به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ الهه قلی فلاح اولین اسکیتباز و اسکیباز نابینای آسیا و شجاعترین اسکیباز جهان است که علاوه بر ورزش در عرصه هنر، زبان و تحصیل نیز فعالیت گستردهای دارد. قلیفلاح با حضور در دفتر خبرگزاری برنا، گفتگویی دوستانه با خبرنگار برنا داشت که متن این گفتگو را در زیر میخوانید.
از طریق استعدادیابی بین نابینایان وارد رشته اسکی شدم
من مدتی در رشتههای دوومیدانی و اسکیت فعالیت میکردم، وقتی در مسابقات قهرمان کشوری دوومیدانی به میزبانی تهران بودیم، ساوهشمشکی جهت استعدادیابی بین معلولین جسمی حرکتی برای اسکی آمده بود. آنجا مربیان دوومیدانی من از آنها خواستند از بین بچههای نابینا هم استعدادیابی کنند و من را معرفی کردند، به دلیل اینکه هم اسکیت کار کرده بودم و هم تقریبا 10 سال بود که در رشته دوومیدانی فعالیت داشتم. به همین خاطر این لطف را کردند و اجازه دادند من هم وارد این ورزش شوم، از من تست گرفتند و بعد فعالیتمان را شروع کردیم.
نسبت به ورزش تعصب عجیبی داشتم
اگر بخواهیم پیشرفت کنیم، باید علایق، برنامهها و اهدافمان را طبقهبندی کنیم. من نسبت به ورزش حس خاص و تعصب عجیبی داشتم، زمانی که ورزش نمیکردم واقعا افسرده میشدم، به همین خاطر ورزش در اولویتم قرار دارد. دوست نداشتم به خاطر ورزش به زندگی هنریام نرسم و نمیگویم هنرمند هستم اما دوست داشتم در زمینه هنری هم فعالیت داشته باشم، به همین دلیل به هر دو بخش پرداختم اما برای ورزش وقت بیشتری گذاشتم. حدود دو سال است که پیانو میزنم اما این کار را مداوم انجام ندادم.
هزینه ثبت رکورد در گینس را نداشتم
در رشته اسکیت سه رکورد ثبت کردم، یکی مسیر 42 کیلومتری بود، رکورد بعدی تقریبا 42 کیلومتر بود و با حضور داوران کمیته ثبت رکورد برگزار شد. پس از آن رکوردی در مسیر 72 کیلومتری را به ثبت رساندم. من برای ثبت رکوردم در گینس باید هزینه سنگینی پرداخت میکردم اما آن زمان اسپانسر نداشتم، همچنین یکسری مسئولین و ورزشکاران نابینا باید استقبال و حمایت میکردند که نکردند. مسئولین باید پشتم میبودند اما خداراشکر در حال حاضر مسئولینی مثل توکلی و مظلومی در فدارسیون نابینایان و جانبازان و معلولین داریم. همه این مسئولین الان من را حمایت میکنند اما آن زمان کسی نبود تا در رشته اسکیت پشتیبان من باشد و نتوانستم رکوردم را در گینس ثبت کنم. همیشه نباید همه چیز را از چشم مسئولین دید، یک بخشی از این مسئله برمیگردد به خودمان و همنوعان خودم که باید استقبال میکردند.
دکترها گفتند 2 ماه بیشتر زنده نیستم
زمانی که دچار بیماری تومور مخچه شدم، دکترها گفتند 2 ماه بیشتر زنده نیستم و بعد از عمل گفتند به کما رفتم و دیگر برنمیگردم. چون سطح هوشیاریام خیلی پایین بود و از خانوادهام خواسته بودند تا برای مراسم آماده شوند، اما من برگشتم و خدا عمری دوباره به من داد. مطمئنم این اتفاق یعنی من یک رسالتی در دنیا دارم و امیدوارم بتوانم این رسالت را انجام دهم تا از این عمر دوبارهای که به من داده شده، استفاده کنم.
برای رسیدن به موفقیت باید هوای خودم را داشته باشم
زمانی احساس کردم یک سری چیزها من را اذیت میکند، اما به مرور زمان همه چیز را در ذهنم طبقهبندی کردم و به این موضوع رسیدم که زندگی من میگذرد، چه بخواهم چه نخواهم بهتر است هوای خودم را داشته باشم و کاری کنم که به من خوش بگذرد، هرچیزی ناراحتم نکند و هر چیزی به من استرس ندهد. اگر میخواهم موفق باشم باید هوای ذهن و دلم را داشته باشم چون بعدها باید پاسخگوی ذهن، دل و مغز خودم باشم. جسمی که در این دنیا داریم دست ما امانت است و باید هوایش را داشته باشیم. به همین خاطر دوست داشتم دور از استرس و در آرامش به کارهایم برسم.
معلولیت، محدودیت است
معلولیت محدودیت است اما خودمان برای خودمان محدودیت قائل نیستیم و دوست داریم محدودیتهایی که وجود دارد را تبدیل به فرصت کنیم، چون به نظرم باید مقداری نگاه رئالیستی داشته باشیم. اینکه بگوییم معلولیت محدودیت نیست، خیلی بیش از حد خوشبینانه است، محدودیت وجود دارد اما قدرت ما زمانی مشخص میشود که بتوانیم محدودیتها را تبدیل به فرصت کنیم.
