به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ شبکه نمایش خانگی این روزها پر سر و صداتر از قبل و با انگیزههایی بالاتر از حد تصور از سوی سازندگان در حال پیگیری است. در حقیقت هرچقدر وضعیت در تلویزیون بهلحاظ نوع دستمزدها، نحوه پرداختها و ... حداقل برای بازیگران مساعد و مناسب نیست، در شبکه نمایش خانگی گویا هرکه راضی نباشد بازیگران راضی هستند.
دستمزدهای پر سر و صدا، اعداد و ارقام نجومی، حقوقهایی خارج از چارچوب و حتی مشارکت بازیگران در بحث تولید کار را به گونهای پیش برده است که هرکس از اوضاع راضی نباشد یا نگران نحوه فروش باشد یا نگران رقابت و پخش باشد یا... بازیگران از اوضاع و احوال حاکم بر شرایط موجود در شبکه نمایش خانگی راضی هستند.
اینکه این روزها همه سینماییها و تلویزیونیها گوشه چشمی به شبکه نمایش خانگی دارند و بیش از انگشتان یک دست آثار در مسیر تولید دیده میشود و چندین کار در انتظار کنار رفتن تولیدات درحال پخش هستند تا در بازار عرضه شوند بدیهی است که اوضع اقتصادی هم در شبکه نمایش خانگی راضی کننده می باشد.
نکته دیگر اینکه در این مدیوم خاص حتی با معضل عدم وجود حق کپی رایت مواجه هستیم و بسیاری از مارکت ها با شیوههایی خارج از عرف مشغول فروش جدیدترین ویدئوها از سریالهای موجود هستند اما گویا آنقدر اوضاع خوب هست که وضع موجود هم اقبال سرمایه گذاران را به همراه دارد و این سفره پهن برای لقمه زدن هر کسی در هر صنفی مهیاست.
اما موضوع بحث برمی گردد به حضور بازیگران در شبکه نمایش خانگی و اینکه کدام بازیگران و کدام جنس از نوع بازی می تواند در تولیدات این رسانه خانگی بیش از دیگران مورد وثوق باشد؛
آیا ستارههای سینما میتوانند در شبکه نمایش خانگی موفق باشند؟!
آیا چهرههای محبوب تلویزیونی در شبکه نمایش خانگی خوب میفروشند؟!
واقعیت نشان از نکتهای دیگر دارد. از زاویهای باید گفت بازیگرانی که معمولا در تلویزیون پرکار هستند و حضور فعالشان برای مخاطب تکراری به نظر میرسد در رسانه ملی اقبل چندانی ندارند مگر با شخصیتی ویژه در داستان متفاوتی با آنچه از آنها دیده می شود ظاهر شوند.
در حقیقت بازیگران تلویزیونی بر اساس نقش و قصهای که در آن ایفای نقش میکنند در شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار میگیرند. بهطور مثال اگر به سبک و سیاق کارهای کارگردانان موفق و به نام تلویزیون مانند سیروس مقدم یا حسن فتحی دقت کنید متوجه خواهید شد تغییراتی هرچند کوچک در کستینگ بازیگرانشان ملحوظ است.
نکته دیگر اینکه بدون تعارف برخی از ستارگان سینما پتانسیل دیده شدن و حفظ جذابیت و راکوردهای حسی و تکنیک یک نقش را در طول یک سریال 20_30 قسمتی را ندارند، نوع و جنس بازی آنها تنها برای یک اثر 90 دقیقهای (یک فیلم سینمایی) جواب میدهد و تماشاگر نمیتواند آنها را در یک مدت زمان طولانی (سریال) بپذیرد چراکه بعد از یکی، دو قسمت عملا جز تکرار و یک بازی تخت و تک بعدی در کار آنها دیده نمیشود.
