به گزارش فرهنگ و هنر برنا؛ پس از نمایش فیلم «قطع فوری» و در ابتدای این جلسه محیا ساعدی گفت: بعضی افراد معنی زندگی هستند، برای من علی انصاریان اینگونه بود. وقتی خبر دادند که علی انصاریان بیمار شده وقتی خبر دادند که زیر ونتیلاتور رفته، وقتی خیلی جدی گفتند برای او دعا کنید، در تمام این مدت فکر میکردم اصلا مردن کار علی انصاریان نیست و مگر به این سادگی میشود آدمی که این قدر برای زندگی ساخته شده، از بین برود! اما رفتنش میتواند یک تلنگر خیلی جدی به ما باشد که زندگی چقدر ساده میتواند از بین برود و هیچ چیز به جز کنار هم بودن باقی نمیماند. دلم میخواهد نشست نقد و بررسی امروز را تقدیم کنیم به روح بلند علی انصاریان که آخرین نقشآفرینی و آخرین لبخندهایی که از او روی پرده سینما نقش بسته، برای این فیلم بوده است.
در ادامه او از مریم بحرالعلومی کارگردان و تهیهکننده، افسانه کمالی، سامان صفاری و غزال نظر به عنوان بازیگران فیلم و پدرام کریمی به عنوان منتقد مهمان دعوت کرد تا روی صحنه بیایند.
پس از عرض خیرمقدم کارگردان و بازیگران به حضار در سالن، پدرام کریمی گفت: من سینمای مریم بحرالعلومی را میشناسم، از «پاسیو» کارهای او را دنبال کردم، سپس «شهربانو» و حالا «قطع فوری». مریم بحرالعلومی بلده است داستان بگوید و قصه تعریف کند، اما فیلم «قطع فوری» ویژگیهای تعریف رایج قصه گفتن را ندارد. با توجه به اینکه این فیلم در آثار گروه هنر و تجربه قرار گرفته و اصولا مثل فیلمهای دیگر هنر و تجربه تعریف رایج و قصهگویی سینمای کلاسیک را ندارد و نمیتوان از این زاویه به آن پرداخت، اما در مجموع فیلمی است که از یک سری خرده پیرنگ تشکیل شده و یک داستانی که قدری پررنگتر است و قرارنیست داستان بگوید و شما را حدود 80 دقیقه در سالن نگه میدارد، نشان میدهد که یک سری پارامترها را دارد. کارگردانی، بازیهای روان و موسیقی خوبی دارد و در عین حال یک سری ضعفها که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
در ادامه محیا ساعدی گفت: چیزی که درباره «قطع فوری» برای من جالب است این است که درباره یک موقعیت صحبت میکند، موقعیت زلزله در کرونا. فکر میکنم یکی از معدود آثار سینمایی است که به کرونا پرداخته است. چقدر باید به این مقوله در سینما بپردازیم و کسانی که در سالهای بعد این فیلمها را میبینند چقدر میتوانند آن شرایط را درک کنند؟
کریمی گفت: فیلمهای این چنینی یک تاریخ مصرفی دارند، اما خانم بحرالعلومی در این فیلم در کنار کرونا بحث زلزله را مطرح کرده که زمانشمولتر است ولی بحث کرونا یک زمان و مقطعی دارد، البته در فیلم زیاد به مقوله پرداخته نشده است بحث زلزله خیلی محوری تر از کروناست که فکر میکنم از هوشمندی کارگردان بوده است. به نظرم اینکه از یک بیماری فراگیر در یک مقطعی یاد میکنیم در همین حد کفایت میکند.
بحرالعلومی در پاسخ گفت: تصور من با مردم عامه جامعه نسبت به کرونا فراموش شدنش متفاوت است. ما هوشمندانه سعی کردیم کرونا را در حاشیه متن قرار دهیم اما جای زخمهایی که از کرونا خوردیم به قدری عمیق است که فکر میکنم تا نسلها بعد از ما هم از کرونا صحبت خواهند کرد. چه بسا خود ما هم یک زخم کاری از کرونا در جانمان وجود دارد و آن از دست دادن علی انصاریان عزیز است.
