می توان از صبح تا شب سیاه دید و سیاه نوشت و سیاه فکر کرد، می توان برای هر اتفاقی ساده ای یک فلسفه از تباهی سرهم کرد و روی کاغذ آورد یا از صبح تا شب در محافل دوستانه، خانوادگی و کاری به گوش های دیگر رساند، می توان "غر" زد، انرژی منفی را به همه رساند و زندگی روزمره خود، نزدیکان و مخاطبان را سرشار از ناامیدی کرد.
یک تجربه بزرگ را همین چند روز پیش پشت سر گذاشتیم، جایی که تیم ملی فوتبال ایران به مصاف تیم های بزرگ و قدرتمند رفت و آبروداری کرد، قبل از رفتن اگرچه کسی فکر نمی کرد تیم ملی نتیجه ای فراتر از توانش بگیرد ولی یک همدلی ملی، یک امیدواری عمومی و یک وحدت بی نظیر و باعث شد روز آخر همه بابت اینکه ایران به مرحله بعد صعود نکرد ناراحت شوند، یادتان است وقتی قرعه کشی انجام شد و ایران در گروه مرگ قرار گرفت؟ فضای عمومی یک حذف زودهنگام بود، ولی وقتی روز بازی با پرتغال رسید همه ما امید داشتیم صعود کنیم و اگر آن موقعیت دقایق پایانی به تور پرتغال می نشست ما در مرحله بعد بودیم.
این یک تجربه در دسترس ماست، وقتی به جای غر زدن، ایراد گرفتن، سیاه دیدن و ناامید بودن، همه با هم، توانمندی هایمان را باور می کنیم، نتیجه اش نتایج غرور انگیزی می شود که در روسیه 2018 رسیدیم.
سخنرانی روز چهارشنبه رئیس جمهور هم چیزی فراتر از این نیست، او از همه مردم خواست کنار هم باشند، باور کنند می توانیم برای رسیدن به نتیجه خوب همه با هم تلاش کنیم، اگر جنسی بیخود گران شد، نخریم، اگر شایعه کردند که فلان کالا یا ارز گران می شود فورا برای خرید آن سر و دست نشکنیم، همه ما تلاش کنیم بهترین کالا و خدمات را به دست مردم برسانیم، صادق باشیم، مطالبه شفافیت کنیم، هر شایعه ای را نپذیریم، هر تکانه ای را بدبختی ملی محسوب نکنیم، اعتراض کنیم نه اغتشاش، نقد کنیم نه تخریب، ایرادی را که می بینیم به اندازه همان ایراد غر بزنیم، سیاه نبینیم و سیاه نمایی نکنیم، بدانیم اگر سکوها و طرفداران تیم داخل زمین را حمایت نکنند، هیچ تاکتیکی برای غلبه بر رقیب نتیجه نخواهد داد.
حسن روحانی اولین تلنگر را به کابینه اش زد، حالا همه منتظرند وزیران دولت روحانی هم شفاف باشند و هم پرکار، محمد جواد آذری جهرمی، راه شفافیت را باز کرد و حالا بقیه وزرا در معرض قضاوت مردم هستند، این نه تنها دستور صریح رئیس جمهور است بلکه در صدر مطالبات مردمی قرار دارد که به واسطه رای آنها وزیران دولت در کابینه نشسته اند.
حمایت از زیر مجموعه موضوع مهم دیگری است که روحانی از وزیرانش خواسته، کاری که مسعود سلطانی فر، در جریان بازی های تیم ملی انجام داد، نه ناامید شد و نه ترسید، محکم پای تیمی که نماینده مردم بود ایستاد، نترسید از اینکه تیم ملی شاید مقابل پرتغال ببازد، رفت و در ورزشگاه سارانسک نشست تا قوت قلب تیم ملی باشد، زیر مجموعه اش را باور و به آنها اعتماد کرد، حمایتش را به مصلحت اندیشی های مرسوم تغییر نداد تا مجموعه اش دو هفته رویایی برای ایران رقم بزنند.
تدبیر و قاطعیت دیگر تاکید حسن روحانی بود، مثل کاری که بیژن زنگنه در اوپک انجام داد، جایی که آمریکا و عربستان همه تلاششان را به کار گرفتند تا جایگزینی برای نفت ایران در روزهای تحریم پیدا کنند ولی تدبیر و قاطعیت بیژن زنگنه اجازه نداد تا نتیجه همانی شود که ایران می خواست.
یادمان باشد اگر همدل، تلاشگر و امیدوار بودیم و به نظم تیمی تن دادیم، از رقیب قدرتمند نترسیدیم وبه موقع اقدام کردیم می توانیم پنالتی رونالدو را مهار کنیم و او را چنان در بند تاکتیک خودمان گرفتار سازیم که تا مرز اخراج برود ولی اگر نباشد این تلاش و نظم و امید، چه بسا رونالدو می تواند در همان بازی مقابل ایران آقای گل شود.