به گزارش برنا؛ فیلم سینمایی «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی شکلگیری جبههبندی در نقد و تحلیل فیلم را در کشورمان به وضوح بیشتری عیان کرد. در واقع در بسیاری از نقدها و تحلیلها فیلم چندان مورد توجه نیست و منتقد نسبت به فیلمساز جبههگیری میکند و این اتفاق قطعاً آسیبی بزرگ و جدی برای سینمای ایران و عرصه مهم نقد فیلم به حساب بیاید.
نکتهای که در این بین میتواند مورد توجه باشد استفاده تبلیغاتی از حاشیهسازیها است. در واقع حاشیهسازی در سینمای ایران برای فیلمهای مختلف این روزها به ابزاری مهم در جهت معرفی و تبلیغ فیلم تبدیل شده است و حتی میتواند صاحب اثر را در ادامه روند فیلمسازیاش کمک کند و یا او را به شخصیتی مهم در جامعه سینمایی تبدیل کند که میتواند آثاری بحثبرانگیز تولید کند؛ وضعیتی که شاید فیلمساز هم از آن استقبال کند. به طور قطع ایجاد فضای بحث و گفتوگو به هر بهانهای میتواند اتفاقی مثبت باشد اما نکتهای که باید به آن توجه شود این است که متأسفانه معمولاً این اثر سینمایی نیست که زمینه بحث و گفتوگو را ایجاد کرده و همه صحبتها مربوط به فیلمساز است.
موفقیتهای اصغر فرهادی در عرصههای جهانی، فضای ملتهب جامعه ما، استقبال خوب از «قهرمان» در هفته اول اکران، موضوع فیلم و... میتواند از عوامل مهم و تأثیرگذار در ایجاد این فضای پرتنش است اما اتفاقاتی چون شائبه تأثیرپذیری جدی اصغر فرهادی از مستند «دو سر برد دو سر باخت» بدون اینکه حق مولف را ادا کرده باشد، معرفی «قهرمان» به آکادمی اسکار که باز هم مورد انتقاد برخی سینماگران قرار گرفت و... نیز مزید بر علت شد تا بیش از همیشه فرهادی در کانون توجهات قرار بگیرد.
اکران فیلم سینمایی «قهرمان» بیشتر از همیشه فضای مسموم نقد فیلم را در کشور ما نمایان کرد و فیلم تحسینشده اصغر فرهادی به قدری با انتقادات منفی روبرو شد که شاید ضعیفترین آثار سینمایی هم تا این حد مورد هجوم منتقدان قرار نگرفتهاند و در این بین برخی منتقدان به تحسین این فیلم پرداختند اما آنچه که مشخص بود بیش از فیلم، اصغر فرهادی است که در کانون توجه منتقدان قرار دارد و اظهار نظرها درباره او، این کارگردان را برای اولین بار به واکنشی تند وادار کرد.
برای حفظ و احیای عرصه نقد در سینمای ایران نمیتوان اشکالاتی که در این حوزه ایجاد شده را نادیده گرفت. قطعاً در همه جای دنیا نقد فیلم با نگاهی به مولف اتفاقی مرسوم است اما جبههگیری درباره فیلم با توجه به خود فیلمساز را نمیتوان اصولی و منطقی دانست. در نقدهای اندکی که بر فیلم «قهرمان» نماینده سینمای ایران در آکادمی اسکار سال 2022 صورت گرفته منتقدانی که این فیلم را اثری ضعیف دانستهاند به بیمنطق بودن بسیاری از اتفاقات قصه، تکراری بودن موضوع و نگاه اصغر فرهادی، اشکالات کارگردانی و... اشاره کردهاند.
در نقدهایی که بر فیلم «قهرمان» صورت گرفته این نکته غیر قابل انکار است که اکثر منتقدان فیلم جدید اصغر فرهادی را یکی از ضعیفترین آثار سینمایی او میدانند. با دو منتقد درباره این فیلم سینمایی و جایگاه آن در کارنامه فرهادی گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
جواد طوسی: فرهادی هیچگاه دغدغه نگاه معترضانه و کنشمند نداشته است/ «قهرمان» نگاه نامنعطف و بیرحمانهای دارد
جواد طوسی، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: فیلم سینمایی «قهرمان» را از منظر حضور در عرصههای جهانی و مناسبات بینالمللی دنبال نمیکنم، همین که اصغر فرهادی پس از یک سفر جهانی و ساخت فیلم در کشورهای اروپایی دوباره به جامعه ملتهب و پرتنش خودش رجعت کرده و نگاه و سمت و سویی معاصر پیدا کرده نقطه امیدبخشی است؛ به نظر من اثر جدیدش میتواند در ادامه فیلمهایی چون «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» قرار بگیرد.