وی در پاسخ به سوال ساعدی درباره تعامل بین دو فیلمنامه نویس گفت: با لیلا نیکزاد دوست خوب من که قرار بود در این جلسه حضور یابد ولی مشکلی برایش پیش آمد و نتوانست بیاید، چند کار دیگر هم انجام دادهایم. به نظرم خیلی اتفاق خوبی میافتد اگر دو همکار نویسنده بتوانند به تعامل برسند، به خصوص وقتی جهان فیلمنامه این قدر پر مسئله است، البته ما تلاش کردیم فضا و اتفاقات را زنانه نبینیم. بر خلاف بسیاری از گروههای نویسندگان که یک نفر مینویسد و دیگری روتوش میکند، ما کاملا با هم پیش میرفتیم و حتی در مقطعی مجبور شدیم در کنار هم زندگی کنیم، چون از طرفی فیلمنامه در مقطعی بود که امکان دورکاری نبود و از طرفی اوج کرونا بود و رفت و آمد برایمان خطرناک بود. تلاش کردیم که اتفاق خوبی رقم بخورد. در ادامه با اضافه شدن عوامل و بازیگران و حتی در مورد برخی سکانسها سر صحنه فیلمبرداری با یک خرد جمعی به فیلمنامه نهایی رسیدیم.
در ادامه سامان صفاری در پاسخ به سوالی درباره همکاری با مریم بحرالعلومی گفت: تجربه «شهربانو» برای من یک سینمای دیگری بود و اتفاقات خیلی زیادی داشت که در داستان به وجود آمد. زمانی که فیلمنامه «قطع فوری» را خواندم برایم خیلی ترسناک بود، زیرا در سکانسهایی قرار میرفتم که باید آن صحنه را زندگی میکردم. میثم کندی خیلی برایم نقش متفاوتی بود و مریم بحرالعلومی حتی به جزئیات توجه میکرد. مثلا تاکید داشت که من با دست چپ سیگار بکشم چون آرایشگرها با هر دو دستشان کار میکنند و هر دو نیم کره مغزشان فعال هستند.
وی با اشاره به جشنواره داکا گفت: منتقدین خیلی بزرگی در داکا بودند منتقد فیپرشی در آنجا جمله جالبی گفت که مگر در ایران هم مردها لاق را به راحتی قبول میکنند؟ همچنین لوکیشن فیلم برایشان خیلی جذاب بود.
صفاری تاکید کرد. خیلی سعی کردم میثم کندی را واقعا زندگی کنم و خیلی جالب است که خصوصیات میثم کندی علیرغم گذشت بیش از یک سال هنوز در ذهن من مانده است. «قطع فوری» و به ویژه دیالوگهای علی انصاریان یک تلنگر برای من است که قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم.
وی در ادامه ضمن انتقاد از اینکه پس از مرگ آدمها به یاد آنها میافتیم گفت: خیلی از بچههای سینما در خانه هستند و کار نمیکنند ولی توجهی به آنها نمیشود. ما فقط منتظریم که اتفاقی برای کسی بیفتد و عکسهایمان را با آن شخص منتشر کنیم.
افسانه کمالی درباره ویژگی کار کردن با مریم بحرالعلومی گفت: یکی از مهمترین ویژگیهای خانم بحرالعلومی انضباط در کار بود که این انضباط در شرایط سخت و سرد زمان فیلمبرداری به ما خیلی کمک میکرد. برای من به عنوان بازیگر خیلی مهم بود که او دقیقا میدانست چه میخواهد و بازیگر در کنار او احساس بلاتکلیفی نمیکند. فیلمنامه برای من میتواند در این خلاصه شود، در یک رابطه سالم سه فاکتور خیلی مهم است، اول گذشت، دوم گذشت و سوم گذشت. من فکر میکنم این مهم ترین پیام «قطع فوری» بود.
