در روز چهارم جشنواره فیلم فجر ساخته جدید نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد) روی پرده رفت. اثری مردانه که توسط یک کارگردان زن ایرانی ساخته شد و بیگمان اتفاق ویژهای را در جشنواره سی و هفتم رقم زد.
فیلمی سخت که مشخصا نیازمند تحقیقات وسیعی در حوزه داستان، اتفاقات و موضوعات سیاسی مرتبط با داستان است و بیشک ساخت آن با مخاطرات بسیاری برای این تیم تولید همراه بوده است. ساخته جدید نرگس آبیار که در زمان تولید با حواشی بسیاری همراه بود یک تراژدی سیاه در دل یک عاشقانه ساده است که از چند منظر تماشاگر را درگیر میکند. فیلم «شبی که ماه کامل شد» به لحاظ کارگردانی و بازیگری حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اثری سر و شکلدار با ریتم درست که از هر منظر با دقت و ریزبینی درستی تولید شده است.
کارگردان با وسواس بسیار روی لهجههای بازیگران، نمایش و معرفی فرهنگ اقوام، مباحث سیاسی مرتبط با اتفاقات در خاورمیانه، تفکرات گروه تروریستی و اعتقاداتشان بدون موضعگیریهای مرسوم در ساخت آثار این چنینی کار کرده و نشان داده در کارش دقت ویژهای داشته است. فیلمنامه هم از سر و شکل و ریتم خوبی برخوردار است و کارگردان حتی در مقام نویسنده چیدمان درستی از تقسیمبندی زمان و اتفاقات مورد نیاز فیلم در مدت زمان دو ساعت و چند دقیقهای اثرش داشته است.
اگرچه فیلم در فضایی مفرح (مراسم عقد و عروسی) کلید میخورد اما نمودار حرکتش به سمت التهاب و پایهگذاری اتفاقات با جامپهای (jump) نامأنوس اتفاق نیفتاده است و مشخصا کارگردان به دنبال این بوده است که در یک اثر سینمایی تماشاگرش را از هر آنچه باید مطلع باشد سیراب کند تا اتفاق با شکل و شمایل درستی به فینال برسد.
فیلم از چند جنبه به لحاظ کارگردانی نمره قابل قبولی دارد:
الف- ریتم
ب- قاببندیها در نماهای مختلف مستند و نمایشی
ج- بازی گرفتن از بازیگران
د- درآوردن صحنه های تعقیب و گریز
و...
فیلمنامه هم از چند بعد قابل تقدیر است:
الف- تحقیقات کامل و درست
ب- شخصیتپردازی عمیق و قابل استفاده در یک اثر سینمایی
ج- پایهگذاری اتفاقات
د- تحلیلهای منطقی و لازم در این نوع از قصهگویی
ه- ادبیات محاورهای و دیالوگها
و- استفاده درست از فرهنگها (جغرافیای روایت داستان) در نوع دیالوگنویسی و قصه پردازی
و البته نقطه عطف این فیلم بعد از کارگردانی قوی، بازیهایی است که قطعاً از چشم داوران برای صید سیمرغ دور نخواهد ماند. بیشک الناز شاکردوست یکی از بهترین بازیهای دوران حرفهایاش را در این نقش احساسی، پرفراز و نشیب و پرمخاطره تجربه کرده است. او نمودار درستی از نقش را مقابل هوتن شکیبا به نمایش میگذارد.
اگر بازی او را در سکانسهای ابتدایی فیلم با سکانسهای پایانی و اواسط فیلم مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد او با چه دقت و توجهی، که قطعاً به هدایت کارگردان نیز مرتبط میشود، راکورد نقش را به لحاظ موقعیت نقش، موقعیتهای کاراکتر و روابط عاشقانهای با هوتن شکیبا در نقش، عبدالحمید ریگی، به کار بسته است. بیشک الناز شاکردوست و هوتن شکیبا و حتی فرشته صدرعرفایی و شبنم مقدمی میتوانند جزو نامزدهای دریافت سیمرغ برای این فیلم باشند.
هوتن شکیبا در نقش عبدالحمید ریگی نقشی چند بعدی و سخت را بر عهده گرفته است. دو دلیها و دوراهیهای زندگی عاشقانه و اعتقادیاش بیشک از لحظات درخشان بازی او محسوب میشود. کاراکتر، خاکستریهایی در رنگ و لعابش دارد که اگر بازیگر در اجرا رهایش کند بیشک از دست میرود و به یک شخصیت منفی سیاسی تبدیل میشود که بی شک تماشاگر به سرعت آن را پس میزند.
هوتن شکیبا را معمولا با نقشهای کمدی و طنز دیدهایم اما او در فیلم نرگس آبیار نقشی تلخ و عجیب و غریب را با یک لهجه سخت و خاص طوری قابل باور به نمایش میگذارد که در تمام لحظات تماشاگر با او درگیر است و حتی برای لحظاتی نیز از او رها نمیشود.
هوتن شکیبا را برای این نقش میتوان تقدیر کرد چراکه فارغ از افتخارات جشنوارهای، او با این نقش عیار بازیگریاش را هم به رخ کشید. شاهکار دیگر این فیلم بازی فرشته صدرعرفایی در نقش مادر عبدالرحمن ریگی است.
صدرعرفایی در این فیلم نقش زنی عمیق و متفاوت را به تصویر میکشد که با گریم ویژه و لهجه و صدایی که برای این نقش در نظر گرفته شده به سرعت باور تماشاگر را در این کاراکتر با خود میبرد و شبنم مقدمی در نقش مادر فائزه که از دو بعد حضورش درخشان است؛ او یک لهجه قمی را به خوبی اجرا میکند و نگرانیهای یک زن سنتی را در از دست دادن فرزندانش با استفاده از تکنیک و حس توأمان جلوی دوربین نرگس آبیار برده است.
فیلم از لحاظ فیلمبرداری، طراحی صحنه و جلوههای ویژه، صدابرداری و بیشک در گریم حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و بیتعارف باید گفت نرگس آبیار مردانه از پس این فیلم سخت و خاص که قرار است به ماجرای گروهک تروریستی داعش و عقایدشان بپردازد برآمده است و باید گفت فیلم «شبی که ماه کامل شد» در روز اختتامیه جشنواره دست پر سالن را ترک خواهد کرد.