از دوران کودکی وقتی ٧ یا ٨ ساله بودم با کمک مادرم اشعار حضرت حافظ رو حفظ میکردم و أوایل نوجوانی با سهراب سپهری و حمید مصدق به شعر نو و شعر سپید علاقه شدیدی پیدا کردم.
تقریبا ١٤ ساله بودم که نوشتن رو شروع کردم. بخاطر علاقهای که به مطالعه و شعر داشتم از همان موقع نوشتن یکی بزرگترین دغدغههای من بوده است.
من شعر های علیرضا آذر و بهمنی را میپسندم البته از شعرای بزرگی مثل شهریار هم نمیشود غافل بود. درواقع سبک مشخصی را دنبال نمیکنم اما بیشتر به نوشتن شعر سپید و غزل پست مدرن علاقه دارم.
اکثر اشعاری که به چاپ رسیدهاند مضمون عاشقانه دارند و میشود گفت "بانو جان" یک مجموعه شعر عاشقانه است.
قطعا من در جایگاهی نیستم که در این رابطه صاحب نظر باشم اما فکر میکنم شاعران جوان ما به حمایت خیلی بیشتری نیاز دارند. استعداد های بزرگی با سن کم وجود دارند که بخاطر مشکلات مالی و اجتماعی و بخاطر عدم حمایت هیچ وقت اثری از آنها بجا گذاشته نمیشود و به نظر من این تاسف انگیز است.
شعر یک آرامش است. به نظرم عشق و احساسی که در یک قطعه شعر میگنجد خیلی وسیعتر از چیزی هسن که بتوانم برایش افق یا انتهایی متصور شوم. شعر هیچ وقت پایانی ندارد.
**این که رشتۀ دانشگاهی شما ادبیات بوده است چقدر در سرایش شعر به یاری شما میآید؟
قطعا تاثیر چشم گیری دارد اما بیشتر علاقه هر کسی در أولویت قرار دارد و من بخاطر علاقه ای که به ادبیات دارم از این که در این رشته تحصیل میکنم خشنودم و مدیون ادبیات هستم.
** در پایان یکی از شعرهایتان را برایمان بخوانید:
من صبورم اما زندگی بیشتر از صبر من است...
سرعت چرخش این عقربه ها کند شدند
من دلم میخواهد بروم کنج اتاقم یکمی بنشینم و فراموش کنم روز جدیدی بگذشت و من از خود رنجور که چرا از گذر ثانیه ها نگذشتم...
.
من صبورم اما صبر من کم شده است...
طاقت دلهره و ترس و دروغ
ذوق و شوق زدن پرسه در این شهر شلوغ
حس و حال شعر خواندن ، صادق و سهراب و فروغ...
همه از یادم رفت...
صبر کردن هنری بود که تا دیدن تو در من بود
تو که رفتی چه کنم...!؟
دور شدم از مقصود
تو که بانوی خیال و تو که هم راز و نیازی
تو بیا با من بی حوصله هم صحبت شو
شعر من را تو بخوان
شاید این خواندن تو صبر مرا بالا بُرد
من صبورم اما...
شاید این شعر کمی صبر مرا بالا برد
#سین_آ
**صحبت پایانی...
بی نهایت سپاس گزارم برای وقتی که در اختیارم قرار دادید و در انتها از خانواده عزیزم و تمام دوستانی که همراهم بودند و حمایتم کردند بی نهایت تشکر میکنم.
به امید فردایی روشن و شاد...