اینکه برخی از سرمایهگذاران و کارگردانان برای ساخت آثارشان در شبکه نمایش خانگی به سراغ بازیگران خاص و ویژه میروند و در حقیقت توانمندی این بازیگران در ایجاد یک شخصیت خاص و پرکشش که بتواند در طول یک سریال در اوج بماند میروند به این دلیل است که خوب میدانند سریال های شبکه نمایش خانگی بایستی در کنار یک قصه خوب و قوی و جاندار، دارای بازیگرانی قدرتمند و توانمند باشد که اتفاقا طراحی ویژهای برای یک نقش از A تا Z در سناریو داشته باشند. اتفاقی که در کار هر بازیگری دیده نمیشود و همین مسئله است که شاهد حضور و موفقیت بسیاری از بازیگران تئاتر در این عرصه هستیم. بهطور نمونه میشود به نامهایی چون فرهاد اصلانی و حمید آذرنگ یا احمد مهرانفر و محسن تنابنده در سریال «شاهگوش» و فرهاد اصلانی و شبنم مقدمی در سریال «هیولا» و یا احمد مهرانفر در سریال «سالهای دور از خانه» و جمعی از بازیگران تئاتری سریال «شهرزاد» اشاره کرد.
و البته جدا از قصه که قطعا کشش اصلی مخاطب برای دنبال کردن یک سریال است گاهی بازیگران در درجه و جایگاه مختلف میتوانند نقشها را جذاب، گرم و ماندگار بسازند. بهطور مثال باید گفت علی نصیریان در نقش «بزرگ آقا» و مهران مدیری در سریال «هیولا» این توانمندی را دارند که با جایگاه بازیگریشان در کنار ویژگیهای کاریزماتیک خارج از چارچوب قصه نیز تماشاگران را معطوف خود نمایند.
در مورد این موضوع با منتقدان، نویسندگان و تهیه کنندگان گفتوگو کردیم که در ادامه حاصل را از نظر میگذرانید.
مجری طرح سریال «شهرزاد» در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا با اشاره به اهمیت قصه در موفقیت یک اثر گفت: به نظر من قصه اولین عامل موثر در موفقیت یک سریال در نمایش خانگی است. داستانی موفق میشود و میتواند مخاطبش را تا انتها نگه دارد که پرکشش باشد. به اعتقاد من در شبکه نمایش خانگی باید تمام تمرکز روی قصه گذاشته شود. تجربه نشان داده وقتی کسی سریال میبیند هدف اولش این است سرگرم شود. به همین دلیل به زوایای دیگر مثل کارگردانی درخشان، طرز فیلمبرداری و... نگاه نمیکند.
وی ادامه داد: مرحله بعدی این است مخاطب احساس نکند گول میخورد. یعنی تهیه کننده و کارگردان سعی نکنند با بازیگران چهره و زیبا، ماشینهای لوکس، لوکیشنهای آنچنانی و زرق و برقدار نظر مخاطب را جذب کنند. شاید در گذشته با این مُدل سریالها میشد مخاطب جذب کرد اما خوشبختانه اکنون تماشاگران ما آگاه هستند و قطعا با این چیزها گول نمیخورند. تنها چیزی که برای او اهمیت دارد همان قصه است که به خاطرش هر هفته سریال را میخرد تا تماشا کند.
مجری طرح سریال «گلشیفته» با تاکید بر اینکه ستاره هیچ تاثیری بر فروش ندارد بیان داشت: اخیرا سریال «هشتگ خاله سوسکه» به تهیهکنندگی بنده پخش شد. این سریال مثل سریالهای دیگر چهره های مطرح و تاپ نداشت و همه بازیگران آن از چهرههای معمولی بودند که دستمزدهای آنچنانی هم نگرفتند. اما با اینکه در ژانر کودک بود و خیلیها به آن اهمیت نمیدهند، با اقبال مواجه شد. نمیگویم صد در صد مخاطب جذب کردیم اما با توجه به هزینهای که صورت گرفت در مقایسه با کارهای موازی دیگر راضی کننده بود. سریالهای همزمان با ما 5 برابر هزینه کردند اما در نتیجه دیدیم در فروش خیلی تفاوتی با یکدیگر نداریم. به همین دلیل من معتقد هستم با چهره نمیتوان کاری را گارانتی کرد.