غزال نظر درباره نقشش در فیلم «قطع فوری» گفت: نقشی که به من پیشنهاد شد بر خلاف تمام نقش های متفاوتی که قبلا بازی کردم رگههای طنز داشت. برایم خیلی جالب بود که مریم بحرالعلومی طی چند برخورد کوتاهی که با من داشت، آن رگه های طنز درون مرا دیده بود و خیلی مشتاق بودم زودتر این نقش را بازی کنم. بعد از آن هم آقای اطیابی با اینکه هنوز «قطع فوری» را ندیده بودند، دومین کارگردانی بودند که این رگههای طنز را دیده بودند و به من اطمینان کردند و در کارشان بازی کردم.
پدرام کریمی درباره تعدد و تنوع بازیگران «قطع فوری» گفت: با اینکه فیلم «قطع فوری» با فیلمهای قبلی مریم بحرالعلومی تفاوت دارد اما بازیها یکدست است.
بحرالعلومی در ادامه درباره انضباط در کار گفت: من این انضباط را در دوران دستیاری ام اتفاقا از کسانی یاد گرفتم که انضباط نداشتند. زیرا می دیدیم چه حس بدی را منتقل میکنند برای همین سعی کردم شبیه آنها نباشم. چیزی که من به عنوان انضباط یا اخلاق سر صحنه از آن یاد میکنم این است که دوست و رفیق باشیم نسبت به سن و سال افراد یا جایگاهی که دارند خانواده باشیم تا بتوانیم صمیمانه به آن اتفاقی که همه در انتظارش هستیم برسیم. فکر میکنم علت این اتفاق خوبی که برای بازیگران این فیلم افتاده و از بابت آن خوشحالم، انتخاب بازیگران است. شاید در سینمای مستقل شدنی باشد و در سینمای کمی تجاریتر آن قدر دست کارگردان باز نباشد که بتواند بازیگرانی را انتخاب کند که دلش می خواهد. هرچند دیگر شرایط اقتصادی به من اجازه نمیدهد که چنین شرایطی را دوباره تجربه کنم و شاید حتی اگر از سوی بخش خصوصی و دولتی حمایت نشوم، دیگر به عنوان کارگردان فیلم نسازم. این برای خودم ناراحت کننده است اما در بطنش برایم یک خوشحالی هم دارد زیرا من برای این استقلال خیلی جنگیدم و هر سه فیلمم را خیلی سخت ساختم. اینکه فیلم سخت بسازی و گروه بازیگران و اجرای خوب داشته باشی و نواقص نسبتا کم باشد و باز هم نقطه سر خط، قدری ناراحت کننده است، به همین دلیل ترجیح میدهم خوشحالی این سه فیلم را تا جایی با خودم ببرم که قدری با فراغ بال بتوانم در مقام کارگردان فیلم بسازم.
وی ادامه داد: بخشی از این گروه بازیگران حتی شغل اصلیشان چیز دیگری است اما چون به ساخت این جهان واقعی و شبه مستند کمک میکردند، حضورشان خیلی به فیلم کمک کرده است. تلاشم رعایت یک استاندارد در گروه بازیگران و حتی عوامل پشت دوربین بود که باتجربهترها در کنار باتجربهترها یا حتی بیتجربهها بتواند به پیشبرد کار کمک کنند.
این کارگردان در پاسخ به ساعدی درباره معرفی بازیگران جدید به سینما گفت: من در سالهای دستیاری درد دلهای زیادی شنیدم. حتی آن سالها که با سختی زیاد فیلم کوتاه میساختیم و به هم کمک میکردیم تا کار پیش برود به این فکر میکردیم که یک روزی زورمان زیاد میشود و میتوانیم دست دیگران را بگیریم و از آنها حمایت کنیم و از آن باری که موجب میشود حال خوب را از سینما بگیرد، کم کنیم.
