به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ علم، وزیر دربار شاه در یادداشت های خود به بعضی از ارتباطات مستقیم و غیر مستقیم ثریا با شاه پس از جدایی اشاره کرده که دو مورد آن به شرح زیر است: دوشنبه 22 دی (1354) ملکه سابق ثریا نامه ای نوشته و درخواست کرده است آپارتمانی برایش در پاریس بخریم.شاه موافقت کرد و به من دستور داد که ترتیبات لازم را بدهم.«دوشنبه 30 آبان (1355) ... گزارش دادم که ثریا ملکه سابق وضع مالی وخیمی دارد و تقاضای مقرری ماهانه ای بالغ بر شش هفت هزار دلار کرده است.
شاه گفت: با آن همه پولش چه کرده است؟
همین چندی پیش بود که 1.5 میلیون دلار برای او فرستادید.آن پدر مفت خورش هرچه دارد از او می گیرد و فرصت های اورا برای خوشگذرانی نابود می کند!
به جز این موارد که علم در یادداشت های خود به آن اشاره کرده است، از یک منبع نزدیک به دربار سابق که اکنون در خارج از کشور اقامت دارد، شنیدم که شاه تا ده پانزده سال بعد از جدایی از ثریا هم در مسافرت های خود به خارج با او تماس داشته و بارها در سوئیس با او ملاقات کرده و خاطرات خوش گذشته را با وی تجدید کرده است.
در این ملاقات ها، شاه هدایای گرانبهایی هم به ثریا داده است که علم یا از آن اطلاع نداشته یا نخواسته است در یادداشت های خود به آن اشاره کند.در قسمت دیگری از این کتاب و به نقل از کتاب خاطرات ثریا آمده است: اشرف (خواهر شاه) این «جوجه اردک سیاه» در تمام دوران کودکی اش مجبور بود بلهوسی و اذیت و آزارهای خواهر بزرگ ترش را تحمل کند.
شاهد این مدعا، ماجرایی است که حتی امروز هم یادآوری آن مرا خشمگین می کند و این قصه و افسانه نیست، عین واقعیت است: هنگامی که دو دختر جوان به سن ازدواج می رسند، رضاشاه آن دو را به دفترش می خواهد و دو مرد جوان را به آن ها معرفی می کند و می گوید: این ها همسران آینده شما هستند، امیدوارم شما را خوشبخت کنند.یکی از آن ها ،علی قوام پسر یکی از ملاکین بزرگ و دیگری، فریدون جم پسر یکی از وزیران است.
شمس می بایست با علی قوام که بزرگتر است ازدواج کند و اشرف با جم جوان.شب، قبل از انجام مراسم ازدواج دوگانه، شمس پیش مادرش می رود و می گوید: من مردی را که پدرم برایم در نظر گرفته، نمیخواهم ،آن یکی را می خواهم! مال اشرف را... تاجالملوک که هرگز چیزی را از دختر بزرگش مضایقه نکرده است، پیش شوهرش می رود و پافشاری می کند که آرزوی بچه لوس برآورده شود. رضاشاه به این تقاضا گردن می نهد و اشرف در آخرین لحظه مجبور می شود نامزدش را به شمس واگذارد و با نامزد او که جذابیتی نداشت، ازدواج کند.
این ازدواج دوگانه، فقط تا زمانی که رضاشاه بر تخت سلطنت ایران استوار بود، دوام یافت و بعد از استعفای اجباری و تبعید او از ایران به جدایی انجامید.در سال 1946 شمس بدون توجه به مخالفت برادر، با نوازنده جوانی ازدواج کرد و برای دورماندن از خشم او به قاهره رفت. در این میان، فوزیه همسر مصری شاه هم به حالت قهر از تهران رفت و اشرف ،بانوی اول دربار شد.
منبع:روزنامه خراسان