به گزارش برنا؛ چهار دهه حضور فعال و مستمر در صحنههای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، امنیت جنوب شرق کشور، کشورهای اسلامی منطقه و خاورمیانه، از شهید حاج قاسم سلیمانی بهعنوان یک مدافع با تجربه، مطیع امر ولایت، عاشق اسلام ناب محمدی(ص) و طرفدار مظلومان در اقصینقاط جهان، چهرهای ملی و بینالمللی ساخته است. در آستانه شهادت این فرمانده که سیره زندگی او به عنوان «مکتب سلیمانی» یاد میشود، مروری بر چند دیدگه درباره شخصیت و زندگی این شهید داریم.
در همین رابطه محمدرضا سنگری، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری با اشاره به مردمدار بودن حاج قاسم سلیمانی معتقد است: «آمنه بالناس؛ سپهبد شهید، مردم دار، مردم دوست و مردم نواز بود، هیچ چیز و هیچ موقعیتی او را از مردم جدا نکرد، مردی که اشداءُ علی الکفار بود، به مردم که میرسید “رحماء بینهم” میشد، کودکان، به ویژه فرزندان شهدا و رزمندگان، مادران، همسران، همرزمان، حتی آنان که به اندک زاویهای با آرمانهای وی داشتند زیر چتر محبت او قرار میگرفتند. در همه صحنهها او را همراه مردم میافتند، در سیل، زلزله، جنگ، دفاع و …. سردار سلیمانی، مال همه بود و در نتیجه مال همه شد و فراتر از آن ” مال همیشه” شد. فرداها چهرهی او روشنتر و درخشانتر با جان جهان در میآمیزد و نسلهای پسین را به روشنایی جاده حقیقت خواهد خواند.»
محمدحسن شاهنگی دبیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز درباره شخصیت چند بعدی شهید سلیمانی میگوید: «حاج قاسم صرفا یک شخصیت نظامی نیست؛ وجوه شخصیتی او فراتر از مقام یک فرمانده در میدان رزم است؛در برابر او زامبیهای خیالی قرار نداشتند؛ بلکه مقابلش خطرناکترین و وحشیترین موجودات دوران (داعشیها)جولان میدادند. اتاق فرماندهیاش مثل ابرقهرمانان هالیوودی، درون غارها، داخل سنگرهای بتونی، روی ابرها یا جایی شبیه اینها نبود؛ او خود در کف میدان در کنار سربازان و یارانش قرار داشت و دوشادوش آنها شجاعانه و جسورانه میجنگید، خود را متعهد به نجات کل بشریت میدانست و برای او شیعه،سنی،ایزدی،مسیحی و… در مناطق تحت عملیاتش فرقی نداشت؛ او بر خلاف ابرقهرمانان هالیوودی نژاد پرستانه برخورد نمیکرد و صرفا به رهایی قوم، ملت یا کشور خود از شر نیروهای شیطانی یا تروریستی نمیاندیشید.»
علاوه بر این، دکتر عبدالوهاب فراتی عضو هیأت علمی گروه سیاست فرهنگ و اندیشه اسلامی معتقد است: «شهید سلیمانی آنقدر در ارتقاء آگاهی و توانمندیهای افراد مقاومت در کل خاورمیانه کار کرد که به نوعی خودش را تکثیر کرد یعنی مشابه ایشان الان در خاورمیانه و امثال شهید المهندس زیاد وجود دارد. این تکثیر توانسته جبهه مقاومت شیعه در خاورمیانه را به یک خودگردانی ذاتی برساند که خودشان را میتوانند در نبود او اداره کنند. آنها میفهمند که چه چیزی خطر دارد، از چه مسیری وارد جنگ بشوند و چگونه مقاومت کنند. به همین دلیل این خود گردانی به قدری به نقطه مثبت رسیده که حتی در غیاب شهید سلیمانی هم میتواند خود مختار و خودگردان به حیات خودش ادامه دهد. از جنبه دیگر این که در قضیه سیل خوزستان شهید سلیمانی نشان داد که پتاسیل این نیروی فرا ملیتی فقط مربوط به جنگ نیست و حتی میشود در بحرانهای اجتماعی و بلایای طبیعی از آن استفاده کرد و امیدواریم که این مقاومت بتواند علاوه بر بعد نظامی پایههای دیگر اجتماعی در جهان تشیع ارتقا ببخشد. البته ضرورت دارد که این مقاومت آنقدر گستره خودش را افزایش دهد که نه تنها بین شیعیان بلکه بتواند بین اهل سنت نیز گسترش یابد.»