بحرالعلومی همچنین بیان کرد: سه نفر از همکاران ما در این فیلم در فاصله خیلی کم از شروع فیلمبرداری و در پیش تولید عزیزان نزدیکشان را در اثر کرونا از دست دادند و حتی به خاطر آنها قدری کار را به تعویق انداختیم. اینها همیشه برای من مهم تر از خروجیها بوده است؛ اینکه ما یک خانوادهایم و باید هوای هم را داشته باشیم.
وی همچنین درباره همدلی زنان در فیلم «قطع فوری» بیان کرد: زن بودن کار سختی است و فرقی نمیکند کجای جهان زندگی کنی. لیلا نیکزاد وجه مثبتی که برای من داشت نگاه مشترکمان بود؛ زن بودن نه برای زنان، زن بودن در کنار مردان که از اساس جامعه و در نهایت زندگی را تشکیل میدهد. اینکه به هیچ عنوان در فیلمهایم با اینکه به مسائل زنان پرداختم هرگز وزنه زن بودن سنگین نشد و حتی در هر دو اثر قبلی محکوم شدم به اینکه دارم کنار مردان و روبروی زنان میایستم در حالی که این نگاه عامیانه زنان برای زنان به خودی خود جنسیت زدگی را باب میکند.
کارگردان «قطع فوری» گفت: اینکه زن بودن در کنار مردان باید قوی شود. مسائل و مصائب زنان و به چالش کشیدن این مسائل در کنار مردان باید به راه حل برسد. اینکه مدام بگوییم ما زنان برای هم و در کنار هم هستیم، حاکی از یک نگاه جنسیت زده است که من خیلی با آن مخالفم و در دو اثر قبلی هم خیلی تلاش کردم که این نکته را رعایت کنم.
در ادامه پدرام کریمی نیز گفت: در تمام طول فیلم منتظر بودم که فیلم به سمت زنانه سنگینی کند اما این اتفاق نیفتاد و همواره تعادل حفظ شد.
وی ادامه داد: در اکثر صحنههای فیلم شاهد پرگویی هستیم بخصوص سکانسهای ابتدایی فیلم که بیننده ممکن است فرصت نکند اینها را حلاجی و طبقهبندی کند و در یک جاهایی ممکن است علت این دعوا و طلاق فراموش شود. سکانسهایی که میشد اکتیوتر و در حرکت بیشتری باشد و میزانسن هم این امکان را فراهم میکرد تا این حجم از دیالوگها در ذهن طبقهبندی و نشانهگذاری شود و مخاطب آنها را فراموش نکند اما این اتفاق نیفتاده است. این روند در طول فیلم ادامه دارد در صورتی که از لحاظ مضمون میتوانستید از این فرصت استفاده کنید. تمام حرف شما این بود که این زن و مرد حرف هم را گوش نمیکنند در صورتی که آنها روبروی هم مینشستند و با هم حرف میزدند. میشد از وسایل و جابهجاییها استفاده کرد و حجم این پرحرفی را کم کرد. درباره ساختار هم در میانه کار شاهد یک فاصلهگذاری هستیم و میبینیم که بازیگران رو به دوربین مستقیم با مخاطب صحبت میکنند که به نظر میرسد این فاصله گذاری لزومی نداشت.
بحرالعلومی در پاسخ گفت: در سکانس اول که دو دوست را میبینیم، این پرگویی اتفاقی است که به طور طبیعی میافتد. در مورد حجم اطلاعات بله، در آن ساختار تجربی مجبور بودیم اطلاعات را در یک موقعیت ثبات و اسکانی قرار دهیم و زمانی که همه چیز به هم میریزد اطلاعات جدی درباره شخصیتهایمان به مخاطب ندهیم. درباره زن و مرد قصه آن حلقه گمشده امروز بشریت که بلد نیستیم با هم حرف بزنیم، وجود دارد. تلاش کردیم که خامی در صحبت کردن اینها با هم و حتی تکرار برخی نکات و اینکه اینها همدیگر را نمیشنوند و بلد نیستند بعد از چهار سال زندگی مشترک با هم به ادبیات مشترکی برسند، وجود داشته باشد. سعی میکنند به هم نگاه کنند، کنار هم بنشینند و با هم حرف بزنند اما انگار همدیگر را نمیفهمند چون یک چیزی این بین اشتباه است. زن کاملا مستاصل است و از کاری که میخواهد انجام دهد، مطمئن نیست ولی روی تصمیمش پافشاری میکند، در حالی که انگار منتظر است که یک اتفاقی از طرف مرد بیفتند، اما مرد تلاشی نمیکند و به راحتی میپذیرد که طلاق بدهد.
