جزییات کامل ماجرای سوزاندن کتاب ابن‌سینا در غرب

|
۱۴۰۱/۰۷/۳۰
|
۱۸:۳۲:۳۳
| کد خبر: ۱۳۸۹۳۶۷
جزییات کامل ماجرای سوزاندن کتاب ابن‌سینا در غرب
نجفقلی حبیبی، استاد فلسفه ضمن اشاره به اینکه ۹ سال است مشغول تصحیح کتاب «قانون» ابن سیناست، گفت: این مملکت با غنای فرهنگی‌اش باقی مانده و در جهان اعتبار دارد، لذا باید این غنای فرهنگی را حفظ کرد.

به گزارش برنا؛ نجفقلی حبیبی استاد فلسفه اسلامی به عشق و علاقه خود به تصحیح کتاب «قانون» ابن سینا اشاره می‌کند، از اقدام نابخردانه پزشکی در مغرب‌زمین که روزی کتاب «قانون» را آتش زد سخن می‌گوید و از اتهاماتی که برخی نسبت به شیخ الرئیس روا می‌دارند گلایه می‌کند.

بخشی از گفت‌وگوی دکتر نجفقلی حبیبی را در ادامه می‌خوانید؛

*در حال حاضر مشغول چه فعالیتی هستید؟

من تمام ذهنم را روی کتاب قانون ابن سینا گذاشته‌ام. می‌ترسم عمرم تمام شود و این کتاب بماند. این کتاب مرتب در لبنان چاپ می‌شود ولی همان چاپ سال ۱۲۹۴ قمری است. تاکنون دو جلد از تصحیح این کتاب درآمده و من روی جلد سوم کار می‌کنم. حدود ۹ سال می‌شود که مشغول این کار هستم. با اینکه کار سنگینی است ولی مجبور شدم این کار را انجام بدهم چون دیدم هیچ کس این کار را نمی‌کند.

این کتاب جزء سرمایه‌های بزرگ ملی ما است، هفتصد سال کتاب طبی جهان بوده است و تا قرن هفدهم مورد مراجعه بوده است. در قرن هفدهم یک پزشک خارجی آتش روشن کرد و گفت حالا وقت آن است که این کتاب را در آتش بیندازیم، لذا قانون را در آتش سوزاند. یک کسی نوشته است علی‌رغم این کار، همان فرد در کتابی که نوشته است چهل و پنج بار از قانون نام برده و از آن مطلب نقل کرده است.

*شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟

بله، من کتاب را از روی نسخه‌های خطی قدیمی تصحیح می‌کنم.

*چند تا نسخه در اختیار دارید؟

مختلف است. برخی قسمت‌ها هشت یا نه نسخه، برخی قسمت‌ها شش نسخه. در برخی قسمت‌ها نسخه‌های متعدد بوده است ولی برخی قسمت‌ها نسخه‌های متعدد ندارد. ابن سینا یک کتاب کلیات نوشته است که کلیات علم طب است، این کتاب اول است. کلیات را همه می‌خوانند. تا دویست سال قبل در ایران همه این کتاب را می‌خواندند. همه فلاسفه کلیات را می‌خواندند. چون این قسمت خوانده می‌شده نسخه‌های زیادی از آن هست. ثروتمندان و اشراف هم پول می‌دادند و از روی آن استنساخ می‌کردند لذا نسخه‌های متعددی از آن موجود است.کتاب دومش مربوط به داروهای گیاهی است. این بخش هم تا حدودی مطرح بوده چون داروسازان به آن احتیاج داشتند.