طوسی خاطرنشان کرد: در یک نگاه واقعبینانه باید بپذیریم اصغر فرهادی یک تعریف متفاوت از سینمای اجتماعی منطبق با شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران پایهریزی کرد که این روند از همان فیلم «شهر زیبا» شکل گرفت که با «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» و دیگر آثارش به آن تداوم بخشید. جدا از نقطه نظرات متفاوتی که از منظر جامعهشناختی میتوان به آثار اصغر فرهادی داشت نمیشود این واقعیت را منکر شد که فیلمهای اصغر فرهادی بازتابی از شرایط موجود ما در طبقهبندی ناهمگونش است. از این منظر به اعتقاد من فیلم «قهرمان» از آثار برتر اصغر فرهادی است چرا که تعادلی بین محتوا و فرم این اثر شاهد هستیم.
این منتقد خاطرنشان کرد: در فیلم «قهرمان» بدون اینکه فرم بخواهد خیلی رخنمایی کند، در خدمت مضمون، دستمایه اثر و گستره نگاه اجتماعی فیلمساز قرار میگیرد. انتقادی که من نسبت به فیلم «قهرمان» دارم همان انتقادی است که به بخش قابل توجهی از آثار اصغر فرهادی وارد میدانم و آن هم نگاه نامنعطف و بیرحمانهای است که فرهادی نسبت به فرد دارد و این فرد میتواند وابسته به طبقه متوسط یا مثل «قهرمان» از طبقه فرودست جامعه باشد. پاشنه آشیل فیلم فرهادی از منظر جامعهشناختی همینجا است چرا که به قدر کافی فرد در جامعه ما در اقشار مختلف و طبقات مطرح جامعه در کانون و معرض آسیبپذیری قرار گرفته و سیبل یک سیستم است که در مواقع اضطراری همه کاسهها را بر سر فرد میشکند. اگر فرد میخواهد مطالباتی بر اساس بضاعت فردی و اجتماعی خود داشته باشد اقتضا ایجاب میکند که پیشقراولان بخش اجتماعی از منظر راهبردی روشنفکران جامعه باشند و وقتی روشنفکر فرد را در کانون آن سیبل قرار میدهد و دولتمردان جامعه را نادیده میگیرد نشان از محافظهکاری فیلمساز دارد که در «قهرمان» هم میتواند کاملاً موضوعیت داشته باشد.
وی افزود: نوع مواجهه فیلمساز با این مباحث و قرار دادن فرد و سیستم در برابر هم نوعی شهامت و جسارت میخواهد. شهامت و جسارتی که در بسیاری از فیلمهای آمریکایی شاهد هستیم و بعضاً فرد و سیستم در تقابلی خشونتآمیز قرار میگیرند اما در سینمای فرهادی نهایتاً این فرد است که شکست میخورد. نگاه تلخاندیشانه و بازگشت شخصیت اصلی به زندان هیچ نقطه امیدبخشی برای عبور از بحران ارائه نمیدهد. اقشار فرودست جامعه ما سکوی پرتاب نیاز دارند؛ شاید بخشی از جامعه این جولاندهی را خودشان با آگاهی بتوانند عینیت ببخشند اما بخش اعظم به هنرمند و روشنفکر جامعه ما برمیگردد که بتواند افق دید نسبتاً آرمانخواهانه را نه انتزاعی که در شکلی باورپذیر به نمایش بگذارد که در فیلم «قهرمان» این اتفاق رخ نداده است.
طوسی در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: فرهادی هیچگاه دغدغه نگاه معترضانه و کنشمند را نداشته است. این زاویه دید اجتماعی که حاوی نگاه معترضانه باشد در سینمای مسعود کیمیایی با جسارت و آنارشیسم بیشتری مشاهده میکنید. وقتی شما به عنوان فیلمساز یک آدمی مثل رحیم (کاراکتر اصلی فیلم «قهرمان») را انتخاب میکنید باید سلیقهتان با یک واقعبینی اجتماعی در هم آمیخته شود تا بتواند عبور از بحران را برای افرادی چون رحیم و اقشاری که متأسفانه پس از 42 سال در بطن جامعه ما به وضوح دیده میشوند در نقطهای تثبیتشده قرار بدهد تا حداقل آرامشی که هم خانواده را پوشش بدهد و هم در چرخه روزمرگی به سمت هویتمندی سوق بدهد. عکسبرداری از واقعیتها توسط اصغر فرهادی با تک مضرابهایی که با بار کلامی گهگاه توسط کاراکترهای مختلف مثل باجناق رحیم مطرح میشود ممکن است بیننده را سر ذوق بیاورد نهایتاً شوکهایی آنی و مقطعی هستند و به یک حلقه خیلی منسجم بهم پیوسته تبدیل نمیشود که یک حرکت بالنده اجتماعی را به بیننده پیشنهاد کند.
پویان عسگری: «قهرمان» یک فیلم تکراری کم مایه از اصغر فرهادی است
پویان عسگری، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: تحلیل و بحث درباره فیلم «قهرمان» نیاز به یک تبصره مهم دارد و آن اینکه ما بحث فنی درباره این اثر را از بحث سیاستزدهای که معمولاً با نگاه به خود فرهادی در جریان است، جدا کنیم. برخی به دلیل مخالفت با او فیلم را ضعیف میدانند و برخی در جهت مخالف به همین شکل درباره فیلم نظر میدهند و به تحسین آن میپردازند. در واقع بیشتر واکنشها به فیلم «قهرمان» انتقاداتی از سر سیاستزدگی بوده و بحث سینمایی جدی چندانی درباره این فیلم صورت نگرفته است.
