه تصنیف و ساز و آواز بر روی اشعار سایه و حافظ تولید و از طریق حوزه هنری گیلان در دست انتشار است.

آلبوم شور: در این آلبوم نیز قطعاتی به همراه سه تصنیف و ساز و آواز بر روی اشعار حافظ و مولانا و سعدی در تهران ضبط و در دست انتشار است.

"آهنگسازی کارها در عین خلاقیت، بر اساس توجه عمیق به ردیف سازی و آوازی موسیقی اصیل ایرانی صورت گرفته است." همچنین در کنار سرپرست گروه، مدیر اجرایی (جناب آقای مرتضی لطفی) که نوازنده سه تار در گروه هستند به همراه مسول انفورماتیک گروه (خانم فاطمه تاج آبادی) که ایشان هم نوازنده تار در گروه هستند، در برنامه ریزی و فعالیتهای گروه نقش کلیدی دارند.

10.همراهی با گروه فسانه چه اندازه در رشد و تعالی شما موثر بوده است؟

همراهی با گروه فسانه در واقع قرار گرفتن در کنار یک آهنگساز جوان و حرفه ای بود که علاوه بر آموزش و تشخیص کوک صدای من، همچنین تمرین رموز و نکات ظریفِ ریتم و کوک و حسِ کلام، تکلیف آهنگسازی آواز ایرانی بر روی اشعار بزرگان را نیز بر عهده من قرار داد. این کار درست مثل امتحان های کتاب باز دانشگاه و شاید سخت تر از آن بود. سختیهایی که قطعا سازنده بوده و هست البته اینکه تا چه اندازه از این آموزشها بهره برده باشم خود حرف دیگری است.

بنابراین کار حرفه ای خوانندگی من در واقع از زمان همکاری با استاد خودشناس شروع شد. اگرچه هنوز سراپا تقصیر بوده و نکات و رموز زیادی رو بایستی با دقت فراگرفته و رعایت کنم.  

11.آیا هنر اصیل ایرانی و موسیقی فولکلوریک توانسته جای خود را در جامعه باز کند؟

"با توجه به ریشه های  این انواع موسیقی در فرهنگ اصیل هیچگاه انقطاعی دیده نمی شود. اما توجه و حمایت از آثار هنرمندان بایستی بیشتر گردد.

وضعیت موسیقی ایرانی به طور کلی چندان خوب نیست چه در سطح تولید، چه نشر و چه اجراهای صحنه. نداشتن برنامه حمایتی از هنرمندان و آثارشان و اینکه این آثار جدید با چه مکانیزمی در معرض شنیداری قرار گیرد. واقعا این مقوله در توانایی یک آهنگساز یا خواننده نیست و احتیاج به حمایت دستگاههایی دارد که بودجه فرهنگی دارند.

موضوع دیگر اینکه گرچه موسیقی محلی این استان بسیار زیبا و شایسته توجه فراوان می باشد؛ اما پرداختن به موسیقی ملی و دستگاهی نبایستی رقیبی برای موسیقی فولکلور انگاشته شده و از سوی دستگاههای فرهنگی این نوع نگاه استنباط گردد. هر دو نوع موسیقی یاد شده اصیل، هنری و فاخرند و بایستی از سوی مسولین حمایت شوند."

12.گروه فسانه در آینده نزدیک چه برنامه هایی در پیش دارد؟

فعالیت گروه در عرصه تولید و اجرای صحنه ای ادامه دارد اما امسال تور تابستانی متراکمی از اجرا در استانهای مرکزی، همدان و گیلان را پشت سر گذاشته ایم. اجراهای آینده نیز در شهرهایی نظیر اراک، رشت و گرگان، یزد و کیش و ... توسط مدیر اجرایی گروه در حال برنامه ریزی است.

همچنین علاوه بر برنامه ریزی برای انتشار آلبوم شور، برنامه های دیگر گروه فسانه، انشاالله تهیه آلبوم در دستگاههای ماهور و نوا با آهنگسازی استاد خودشناس و اجرای صحنه ای قطعات آن خواهد بود.

13.کلام آخر شما:

"گفتا تو از کجائی کاشفته می‌نمائی                  گفتم منم غریبی از ملک آشنائی

گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی                 گفتم که خوش نوائی از باغ بینوائی

گفتا ز قید هستی رو مست شو که رستی          گفتم بمی پرستی جستم ز خود رهائی

گفتا جویی نیرزی گر زهد و توبه ورزی             گفتم که توبه کردم از زهد و پارسائی

گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بیند           گفتم حدیث مستان سری بود خدائی"

خواجوی کرمانی

 

خبرنگار: طاهره ریحانی

نظر شما