بخش سوم طب خالص است، یعنی ابن سینا از سر تا انگشتان پا را تشریح می‌کند، بعد می‌گوید هر کدام چه بیماری‌هایی می‌توانند بگیرند و چه مداوایی برای آن وجود دارد. مثلا وقتی درباره سر صحبت می‌کند ابتدا مغز را تشریح می‌کند، بعد تمام بیماری‌های سر اعم از صرع و جنون و ... را یکی یکی توضیح می‌دهد. بعد معالجه آن را توضیح می‌دهد. بعد از سر نوبت به چشم و گوش و دهان و زبان و گلو و ... می‌رسد و همینطور پایین می‌آید. کتاب سوم خیلی مهم است و زیاد هم هست. من کتاب سوم را به دو جلد تقسیم کردم و هر جلد آن هزار و صد صفحه است. این بخش خیلی مفصل است. در کتاب سوم من تا حالا به قلب رسیدم.

*ابن سینا بر اساس تجربه به این دانش رسیده بود یا از این طرف و آن طرف یاد گرفته بود؟

هر دو هست. هم تجربیات خودش است و هم نظریات قبلی‌ها را نقل می‌کند. این دانش‌ها ابتدا در اختیار یونانیان بود، بعد به اسکندریه مصر آمد، از آنجا به دستگاه خلافت بغداد آمد. بعد از بغداد مسلمانان وارد معرکه می‌شوند و خیلی آن را رشد می‌دهند.ابن سینا از زکریای رازی خیلی مطلب نقل می‌کند. زکریای رازی حدود صد سال قبل از ابن سینا بوده است. او بزرگترین پزشک ایرانی و اسلامی است. ابن سینا از همه اینها نقل می‌کند ولی خیلی جاها نظر خودش را هم می‌گوید و با آنها جدال می‌کند و کاملا بحث درمی‌گیرد.

*یعنی به نوعی تفکر فلسفی هم در پزشکی او دخالت دارد؟

بله دیگر، در کتاب اولش خیلی تفکر فلسفی حاکم است ولی در کتاب‌های دیگرش کمتر است. کتاب چهارم دنباله همین مباحث است و چیزهایی که در کتاب سوم جا مانده را آنجا توضیح می‌دهد. کتاب پنجمش شامل نسخه‌های خود ابن سیناست. کتاب نسخه‌ها همیشه مورد توجه پزشکان بوده است.

* یعنی کاربردی‌تر است؟

بله، کتاب پنجم کاربردی است و خیلی عملی است. ظاهرا ابزارهایی هم برای جراحی داشتند. دانشگاه تهران یک نمایشگاهی دارد که برخی از وسایل جراحی و ابزارهای آن زمان را در آن به نمایش گذاشته است. از نظر ابزاری شرایط امروز با گذشته خیلی فرق کرده است. الآن نقش پزشک از نقش ابزار کمتر است در حالی که قبلا اینگونه نبود و خود پزشک تشخیص می‌داد. مثلا نبض را می‌گرفت و تشخیص می‌داد بیماری‌ طرف چیست.جالب است ابن سینا و زکریای رازی برای اینکه دانشجویان را امتحان کنند بعضی اوقات کلک می‌زدند. مثلا طناب را به پای الاغ می‌بستند و به دانشجویان می‌گفتند از حرکت طناب تشخیص بدهید این نبض چیست.

واقعا از دانشجویان کار می‌کشیدند تا یاد بگیرند. هنر ابن سینا و امثال او این بود دکان افرادی که طبیب نبودند ولی مردم را فریب می‌دادند تعطیل کند و آبروی آنها را ببرد. الآن ما زیاد گرفتار اینها نیستیم ولی آن زمان مردم خیلی فریب این افراد را می‌خوردند.کتاب اول ابن سینا شرحی دارد که قطب الدین شیرازی نوشته است. قطب الدین برای قرن هفتم است و در کنار خواجه نصیر طوسی در رصدخانه مراغه بوده است. او هم در شرحش پزشک‌هایی که خطا می‌کردند را خیلی مسخره کرده است. من یک زمان می‌خواستم این طنزهای پزشکی را جمع کنم چون خیلی جالب است.

 

 

 

نظر شما