وی ادامه داد: طبق تحقیقات میدانی که با لیلا نیکزاد داشتیم متوجه شدیم اکثر طلاقهای سالهای اخیر بدون دلیل ویژه و محکمهپسند و خاصی بوده است. غالبا به دلیل این بوده که همدیگر را دوست نداریم یا هم را نمیفهمیم و غالبا هم طلاقها توافقی بوده است، اما در دل این توافق رسیدن به این نکته است که اکثر این دو نفرها کسانی هستند که نمیتوانند با هم حرف بزنند.
کارگردان «قطع فوری» افزود: درباره ساختار این فاصله گذاری و ویدیوهایی که کاراکتر غزاله از مردم میگیرد، بخشی از جهان فیلمنامه است. چون غزاله یکی از کاراکترهای مهم این قصه است و کاری که انجام میدهد برای او هم در لحظه زندگی کردن است. چیزی که میخواهد بعد از رفتنش از او باقی بماند، چند فیلم از کسانی که نمیشناسد. به دلیل اینکه تدوینگر مشترک فیلم هستم به نیابت از گروه تدوین باید این را بگویم که ما در تدوین به این تغییر، فاصلهگذاری نمیگوییم. شاید حلقهای باشد برای وصل سکانسها ولی حتی سعی کردیم که موبایل و کاراکتر را تعریف کنیم، این نکته را داشته باشیم که این هم بخشی از زندگی در لحظه است. این بخشی از قصه است، من به عنوان فاصلهگذاری از این تصاویر استفاده نکردم به همین دلیل سعی کردم آدمها واقعی باشند و جلوی دوربین غزاله زیاد بازی نکنند.
در این بخش از جلسه مسعود اطیابی که جزو حضار در این جلسه بود، گفت: فیلمسازی کار سختی است به خصوص فیلمی که بودجه کمی داشته باشد، البته در فیلمهای حرفهای و پرهزینه پاسخگویی سختتر است و قطعا شما مورد نقد و حمله جدیتری قرار میگیرید. «قطع فوری» از لحاظ محتوا فیلم خیلی خوب و شریفی است و میتوان روی شرافتش تاکید کرد. زلزله ویرانگر است اما شما در این فیلم زلزله را خلاف ویرانگری استفاده کردید که به جای فصل کردن و از بین بردن بهانه ای میشود برای وصل و اینکه آدمها همدیگر را بشناسند.
وی بیان کرد: البته فیلم نقصهایی هم دارد، به طور مثال وقتی زلزله اتفاق میافتد فرار داریم و در فرار برخی افراد به فکر خودشان و برخی دیگر به فکر دیگری هستند و به نظر من باید این را نشان میدادید. مثلا علی انصاریان میتوانست بر خلاف همه در راهپلهها در حال برگشتن به سمت بالا برای نجات همسرش باشد.
