به گزارش برنا؛ پیروزی انقلاب به برکت، صفا، خلوص و رهایی از منافع مادی و شخصی کسانی شکل گرفت که مردانه در جنگ تحمیلی مقاومت کردند و با رشادتها و ایثارگریهای خویش به استقبال خطر رفتند تا انقلاب و نظام جمهوری اسلامی حفظ، مسلمین قوی و دشمنان اسلام خوار شوند. آری این مقاومتها زمینه بیداری ملتهای مسلمان و بازگشت هویت اسلامی به آنها شده است. حال آرامش کنونی ما نیز مرهون جان بازی، رشادتها و مجاهدتهای این جانبازان بزرگ است. حسین خاوندی یکی از همین جانبازانی است که با وجود از دست دادن دو پاهایش و 60 درصد جانبازی تبدیل به یک کارآفرین شده است که توانسته برای بسیاری از همنوعان خود و مردم عادی اشتغال زایی کند. در این مصاحبه به گفتگو با او نشستیم تا هم از مشکلات جانبازان بپرسیم هم مشکلات تولیدکنندگان که این روزها با آن دست و پنجه نرم میکنند.
آقای خاوندی لطفا از سالی که به جبهه رفتید برایمان بگویید.
اولین بار سال 1361، کلاس اول دبیرستان وقتی 15 سالم بود به جبهه اعزام شدم و در طول 8 سال جنگ تحمیلی ایران و عراق در چندین مرحله به جبهه رفتم و در چندین عملیات شرکت کردم اما در عملیات کربلای 5 شلمچه مجروح و به افتخار جانبازی نائل شدم. جانبازی من از ناحیه هر دو پا و دست چپم است و در حال حاضر 60 درصد از کارافتادگی جانبازی دارم.
چند فرزند دارید؟
بنده یک فرزند 14 ساله دارم که همیشه به او توصیه کردم طوری درس بخواند و کار کند که هیچ نیازی به استفاده از سهمیه من چه در کنکور و دانشگاه چه در استخدام نداشته باشد. خوشبختانه تاکنون نیز موفق بوده و امیدوارم هیچ وقت نیازی به استفاده کردن از سهمیه جانبازی پدرش نداشته باشد.
چی شد که کارآفرین شدید و با وجود سختی ها توانستید در کار خود تا این اندازه موفق باشید؟
داستان کارآفرین شدن من بسیار طولانی است. در زمان جنگ تحمیلی که در جبهه بودم همزمان در دانشگاه اصفهان درس میخواندم اما پس از مجروح شدن در عملیات کربلای 5 دانشگاه را ترک کردم. پس از بهبودی و پایان جنگ یعنی سال 1368 مجددا دانشگاه شیراز در رشته کشاورزی پذیرفته شدم و این توفیق را داشتم تا مدتی در مدیریت کشاورزی محل تولد خود یعنی نیریز فارس خدمت کنم سپس در حوزه کشاورزی استان فارس و بعد هم به تهران منتقل شدم و در وزارت کشاورزی مشغول به کار شدم. پس از اینکه وزارت کشاورزی با جهاد سازندگی ادغام شد، کارمند جهاد کشاورزی شدم و در حال حاضر نیز حقوق و مزایایی خود را این وزارتخانه دریافت میکنم اما به دلیل علاقهای که به کشاورزی داشتم و در همین رشته نیز تحصیل کردم تصمیم گرفتم کار بزرگتری انجام دهم بنابراین به سراغ شهر و دیار خودم رفتم و مشاهده کردم هر ساله مقدار زیادی از انارهای درجه 3 از گردانه فروش خارج میشوند و هیچ پولی دست کشاورز و باغدار را نمیگیرد بنابراین با تعدادی از دوستانم که اتفاقا جانباز هستند، تصمیم گرفتیم کارخانه تبدیل صنایع تشکیل دهیم تا دور ریزهای محصول شهرمان یعنی انار را تبدیل به محصول قابل استفاده و ارزشمند کنیم. خوشبختانه این کارخانه هم در تولید اشتغال برای جوانان این شهرستان و هم تبدیل محصولات بسیار مفید واقع شد. اکنون یکی از واحدهای فعال در استان فارس و کشور است.