نبود کمپانی عامل شکست سریالهای نمایش خانگی!
فرهاد نجفی، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما به مهمترین عامل در موفقیت یک سریال نمایش خانگی اشاره کرد و گفت: به نظر شخصی من تنها داستانی که کلیشه و تکراری نباشد میتواند موفق شود. متاسفانه تلویزیون سالهاست به سمت کلیشه رفته به صورتی که در آن، خوبها به شکل اغراقآمیزی خوب هستند و بدها هم به طور شدیدی بد هستند. سیاستی که رسانه ملی در پیش گرفته مخاطبگریزی است. اگر نمایش خانگی از این مسیر دور شود و ایدههای بکر و ناب بسازد قطعا در موفقیتش تاثیرگذار خواهد بود.
وی ادامه داد: ما چیزی به اسم نمایش خانگی نداریم این یک عنوان و هشتگ من درآوردی است که ما روی آن گذاشتیم. متاسفانه ساختار این شبکه غلط است اما ما مجبوریم وارد آن شویم، پس در نهایت از این ریشه اشتباه نتایج غلط میگیریم.
تهیهکننده و کارگردان سریال «آسپرین» با مقایسه صنعت فیلمسازی در ایران و خارج از کشور بیان داشت: کشورهای خارجی در کنار تلویزیون رسمی خود، یک تلویزیون خصوصی دارند که به شکل کمپانی است. این کمپانیها سیاستها و خط مشیهایی دارند که تهیهکنندگان به شکل منسجم و هم هدف طبق این اهداف فیلم و سریال میسازند. نکته مثبتی که وجود دارد این است تمام مسائل یک سریال از ابتدا تا انتها توسط همان کمپانی اداره می شود. اما در ایران چنین سیستمی نداریم و این خودش عامل فساد است. در کشورِ ما هر شخصی به شکل تجربی تصمیم میگیرد سریال بسازد. پخش سریال هم سراسر آزمون و خطاست که این خودش اگر در بهترین حالت هم اتفاق بیافتد آسیب زننده است. بنابراین این شبکه مشکلات اساسی دارد که باید از ریشه حل شود.
نجفی با اشاره به تفاوت کمپانی و نحوه فیلمسازی در ایران، افزود: پشت یک کمپانی آبرو و سابقه چندین ساله وجود دارد که هرکسی نمیتواند هر پولی را وارد آن کند. اما در کشور ما همه چیز متکی به فرد است. در کمپانی همه با یکدیگر هم هدف هستند اما در ایران ما میخواهیم یک حرف بزنیم ارشاد و تلویزیون حرف دیگر... سریالی مثل «شهرزاد» باید 10 برابر میفروخت چون هم مخاطب پروپا قرص و پیگیر زیادی داشت، هم از داستان غنی و قوی بیرون آمده بود اما چون کمپانی پشت آن نبود نتوانست آنطور که باید به حق خود برسد.
فرهاد نجفی با تاکید بر اینکه چیزی جز قصه تضمین کننده فروش نیست بیان داشت: موفقیت یک سریال به بازیگر، کارگردان و... نیست. در تمام دنیا فیلمها و سریالهایی بودند که اصلا بازیگران مطرحی نداشتند اما بسیار موفق بودند و مخاطبان میلیونی جذب کردند. فقط قصه و داستان است که تضمین کننده فروش یک اثر است. فیلمنامههایی که در دو ماه نوشته میشوند نتیجهاش همین سریالها و فیلمهایی است که در نمایش خانگی و سینما میبینیم.