اطیابی اظهار کرد: من اتفاقا پاساژهای فیلمبرداری را دوست داشتم اما دیالوگهایش را دوست نداشتم. مضمونها همه در جهت حرف شما و هدف فیلم نبود. اگر لابهلای اتفاقات شاهد چند گذشت یا خودخواهی بودیم معنای فیلم بهتر و بهتر منتقل میشد. از لحاظ فنی فیلمبردار اثر کارهای خوبی انجام داده اما به نظر من و همچنین بر اساس صحبتهای بزرگان سینما، اصلیترین مطلب در یک قاب تصویر و حرکت دوربین، چشم بازیگر است. کارگردان هیچ چیزی به جز چشمها نباید ببیند اما وقتی از چشمها گذر میکنید و ما به عنوان مخاطب چشمها را نمیبینیم، ارتباطمان با فیلم کم و کمتر میشود.
وی ادامه داد: در این فیلم علی انصاریان دو دیالوگ خیلی خوب دارد که نیاز است در آن لحظات من به عنوان مخاطب چشم او را ببینم اما این موضوع از مخاطب دریغ میشود. در واقع شما یک دیالوگ و ساختار حرفهای دارید اما تجربی عمل میکنید و همین نکته باعث میشود حوصله مخاطب سر میرود و با فیلم ارتباط برقرار نمیکند.
اطیابی گفت: فیلم شما فیلم شریفی است، ساختارش ایراد چندانی ندارد، قصه و حرفش خیلی خوب است اما از خیلی از امکاناتی که خودتان چیدید، استفاده نکردید. در مجموع از فیلم لذت بردم.
بحرالعلومی در ادامه ضمن تشکر از اطیابی توضیح داد: «قطع فوری» روی کاغذ یک فیلم تجربی است و خیلی از افراد از من میپرسند چرا هنر و تجربه؟ آیا نتوانستی اکران عمومی برای فیلمت بگیری؟ و... در پاسخ باید بگویم اینطور نیست. از ابتدا تصمیم بر این بوده که این فیلم یک فیلم هنری و تجربی باشد و به آدمها نزدیک نشود و قامت تجربی خودش را در کنار این آدمها و فاصله گرفتن از سینمایی که در فیلم قبلی تجربه کردم، حفظ کند. «قطع فوری» فارغ از اینکه یک فیلم مستقل است، هر چند که فیلم ارزانی نیست، ولی کاملا با بودجه شخصی ساخته شده است. همه میدانیم با بودجه شخصی فیلمی در این فضا و شب کاری و شرایط این چنینی چقدر میتواند شرایط مالی را برای تهیهکننده و تیم تولید سختتر کند و موجب همان فضایی میشود که شما به درستی بیان کردید، اما فضا و قامت یک فیلم تجربی را باید برای این فیلم در نظر بگیریم.
وی افزود: باید بگویم میانگین روزانه فروش ما بیش از نصف ظرفیت سالنهای هنر و تجربه است و این لااقل برای من که فیلم اولم را هم به مدت 7 ماه در گروه هنر و تجربه اکران کردم و یکی از فیلمهای پرفروش آن دوره از هنر و تجربه بود، یک اتفاق ویژه است. این نشان میدهد که مخاطب میداند قرار است یک فیلم تجربی ببیند. انتخاب فیلمهای اینچنینی برای تماشاگر پیش از تماشای فیلم اتفاق میافتد یعنی تماشاگر با یک تکلیف روشنی برای دیدن فیلم میرود، حتی اگر پنج نفر داخل سالن باشند، با انتخاب اینکه آمدهاند یک فیلم تجربی ببیند، داخل سالن هستند، پس بعید میدانم این نوع مخاطب از فیلم خسته شود، چون بیننده این جنس از فیلمهاست.
این کارگردان عنوان کرد: به اثری که ساختم واقف بودم، اثری که ذائقه آن یک اثر تجربی است. مطمئن بودم که با اکران در گروه دیگری اتفاق ویژهای برایش نمیافتد و چه بسا خیلی زود کف فروشش میافتاد و فیلم از پرده برداشته میشد، اما در گروه هنر و تجربه چنین فیلمی با مخاطب خاص خودش ارتباط برقرار میکند. قطعا کمیت مخاطب فیلمهای این چنینی آن قدر مسئله نیست که کیفیتشان مهم است. وقتی روز اول تصمیم میگیری یک فیلم هنری و تجربی بسازی تا مخاطب خاص خودش را داشته باشد و در جشنوارههای خارجی موفقیتهایی کسب کند، مهم این است که به هدفت برسی.