عسگری خاطرنشان کرد: «قهرمان» نه تنها یک فیلم بد که یک فیلم تکراری کم مایه از اصغر فرهادی است؛ او پیشتر در آثار قبلیاش چنین درامی با این بزنگاهها و موقعیتها خلق کرده و در «قهرمان» نه تنها گامی فراتر برنمیدارد بلکه نسخهای سطح پایینتر از آثار قبلیاش با همان نشانههای تکراری خلق کرده است.
این منتقد در ادامه گفت: فیلم «قهرمان» برای من یادآور سری دوم سریال «داستان یک شهر» بود، نوعی رئالیسم اجتماعی تند و تیز با نگاه چپ غلیظ و خامی که آدمها را بدون اینکه فردیت داشته باشند قربانی موقعیت نشان میدهد. مشکل فردیت نداشتن شخصیتها در سینمای فرهادی همواره به چشم میخورد اما در این فیلم با عنوان «قهرمان» که شخصیت اصلی را به واسطه عملکرد قهرمانانهاش یک قهرمان نشان میدهد و یا برای مخاطب چنین پرسشی مطرح میکند که "آیا او یک قهرمان است؟"، فردیت نداشتن کاراکتر بیشتر به چشم میخورد.
او افزود: فردیت نداشتن شخصیتها، به خصوص شخصیت اصلی فیلم مشکل اساسی فیلمنامه فرهادی است، او چیزی از جزئیات زندگی شخصیت اصلی ارائه نمیدهد و حتی همسر سابق او را نمیبینیم تا شناخت بیشتری نسبت به این کاراکتر پیدا کنیم تا رفتارها و تصمیمهایش به واسطه شناخت بیشتر منطقی جلوه کند؛ به همین دلیل عمل قهرمانانه او با توجه به شرایطی که دارد و تصمیم میگیرد سکهها را به صاحبش برساند غیر قابل باور میشود و به همین شکل فرهادی کلیت درام را بر پایه یک اتفاق بی منطق شکل میدهد و در ادامه مسیر پیشروی قصه که مثل همیشه فرهادی روایتش را واجد یک "اما" میکند وضعیت بیمنطقتر میشود و تصمیمها و انتخابهای کاراکترها آنقدر از منطق فاصله میگیرد که شخصیتها ابله جلوه میکنند، به طوری که حتی یک فرد با بهره هوشی پائین هم تصمیمات کاراکتر اصلی فیلم فرهادی را نمیگیرد و حتی اگر قرار است شخصیت اصلی را سادهلوح ببینیم، به نظر من «قهرمان» به سطح آثار مضمونزده دهههای قبل نزول پیدا میکند که به دنبال خلق و ارائه مضامین پیش پا افتاده با سطحیترین کیفیت بودند. فیلم «قهرمان» از نیمه به بعد، (با احترام به همه تولیدات صورت گرفته در استانهای مختلف) بیشتر شبیه به فیلمهای تولید شده در شبکههای استانی است.
عسگری در ادامه درباره احتمال موفقیت فیلم «قهرمان» در آکادمی اسکار گفت: موفقیت در اسکار تنها منوط به کیفیت بالای اثر نیست. اتفاقات و شرایط سیاسی و بینالمللی و به خصوص وضعیت روابط ایران و آمریکا عاملی است که میتواند شانس موفقیت فیلم را زیاد یا کم کند. دو فیلم قبلی اصغر فرهادی هم از این قاعده مستثنی نبودند و به خصوص دومین اسکار سینمای ایران پس از برجام و ممانعت ترامپ از ورود فرهادی به آمریکا به دست آمد چراکه این اتفاقات باعث شد با وجود اینکه «تونی اردمان» شانس بیشتری برای موفقیت داشت، شرایطی ایجاد شود که «فروشنده» برنده جایزه بهترین فیلم غیر زبان انگلیسی شود که امروز این بخش به جایزه بهترین فیلم بینالمللی تغییر نام داده است.
این منتقد در پایان تأکید کرد: امروز هم قطعاً شرایط سیاسی بین ایران و آمریکا میتواند شانس «قهرمان» را بیشتر کند اما اگر بخواهیم شانس «قهرمان» را جدا از این مسائل سیاسی بسنجیم، این فیلم با آنچه که سلیقه آمریکایی میپسندد فاصله دارد چرا که «قهرمان» شرایط مأیوسکننده یک انسان در جامعهای مفلوک را نشان میدهد و این باعث میشود تا «قهرمان» با دیگر فیلمهایی که سعی دارند با نمایش این وضعیت موفق به کسب جایزه از جشنوارههای مختلف شوند، فرقی نداشته باشد. ما با یک جامعه ناهوشیار روبرو هستیم و به نظر من ناهوشیاری را به فلاکت فرد تبدیل کردن کار غیرمنصفانهای است که در فیلم جدید فرهادی این نگاه وجود دارد و فکر میکنم چنین نگاهی مورد پسند سلیقه سینمایی آمریکاییها نباشد.
انتهای پیام//