وی در ادامه افزود: سریالی که ساختار و طراحی درست داشته باشد قطعا سالها فکر و ایده پشتش بوده است. برای مثال سریال «بازی تاج و تخت» از روی یک کتابی که سالها نوشتنش زمان برده نوشته شده است. بازبینی و نگارش فیلمنامه آنقدر دقیق و باحساسیت بود که نتیجه همین شد که همه دیدیم و توانست در جهان رکورد بزند.
دانلودهای غیرقانونی نتیجه بی احترامی به شعور مخاطب است!
بابک کایدان، نویسنده سینما و تلویزیون، با اشاره به عوامل موفقیت یک سریال گفت: سریالها چه در تلویزیون چه نمایش خانگی باید فاکتورهایی داشته باشند که موفق ظاهر شوند. مرحله اول نوآوری و جسارت در بیان یک موضوع است. این ویژگی باید در فیلمنامه، ساخت و اجرا اتفاق بیافتد. وقتی یک سریال دارای نوآوری باشد طبیعتا در کانون توجه مردم قرار میگیرد و برای دیدن آن کنجکاو میشوند. مرحله بعدی پرداخت به قصه است. ممکن است دو سریال موضوع یکسانی داشته باشند اما نوع پرداخت آنها متفاوت باشد، در نتیجه یکی موفق و دیگری ناموفق ظاهر شود.
وی ادامه داد: مرحله بعدی تاثیرگذار، بازیگری است. به نظر من بازیگر تجلی زحمات تمام عوامل از جمله کارگردان، تهیه کننده و... است. بازیگری که درست انتخاب شود و سرجایش قرار گیرد به اصطلاح کار خوب در میآید. این اتفاق در نمایش خانگی به دلیل اینکه محدودیتها کمتر است و میتوان از استارهای سینمایی استفاده کرد بیشتر نمود دارد. با تحقق این شرط، شروط قبلی تکامل پیدا میکند. بنابراین سه فاکتور نوآوری در قصه، پرداخت و بازیگر باعث موفقیت یک اثر می شود.
نویسنده فیلم سینمایی «تگزاس» درمورد دلیل افزایش دانلودهای غیرقانونی بیان داشت: جایی که قرار است مخاطب پول بدهد و کالایی را دریافت کند باید به درک و شعورش احترام گذاشت. سازندگانی که مخاطبشان را جدی و باهوش فرض میکنند قطعا موفقتر هستند. مخاطب هم اگر احساس کند بابت پولی که داده 50 دقیقه داستان جذاب و بازیگری حساب شده میبیند قطعا با انگیزه قسمتهای بعدی را تهیه کرده و تماشا میکند. به نظر من افزایش دانلودهای غیرقانونی رعایت نکردن فاکتورهای موثر در موفقیت سریال است.
کایدان در ادامه افزود: من دانلودهای غیرقانونی را مرتبط با ارزشگذاری سریال برای مخاطب میبینم. اگر سازنده برای مخاطب ارزش بگذارد، تعدا دانلودهای غیرقانونی بسیار کم میشود. مبلغ یک CD بیشتر از 10 هزار تومان نیست، اگر مخاطب حس کند با خریدن آن سرش کلاه نمی رود و به کارگردان و تهیه کننده ای که برای او ارزش قائل شده کمک میکند قطعا یا آن را میخرد یا از طریق سایتهای معتبر دانلود قانونی میکند.
این نویسنده با اشاره به اینکه ستارهها عامل موفقیت سریالهای نمایش خانگی نیستند اظهار داشت: نمیتوان گفت صرفا ستاره عامل موفقیت فیلم یا سریال است. سوپراستارترین بازیگران ما فیلمهایی بازی کردند که اصلا موفق نبوده، درعین حال فیلمی را کار کردند که چون سرجای درستش قرار گرفته اند به اصطلاح کار درآمده و به طور معجزه آسایی دیده شدند.