پدرام کریمی در تایید صحبتهای اطیابی گفت: من هم میخواستم به این نکته اشاره کنم که در یک جاهایی دوربین اجازه نمیدهد من به عنوان مخاطب به کاراکترهای اصلی نزدیک شوم. وقتی من به کاراکترهای اصلی نزدیک نشوم، شخصیتها را دوست ندارم و آینده و سرگذشت آنها دیگر برایم مهم نیست.
بحرالعلومی در پاسخ گفت: در تعریفی که متن به من میدهد و زندگی که در مقابل دوربین جاری میکنم، وقتی آدمها از هم دور هستند، تلاشم این است که به عنوان دانای کل من هم با آنها و حس و حالشان همراه باشم و شاید این موضوع از همین نگاه نشات میگیرد که وقتی آدمها خیلی به چشم هم نگاه نمیکنند و حتی چشمهایشان را از هم میدزدند، من هم خیلی به چشمهایشان نپردازم، چون چشمها دروغ نمیگویند و آن زمان ممکن است مجبور شوند حقیقت را به من به عنوان دانای کل هم بگویند.
در ادامه علی کیان ارثی مجری طرح و بازیگر فیلم که در سالن حضور داشت، با اشاره به سرمای منفی 18 درجه در شبهای فیلمبرداری «قطع فوری» گفت: این سرمای بیش از اندازه و سختی که به وجود میآورد، شاید یک جاهایی در فیلم مشهود باشد. اصولا چیزهای معمولی حوصلهسربر هستند، متاسفانه مردم معمولی جذاب نیستند و مریم بحرالعلومی در «قطع فوری» مردم معمولی را به تصویر کشیده است. این فیلم خیلی معمولی به مردم معمولی نگاه میکند.
پدرام کریمی در پاسخ گفت: ذات کار سینما این است که مردم معمولی و زندگی معمولی را جذاب نشان دهد. قرار نیست نعل به نعل آدمهای معمولی روی پرده سینما بیاید. این وجه سرگرمی سینماست.
کیان ارثی ضمن بیان اینکه با این نظریه و اینکه سینما برای سرگرمی است مخالف است، کفت: ما علی انصاریان، شقایق فراهانی، سوگل طهماسبی و... را در فیلم داشتیم که چهرههای مشهور و محبوبی هستند و میتوانستیم آنها را خیلی گل درشت نشان دهیم ولی فیلم این کار را نمیکند زیرا کارگردان به تعمد خواسته همه معمولی دیده شوند.
بحرالعلومی بیان کرد: در فضای مستقل ناخودآگاه یک محدودیتهایی وجود دارد، که به زعم خودمان میگوییم شقالقمر کردیم. این فیلم یکی از آن شقالقمرهاست. در اتود یکی از نسخ فیلمنامه راهپله، دعوا، درگیری، فردی که مست لایعقل است و یک جهان خاص خودش دارد و کاراکترهای متعدد دیگر داریم که در اتودهای مختلف به فراخور متن و اجرایی بودن ماجرا حذف شدند. همانطور که درباره فیلم «پاسیو» هم میگفتم، باید قواره فیلمها را بسنجیم و فیلمها را در قواره خودشان ارزیابی کنیم. فیلم من بودجه اندکی داشت و طبیعی است که من در آن جهان اقتصادی که دستم باز نبود دوست داشتم آن شقالقمر که از اساس ساختن چنین فیلمی است، انجام دهم و کاملا شخصی تجربه کنم و با تماشاگر خاص در میان بگذارم.
وی ادامه داد: طبیعی است که اگر همین طرح با یک بودجه مناسب از طرف سرمایهگذار خصوصی یا غیرخصوصی حمایت شود، تمام آن اتودهایی که داشتیم اجرایی میکنیم.
