به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ اعتیاد به مواد مخدر همواره همراه با عوارضی است که به راحتی میتواند روی تمامی اعضا و جوارح بدن اثر بگذارد. یکی از این اعضا که به دشت مورد تهدید قرار میگیرد، مغز است.
دکتر علیرضا مرتضوی، متخصص مغز و اعصاب، در خصوص مغز انسان میگوید: مغز مرکز فرماندهی بدن است و حدود یک کیلو و نیم وزن دارد که دارای مراکز یا دستگاههای مختلفی است تا اطلاعات مختلف را پردازش کند. ساقه مغز از ابتداییترین قسمت در بن مغز است. کار اصلی ساقه مغز، کنترل ضربان قلب، تنفس، خواب و در واقع مسئول انجام اعمالی است که انسان هرگز به آنها فکر نمیکند.
او ادامه داد: لوبها یا بخشهای مختلف مغز اطلاعات وارده از اعضای مختلف بدن را پردازش میکنند، برای مثال قطعه پس سری اطلاعات وارده از چشمها را بررسی میکند و قشر مخ یا همان ماده مشهور خاکستری، که تمام سطح مغز را زیر پوشش دارد، بخش متفکر وجود ما است. ما زبان، ریاضی و انواع استراتژی ها را در این بخش ذخیره و پردازش میکنیم. در اعماق قشر مخ، یک دستگاه کناری وجود دارد که مسئول حفظ بقا است. کار او به یاد آوردن و ایجاد میل و رغبت برای چیزهایی خواهد بود که انسان را زنده نگه میدارند که این موارد از غذای خوب گرفته تا همراهی با انسانهای دیگر را شامل میشوند. مخچه مسئول اعمال و تواناییهایی است که انسان یک بار می آموزد و دیگر هنگام انجام دادنشان هرگز به چگونگی آن فکر نمیکند.
این متخصص در پاسخ به این سوال که مواد مخدر چه بلایی بر سر مغز میآورد؟ اظهار کرد: برخی از مواد اعتیادآور بر مغز تاثیر میگذارند زیرا اندازه و شکل آنها مشابه با انتقال دهنده های نورونی است. مقدار کافی این مواد در مغز با گیرنده ها تداخل میکند و یک واکنش زنجیره ای از تکانه های الکتریکی تولید میکند و نورونها را وادار میکند تا مقدار زیادی انتقال دهنده تولید کنند. بعضی از مواد اعتیاد آور وارد نورونها میشوند و مانند یک پمپ عمل میکنند که نورون را به ترشح بیشتر انتقال دهنده وا میدارند. انواع دیگر مواد اعتیاد آور جذب ثانویه یا بازگشت انتقال دهنده به نورون را متوقف میکنند و موجب جریان غیرطبیعی انتقال دهنده میشوند.
مرتضوی ادامه داد: تمام مواد اعتیادآور، مانند نیکوتین، کوکائین و حشیش، اصولا دستگاه کناری را مورد حمله قرار میدهند. دانشمندان این فعل و انفعالات را سیستم «جایزه» مینامند. این نام چندان هم بیربط نیست زیرا عکسالعمل دستگاه کناری در مقابل عوامل لذتآور دقیقا به همین شکل است و توسط ترشح انتقال دهنده نورونی به نام دوپامین انجام میگیرد که در نهایت حسی مشابه حس لذت روحی و جسمی در بدن را ایجاد میکند.