بابک کایدان با تاکید بر اینکه شبکه نمایش خانگی در آینده به جریان قدرتمندی تبدیل خواهد شد، تصریح کرد: شبکه نمایش خانگی یک جریان نوپاست که در مرحله آزمون و خطا قرار دارد. با توجه به وضعیت اقتصادی نامناسب جامعه، تا همین جا هم بسیار موفق عمل کرده و توانسته سرمایه گذاران بسیاری را جذب کند. تنوع ژانر یک اتفاق مثبتی است که با وجود اینکه انتظار می رفت در تلویزیون رخ دهد در نمایش خانگی ایجاد شده. تعداد بالای سریال ها و... عواملی است که روبه روز باعث موفقیت بیشتر نمایش خانگی می شود.
نویسنده سریال «دلدادگان» ادامه داد: من مطمئن هستم این آزمون و خطاها در آینده نمایش خانگی را به یک جریان قدرتمند و مستقل تبدیل می کند که این رشد و پیشرفت باعث ایجاد رقابت سالم بین سینما، تلویزیون و.... می شود. مثل اتفاقی که اکنون در کشورهای خارجی در حال رخ دادن است.
سیاست این است نمایش خانگی در حاشیه بماند!
شهرام خرازی ها عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران با اشاره به نوسانات شبکه نمایش خانگی گفت: شبکه نمایش خانگی از بدو ورود تاکنون دچار نوسانات زیادی شده است. گاهی اوقات با ارائه محصولاتی نظیر «شهرزاد» مورد توجه مردم قرار گرفته، گاهی اوقات هم به دلیل بی رونقی محصولاتش از نظرها پنهان مانده است. ما در هیچ دوره ای این شبکه را ثابت ندیدیم بلکه مدام در حال نوسان بوده و خیلی اوقات پشیمان شده است.
وی ادامه داد: به نظر می آید در مملکت ما سیاست خاصی درمورد نمایش خانگی وجود ندارد. اگر هم بوده در عمل و اجرا خوب پیاده نشده است. شبکه نمایش خانگی در ایران نسبتی با سینما، تئاتر و تلویزیون ندارد و یک حاشیه ای است برای طرح سوژها و مردمی که یک مقداری خط قرمزها را رد می کنند، چون فضای نسبتا باز و آزادتری برای گفتن حرف هایی که شاید در تلویزیون نمی توان گفت، دارد. در عین حال در این شبکه محصولات سینما و تلویزیون هم عرضه می شود و در کنار محصولات ویژه نمایش خانگی قرار می گیرند.
این منتقد با تاکید بر اینکه کار در شبکه نمایش خانگی از سایر رسانه های تصویری سخت تر است، بیان داشت: سریال هایی که برای شبکه نمایش خانگی تدارک دیده می شوند قاعدتا باید از یک سری ویژگی ها و شاخص هایی بهره مند باشند که بتوانند ببیننده را دنبال خودشان بکشند. یادمان باشد در نمایش خانگی کار مثل تلویزیون راحت نیست که فرد در خانه بنشیند و اپیزود به اپیزود یک سریال را هر شب ببیند. مخاطب باید محصولات شبکه نمایش خانگی را هفته به هفته از فروشگاه ها بخرد. بنابراین تغییر ماجراهای سریال باید آنقدر قوی باشد که انگیزه خرید را به مخاطب بدهد تا هر هفته آن را دنبال کند.
وی در ادامه درباره تفاوت های رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی افزود: در نمایش خانگی نویسنده از همان مرحله ابتدایی سریال یعنی زمانی که می خواهد کلنگ داستان را روی کاغذ بزند کار سختی پیش رو دارد. هم باید انگیزه تعقیب سریال را در مخاطب به وجود بیاورد هم اینکه تماشاگر ترغیب شود قسمت های بعدی را بخرد. یک بیننده تلویزیون قسمت های بعدی سریال را راحت تر در دسترس دارد اگر هم خوشش نیاد تعقیب نمی کند و صرفا بابت وقتی که گذاشته متضرر می شود اما نمایش خانگی علاوه بر آن، ضرر مالی هم می کند. تمام این موارد نشان دهنده این است که سریال سازی در شبکه نمایش خانگی حداقل در ایران ریسک است.