این کارگردان و تهیهکننده در ادامه از علی اسماعیلی طراح صحنه فیلم تشکر کرد و گفت: آن شرایطی که برای فیلم مستقل گفتم برای طراح صحنه بسیار سخت است زیرا هر چه میخواهند، نیست و واقعا باید با هیچ خیلی کارها انجام دهند. علی اسماعیلی از دوستان قدیمی من است و واقعا در چیدمان خانهای که در فیلم میبینید، بخشی از آن شقالقمر را انجام داده است.
در ادامه به عنوان صحبتهای پایانی غزال نظر ضمن تشکر از افشین علیزاده که برای تماشای فیلم آمده بود، گفت: من سعی کردم تا جایی که میتوانم بهترین خودم را در این اثر ارائه دهم و امیدوارم به دل مردم نشسته باشد. به نظرم ما آنچه در توانمان بود، انجام دادیم و در ادامه این اثر را میسپاریم به جریان کائنات و امیدوارم دیده شود.
افسانه کمالی بیان کرد: خیلی خوشحالم که امروز در این لحظه کنار شما عزیزان نشستم. اینکه با وجود مشغلههایتان وقت گذاشتید و این فیلم را در کنار ما تماشا کردید و به صحبتهای ما گوش دادید، برایم بسیار ارزشمند است.
سامان صفاری ضمن تشکر از مسعود اطیابی گفت: چیزی که زیاد با آن مواجه میشوم این است که قشری از مردم جامعه که هزینه رفتن به سینما برایشان ناچیز است، مدت طولانی است که به سینما نرفتهاند. فکر میکنم این باید ما را به تفکر وادارد و تمام تلاشمان در این جهت باشد که درصد آدمهایی که در ایران به سینما میروند افزایش پیدا کند.
پدرام کریمی ضمن خسته نباشید به عوامل فیلم گفت: نکاتی که گفته شد، اصل و قاعده نیست، نظرات و استنباط شخصی من است.
مریم بحرالعلومی در پایان گفت: صحبت پایانی من همان حرفی است که فیلم میزند. همدیگر را دوست داشته باشیم، در این صورت انسانهای بهتری خواهیم شد. این روزها فیلم یکی از عزیزترین و صمیمیترین دوستان من به نام «فسیل» روی پرده است و خیلی خوشحالم که چراغ سینما را خیلی روشن کرده است، اما متاسفانه خیلی از افراد حالشان از این بابت خوب نیست. فیلم من در فضای هنری دیده میشود اما حال خیلی از افراد خوب نیست، ولی حال من از تمام اتفاقات مثبت جهان بهتر میشود. اگر همدیگر را دوست داشته باشیم، هم حال خودمان بهتر میشود و هم حال دنیا و هم روزگار خیلی قشنگتر میشود. «قطع فوری» می خواهد بگوید که اگر برای همکارت، همسایهات، دوستت و قوم و خویشت اتفاق خوبی افتاد، این حال خوب را تکثیر کن و سعی کن مهر بورزی. زمان خیلی کوتاه است و شاید فردا دیگر فرصتی برای ابراز و تجربه دوست داشتنها وجود نداشته باشد.
محیا ساعدی نیز در پایان گفت: «قطع فوری» میخواهد بگوید که زندگی هر لحظه ممکن است با یک قطع فوری مواجه شود، پس یکدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم.
فیلم سینمایی «قطع فوری» این روزها در سینماهای منتخب هنروتجربه روی پرده رفته است.
فیلمهای گروه سینمایی هنروتجربه، هر روز دو سانس ۱۶ و ۱۸ در سینماهای منتخب این گروه در تهران اکران میشود و روزهای چهارشنبه نیز در سینماهای منتخب هنروتجربه در شهرستانهای سراسر کشور روی پرده میرود. علاقهمندان برای تهیه بلیت میتوانند به سایتهای بلیتفروشی مراجعه کنند.
انتهای پیام/