شادمهر راستین، نویسنده سینما که در کارنامه اش آثاری چون "سنگبال"،"مرگ تدرجی"، "آن مرد آمد" و... را دارد، درخصوص جایگاه زنان در قصه ها و فیلمنامهها بیان کرد: یک جایگاه متعارف از نقش زن بعد از انقلاب از تلویزیون وارد سینما شد که برخلاف خواسته ی خود زنان حاضر در جامعه آنان را ترغیب می کردند که در خانه، به دنبال جایگاه باشند و در دهه 60 طوری نشان می دادند که اگر زنی وارد جامعه شود، مشکلات خواهد داشت و این مشکلات باعث می شود که زنانگی آن دچار تردید شود. به عنوان مثال شاید موفقیت شغلی او با موفیقت شغلی همسرش در تضاد باشد یا نقش مادرانگی اش کمرنگ شود یا در محیط کارش نتواند مدیریت درستی داشته باشد.
این نویسنده اظهار داشت: و این اتفاق بر خلاف دیدگاهی بود که در جامعه می افتاد یعنی میزان دانشجو های خانم بیشتر شده بود و خانم ها سمت های مدیریتی را تصاحب می کردند و فعالیت آنها در حوزه های سیاسی بیشتر شده بود و به تدریج نقش زن در جامعه به صورت واقعی و نقش زن در تلویزیون و به تبع آن در سینما داشت از هم دورتر می شد و زنی که ما بر روی پرده نمایش می دیدیم زنی نبود که واقعا در جامعه ایرانی بود و نقش زن به صورت فانتزی در تلویزیون شکل گرفت که این زن از هوش و درایت زندگی مدرن غافل بود؛ یعنی تقریبا بیشتر زن هایی که در سریال های موفق کمدی تلویزیونی بودند، هیچ کدام نقش تعیین کننده ای نداشتند و سلیقه یا خواسته ای نداشتند و عملا خواسته که مهم ترین ویژگی شخصیت پردازی است برای مردان بود و زنان بیشتر مانع رسیدن آنها به خواسته هایشان بودند.
او ادامه داد: یعنی مرد می خواهد به جبهه برود یا موفقیت شغلی داشته باشد و یا حتی می خواهد بازی فوتبال ببیند، برای همه این خواسته ها مانع وجود داشت. مانند دوران کودکی که مادر همیشه منع میک رد و میگفت "نکن" در آینده هم همسر باید او را منع می کرد زمانی هم که می خواستند به زن خواسته بدهند، بیشتر خواسته ها یا مطرحی بود یا در حال خرید بود و یا خواسته ای که داشت بیشتر حالت هوس و تفریح بود مثلا یا یوگا کار می کرد یا لباس خرید می کرد و کمتر برای زن خواسته ای در حوزه شغلی و مدیریتی و آموزشی قائل بودند و با یک پیش فرض که زن نباید در فیلم کمدی باشد چون به شخصیت او توهین می شود، توهین آمیز ترین شخصیت های زن را در سریال های موفق کمدی تلویزیونی دیدیم و به تبع آن در سینما، تا جایی که اگر فیلمی زن روشنفکر داشت، با شکست تجاری مواجه می شد. اگر ده فیلم کمدی خوب این چهل سال را ببینید و می توانید متوجه شوید که در هرکدام از آن فیلم ها زنی وجود ندارد که خواسته ای داشته باشد. حتی اگر مثلا می خواهند در امتحان یا مسابقه ای اول شوند، این مردان هستند که به کمک آنها می آیند و در انتها نهایتا ازدواج غایت خواسته آنها است.
نویسنده فیلم "مرگ تدریجی" خاطر نشان کرد: سینمایی که موضوع آن اجتماعی است(ژانر اجتماعی نداریم) بیشتر بر روی خواسته های زنان کار می کند، به این دلیل که این موضوع اصلا در تلویزیون وجود ندارد، تا این حد که بعضی دوستان در سینما که می خواهند شخصیت پردازی زن را انجام دهند، می گویند آن چیزی نباشد که تلویزیون نشان می دهد. یعنی شخصیت زن در تلویزیون یک شخصیت تحریف شده است و نسبت به آن واکنش نشان دادن هم شاید اسیر همان تحریف شود. شناخت زن در حوزه شهری و اجتماعی و این که خواسته های آن ها را در فیلم نشان دهیم چیزی است که شاید بتوان گفت چالش اصلی سینمای ایران است یعنی باید در درجه اول به شناخت برسد که این شناخت کم پیش می آید. ترجیحا زنی که در همه ابعاد در سینما و تلویزیون میبینیم با خواستگاه و شخصیت زنی که خواسته ای دارد، خیلی هم سو نیست و به نظر میرسد اگر زنی برای خواسته های خود تلاش کند، زن خود خواهی است ولی اگر مردی برای خواسته های خود تلاش کند، به سمت قهرمانی می رود. در جامعه خیلی به سینما گوش ندادند و کار خود را می کنند و حضور زنان در جامعه هر روز بیشتر می شود و به خواسته های خود احترام می گذارند ولی همچنان سینما از این که درک درستی از خواسته زنان کشور ایران داشته باشد، همچنان دور است.
شادمهر راستین در پایان گفت: قطعا هر چقدر سینمای ایران در همه ابعاد پیشرفت می کند، رسیدن به چهره واقعی بیشتر می شود اما چهره واقعی چهره ایده آل یک زن یا یک مرد نیست، یکی از چهره های آن است و چهره هایی داریم که به رویا ها و کابوس ها و فانتزی ها برمی گردد که هنوز سینمای ایران از آن خیلی دور است و ما همچنان به دنبال این هستیم که فعلا فقط یک چهره واقعی نشان دهیم تا بعد بتوانیم به درونیات شخصیت های زن و حتی مرد برسیم. سینمای ایران از این که بتواند آن چه که یک انسان فکر میکند را نشان دهد خیلی فاصله دارد و ما فقط به خاطر تحریف تلویزیون مجبوریم به چهره واقعی اکتفا کنیم. امیدواریم یک روزی بتوانیم چهره ی انسانی شخصیت ها را در هنر های نمایشی بروز دهیم.
انتهای پیام//