شهرام خرازی ها با اشاره به تاثیر اِستارها در سریال اظهار داشت: بارها دیدیم سریال های پرستاره ای ساخته شدند که با کله زمین خوردند در مقابل سریال هایی هم داشتیم که چندان از ستاره بهره مند نبودند اما موفق بودند. در این بل بلشو گاهی پدیده هایی ظهور می کنند که کم نظیر هستند و هر چند سال یکبار ممکن است با آن مواجه شویم که یک نمونه همان سریال «شهرزاد» است که یک استثناست.
این منتقد در وهله اول سرگرم کننده بودن را عامل اصلی موفقیت یک سریال معرفی کرد و گفت: اصل اول اثر هنری و ادبی برای موفقیت سرگرم کننده بودن است. رکن اصلی در یک محصول فرهنگی ایجاد سرگرمی است. در سریال های تلویزیونی چون زمان اهمیت زیادی ندارد ممکن است وقت زیادی صرف شود تا بیننده با موقعیت ها آشنا شده و برای دنبال کردن آن انگیزه پیدا کند. اما در نمایش خانگی سریال باید از همان قسمت اول مخاطب را مشتری خودش کند و به تور بیندازد چون مخاطب برای آن پول می دهد.
وی با اشاره به پنهان بودن این شبکه از دید مردم، افزود: به نظر می آید نمایش خانگی یک رسانه مخفی در ایران است. اگر هم مخفی نباشد چندان شناخته شده نیست و از پتانسیل هایش خوب استفاده نمی شود. هنوز که هنوزه خیلی از هموطنان نمی دانند نمایش خانگی اصلا چی هست و چه محصولاتی در آن عرضه می شود. اگر تصوری هم درمورد آن دارند این است که این شبکه فیلم های سینمایی را چندماه بعد از اکران در قالب لوح فشرده عرضه می کند. خیلی ها حتی در شهرستانها نمی دانند در این شبکه محصولاتی تولید می شود که ویژه همین شبکه است و از سینما و تلویزیون بیرون نیامده است. بنابراین فکر می کنم کار تبلیغی درمورد آن کم صورت می گیرد که البته آن هم به این دلیل اس تلویزیون نمایش خانگی را تبلیغ نمی کند اگر هم بخواهد کند به دلیل هزینه های بالا برای تولیدکنندگان نمی ارزد.
خرازی ها ادامه داد: البته باید به این نکته توجه کنیم که شبکه نمایش خانگی تلاش کرده رقیب تلویزیون شود. یک جاهایی هم موفق بوده و یک جاهایی خیر! اما با این حال بُرد به نفع رسانه ملی است. با وجود اینکه در نمایش خانگی خیلی از سریال ها خط قرمزها را رد می کنند و فضای بازی دارند اما باز هم سریال های تلویزیون موفق تر هستند.
وی افزود: ما به نمایش خانگی مجال رشد و گسترش نمی دهیم و به آن فقط به عنوان یک رسانه تولید فیلم و سریال نگاه می کنیم که در حاشیه کار می کند. هیچ وقت به عنوان یک شبکه که در متن وجود دارد نگاه نشده است. انگار در مملکت ما سینما و تلویزیون هستند که رسانه های اصلی هستند. همین نگاه باعث شده شبکه نمایش خانگی در پست ترین رسانه ها قرار گیرد و کاملا به حاشیه رانده شود.
شهرام خرازی ها در پایان بیان داشت: به نظر می آید شبکه نمایش خانگی یک جزیره جدا افتاده ای است که کار خودش را می کند و خیلی هم کاری ندارد محصولاتش به دست مخاطب می رسد یا خیر... سیاسیت کلی این است این شبکه در حاشیه قرار بگیرد حالا بادی به هر جهت فعالیت می کند و هر از گاهی سریال هایی مثل «شهرزاد» جرقه می زند و دوباره به فراموشی سپرده می شود.