برای چه تعداد از جوانان اشتغال زایی کردید؟
در حال حاضر 50 نفر اشتغال دائم داریم و در فصل برداشت انار که عمدتا پاییز است حدود 150 نفر اشتغال فصلی داریم که خوشبختانه از سوی جوانان استقبال خوبی میشود و گام خوبی برای اشتغال زایی در شهر خودمان بوده است.
به عنوان یک تولیدکننده چه مشکلاتی دارید؟
همانطور که اشاره کردم همراه با چند نفر از جانبازان این کارخانه را تاسیس کردیم و برای تامین نیروی آن از افراد عادی استفاده میکنیم. شخصا انتظاری از کسی مانند بنیاد شهید، دولت و... ندارم اما از این فرصت استفاده میکنم تا بگویم تولیدکنندگان با شرایط مناسبی رو به رو نیستند و گرفتاریها و سختیهای دوران تحریم آنها را بیش از همه نشانه گرفته است مخصوصا جانبازانی که در هر مقطعی که نیاز بوده حضور پیدا کردند و در جبههها جنگیدند و الان هم با وجود محدودیتها و معلولیتهای مختلف در عرصه تولید حضور پیدا کردند و میخواهند در حوزه اقتصادی بجنگند و در خط مقدم تولید قرار گرفتند اما متاسفانه این روزها در رکود شدیدی قرار دارند. برای مثال ما در کارخانه خودمان مشکلات قابل توجهی داریم چرا که اگر بخواهیم محصول هایمان در جایگاه واقعی خود قرار گیرند، باید صادر شوند اما تحریمها این اجازه را به ما نمیدهد در هر صورت ماندیم و چراغ تولید کشور را نگه داشتیم. امیدوارم روزی برسد که توجه بیشتری به حوزه بازاریابی و فروش شود و تولید کنندگان از کاری که میکنند احساس رضایت بیشتری داشته باشند.
جانبازان ویلچرنشین برای حمل و نقل وضعیت مناسبی ندارند. شما برای سرکار رفتن با چه مشکلاتی مواجه بودید و چگونه توانستید با وجود این موانع ادامه دهید؟
قاعدتا ما جانبازان که در اعضای بدن خود نقصان داریم، نسبت به افراد سالم با محدودیت بیشتری روبه هستیم و در انجام بسیاری از کارها نیاز به کمک و همراهی افراد خانواده خود داریم اما درمورد خودم و دوستانم که این کارخانه را تاسیس کردیم باید بگویم انگیزهای که داشتیم باعث شد به این مشکلات توجه نکنیم و آنها را پشت سر بگذاریم درواقع تمام نگاه ما رو به جلو بود تا بتوانیم کار مفیدی برای شهر خود و جوانان آن انجام دهیم.
آقای خاوندی اگر بخواهید عمدهترین مشکلات جانبازان را بیان کنید، به چه مواردی اشاره می کنید؟
بنده به شخصه مشکل زیادی در تهیه دارو و پروتزهای مورد نیاز خود مشکلی نداشتم اما میدانم و میبینم بسیاری از جانبازان هم برای پیدا کردن داروها و پروتزهای مورد نیازشان هم برای خرید آنها به لحاظ مالی مشکلات عدیدهای دارند از طرف دیگر برای اشتغال بسیار دچار مشکل هستند و بسیاری از آنها پا به سن گذاشتند و عوارض دیگری به سراغشان آمده اما بیکار هستند و برای تهیه مایحتاج زندگی خود مشکل دارند مخصوصا این روزها که فشارهای اقتصادی و گرانی همه را درگیر خود کرده است بنابراین میتوانم تهیه دارو و اشتغال را دو معضل اصلی جانبازان عنوان کنم.
و سخن پایانی
انتظار میرود سیاستها به گونهای باشد تا توجه بیشتری به این قشر از جامعه که یک زمانی جان خود را کف دست گذاشته و برای دفاع از کشور و تمامیت ارضی خود پا به میدان گذاشته است، صورت گیرد البته من نمیخواهم بگویم کوتاهی شده فقط توجهات کافی نیست و ما هنوز جانبازانی داریم که در آسایشگاهها به وضعیت نامناسبی نگهداری میشوند.
//انتهای پیام:۵