این متخصص در رابطه با این موضوع که استفاده مداوم از مواد اعتیادآور نهایتا به کجا خواهد رسید، عنوان کرد: هنگامی که یک اتفاق خوب برایتان پیش میآید را تصور کنید. این واقعه میتواند ستایش شدن به خاطر یک کار خوب باشد، رسیدن به این احساس خوب، نتیجه عمل دستگاه کناری است. از آنجایی که لذتهای طبیعی برای بقای انسان لازم است، دستگاه کناری حس دیگری نیز در ما ایجاد میکند که آن تمایل به تعقیب و یافتن عوامل شادی آور و لذت بخش است. هنگامی که شخصی برای اولین بار ماده مخدر یا توهمزا و یا هرگونه از مواد اعتیادآور را مصرف میکند، لذت بسیار زیاد و غیر واقعی را تجربه میکند و دستگاه کناری غرق در دوپامین میشود. البته این مواد تاثیرات دیگری هم دارند، برای مثال کسی که برای اولین بار سیگار یا حشیش میکشد، در اثر تاثیر سموم شیمیایی موجود در آنها به سرفه افتاده و دچار حالت تهوع میشود. سرفه و تهوع حالت های گذرایی هستند که پس از برطرف شدن، شخص تصور میکند که این مواد دیگر تاثیر «بدی» بر او ندارند.
مرتضوی در ادامه با بیان این اینکه مغز از همان لحظه اول و در اثر سیل غیر طبیعی انتقال دهندههای نورونی، شروع به تغییر میکند، تصریح کرد: برای مثال نورونها در اثر دریافت کردن بیش از حد دوپامین، به کاهش گیرنده ها میپردازند. ممکن است نورونها تولید دوپامین را هم کاهش دهند. نتیجه هردو، کاهش مقدار دوپامین در مغز است که تنظیم کاهشی نام دارد. این مواد سمی، میتوانند موجب مرگ نورونها هم بشوند، در نهایت اتفاقی که میافتد این است که مرگ تدریجی مغز و اعصاب شروع خواهد شد.
در ادامه لیلا حسینزاده، روانشناس و مدرس دانشگاه، در خصوص این موضوع که هر شخص با چند مرتبه استفاده از مواد مخدر و یا محرک معتاد میشود؟ گفت: هیچ کس نمیتواند به طور قطع بگوید تعداد دفعاتی که یک شخص بدون تغییر یافتن مغز و معتاد شدن میتواند به مصرف مواد مخدر بپردازد، چقدر است. ساختار ژنتیکی هر شخص نقش مهمی ایفا میکند. اما پس از مصرف میزان کافی از مواد مخدر، دستگاه کناری همانطور که تمایل به غذا، آب و گفتگویی دوستانه را در مغز ایجاد میکند، اشتیاق به مصرف مواد اعتیادآور را نیز به وجود می آورد. نیاز به مصرف مواد اعتیاد آور همراه با کاهش تولید طبیعی مواد انتقال دهنده یا همان تنظیم کاهشی، هربار از بار قبل بیشتر میشود.
این روانشناس با بیان این موضوع که بدون مصرف مواد مخدر یا توهم زا، میزان دوپامین در بدن شخص معتاد پائین است، یادآور شد: این شخص احساس یک نواختی، بی هیجانی و افسردگی میکند. بدون مواد، زندگی این شخص بی معنا و خالی از خوشی است. در اینجا شخص به چیزی احتیاج دارد تا دوپامین بدن او را به حد عادی برساند و باز مقدار بیشتری از آن لازم است تا سیل دوپامین را به وجود آورد. با مصرف مواد اعتیادآور، شخص معتاد شیوه عملکرد مغز خود را تغییر میدهد. مصرف و اعتیاد به این مواد به تغییرات بلند مدت در مغز منتهی میشود و این تغییرات قدرت کنترل مقدار مصرف را از شخص سلب میکنند. درواقع اعتیاد یک بیماری چند جانبه است.
حسینزاده در پایان با با بیان این موضوع که ضایعات مغزی مصرف مواد اعتیادآور، جبران ناپذیرند، تاکید کرد: معتادان میتوانند بهبود پیدا کنند. درمان اعتیاد در اصل به شکل تغییر رفتار یا تعدیل مصرف صورت میگیرد تا شخص به تدریج شیوه زندگی خود را تغییر دهد و مغز او به آهستگی به یادگیری مهارتهای جدید بپردازد. در واقع اعتیاد، همانند نوعی بیماری قند یا نارسایی قلب است که در صورت رعایت نکردن رژیم غذایی و بازگشت به شیوه قدیم زندگی و همچنین عدم مصرف دارو، موجب بروز آسیبهای جدی و حتی مرگ میشود.