باید ناامیدیها را مدیریت کرد
ناامیدی حالتی است که ممکن است برای هر ورزشکار و حتی هر انسانی پیش بیاید اما باید آن را مدیریت کرد. برای من هم پیش آمده که ناامید شوم اما به لطف کسانی که کنارم بودند، به لطف مربیان، مسئولین، خانواده و دوستانم توانستم آن بحران و شرایط را مدیریت کنم و باز به حالت عادی برگردم. یک وقتهایی واقعا به آدم فشار میآید، اما به نظر من باید این را در نظر بگیریم که تا 30 سالگی به خودمان فشار میآوریم و بعد از آن یک زندگی داریم که حداقل خودمان تا حدی از آن راضی هستیم. برخی میگویند آدم باید یک رشته را به صورت تخصصی ادامه دهد اما من دوست دارم همه چیز را تجربه کنم چون یک بار بیشتر زندگی نمیکنم. گاهی به من هم خیلی فشار میآید اما علاقهای درون من وجود دارد که نمیگذارد کنار بکشم.
هدف نهایی من سربلندی کشورم است
به دوومیدانی علاقه زیادی داشتم که وارد این رشته شدم، اما در مورد رشته اسکی هدف دیگری داشتم، وقتی این ورزش در کشور برای نابینایان شروع شد، پس من یک مسئولیتی دارم و آن این است که حداکثر تواناییهای خودم را در این راه نشان بدهم تا یک رشته دیگر هم به ورزش نابیانایان اضافه شود. میخواهم هموطنان نابینای من در مسابقات و پاراالمپیکهای بعدی کنار من باشند تا در این افتخارآفرینیهایی که حاصل میشود با هم شریک باشیم چون هدف نهایی همه کارهای من سربلندی کشور است.
من به تنهایی عنوان شجاعترین ورزشکار پاراالمپیک را کسب نکردم
من همیشه در همه مصاحبههایم گفتم، من عنوان شجاعترین ورزشکار پاراالمپیک را کسب نکردم، بلکه ما این عنوان را کسب کردیم. چون اگر کسانی که من را کمک کردند، مثل فدراسیون نابینایان، جانبازان، مربیان دوومیدانی و اسکی، رضاسلطانی، توسلی، کاویان، ساوهشمشکی و ... کنارم نبودند، قطعا این عنوان حاصل نمیشد، پس ما این عنوان را کسب کردیم. وقتی به عنوان یک ایرانی بین آن همه کشور، روی استیج حاضر میشوید، نماینده کشورتان هستید و یک عنوان جهانی را کسب میکنید، واقعا حس غیر قابل توصیفی دارد. این برای من یک افتخار است که توانستم حتی برای دقایقی پرچم کشورم را به اهتزاز دربیاورم. این یکی از بهترین حسهایی است که در زندگی داشتم.
ورزشکاران باید آماده حضور در عرصه بینالمللی باشند
وقتی یک ورزشکار در هر سطحی، وارد عرصه بینالمللی میشود باید خودش را برای عرصههای بینالمللی همیشه آماده نگه دارد، از طرف دیگر من الان در حال خواندن رشته حقوق هستم و مدرک مترجمیام را قبلا گرفتم. اگر بخواهم خیلی اساسی درس بخوانم، وارد رشته حقوق بینالملل میشوم، چون این موضوع میتواند به ورزشم کمک کند یعنی میتوانم از رشته تحصیلیام برای ورزشم کمک بگیرم و برعکس. فکر کنم از این طریق بهتر بتوان در جامعه بینالمللی حاضر شد.
رسانه رسالت خیلی مهمی دارد
اصلیترین تأثیر رسانه در ورزش این است که به ورزشکار و کسانی که آنها را میبینند، انگیزه میدهد. انگیزه یک موضوع حیاتی، اساسی و گام اولیه هر حوزهای است، پس رسانه یک نقش خیلی مهم دارد. رسانه میتواند هم یک ورزشکار را خیلی پرانگیزه و پرانرژی کند و هم میتواند به جامعه ورزشی آن طور که باید و شاید انگیزه ندهد و انرژیاش را بگیرد، پس رسانه رسالت خیلی مهمی دارد.
میخواهم یک منبع انرژی برای نابینایان دیگر باشم
تصمیم دارم رشته اسکی را سفت و محکم بچسبم، چون هدفم این است که در پاراالمپیک بعدی حضور داشته باشم و هم تیمیهای نابینا و کمبینای ایرانی دیگر نیز همراه من باشند. این هدف مستلزم این است که روی این ورزش بیشتر تمرکز داشته باشم. به همین خاطر دوست دارم یک منبع انرژی باشم برای بقیه نابیناهایی که میخواهند به اسکی بپیوندند و دوست دارم روی اسکی متمرکز شوم.
همیشه جنبه معنوی ورزش برای من پررنگتر بوده است
در همه این سالهایی که من ورزش کردم، جنبه معنوی آن برای من پررنگتر بوده و زیاد جنبه مادی نداشته است. از زمانی که توسلی نایب رئیس فدراسیون نابینایان و کمبینایان آشنا شدم، دیدم که واقعا از ته دل هوای تک تک ما ورزشکاران را دارد و من میبینم واقعا برای ما از جان و دل مایه میگذارد. از زمانی که آمده، پیگیر کمک هزینههایی برای من، جهت خرید تجهیزات اسکی است، چون من لوازم اسکی ندارم. توسلی سعی میکند با مسئولین مربوطه، دیدارهایی را ترتیب دهد. در حال حاضر هم از وظیفه یک کمک هزینهای را برای من ترتیب داده که بتوانم لوازمم را تهیه کنم. جا دارد از او و تک تک کسانی که به من کمک کردند، تشکر کنم و واقعا نمیدانم چطور میشود زحمات آنها را جبران کرد، فقط میتوانم تشکر کنم. امیدوارم همیشه سایه ساوهشمشکی، فرهادی، رضاسلطانی مربی تیم و کاویان مربی دوومیدانیام که گذشته من را ساختند تا به اینجا برسم، بالای سر جامعه ورزش باشد. 6