معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در بیانیه ای ضمن محکوم کردن ربودن دختران نیجریه ای به بهانه تحصیل، تاکید کرد: ربایندگان و هم مسلک هایشان با چنین اقداماتی، تیشه به ریشه دین اسلام می زنند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، متن کامل بیانیه معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم
اگر امروزه حق تحصیل و آموزش از ابتدایی ترین وبد یهی ترین حق بشری است، پانزده قرن پیش در کتاب مقدس مسلمانان به «قلم» و «آنچه می نویسد» قسم یاد شده است و آغازین کلامی که در بعثت پیامبر اکرم اسلام(ص) با گوش جانها شنیده شد و بر تاروپود وجود بشریت طنین انداز شد، «خواندن» بود و دعوت به خدایی که «به انسان می آموزد آنچه را که نمی داند».
اگر دیروز این کتاب مقدس بر جاهلیت های سنتی خط بطلان کشید و زنده به گورکنندگان دخترکان معصوم را تا همیشه تاریخ مورد عتاب و خطاب قرار داد که «به کدامین گناه کشته شده اند؟» و زنجیرهای بردگی را به مرور از پایشان باز کرد، امروزه و در عصر جاهلیت های مدرن عده ای با رجعت به گذشته همچنان بر عصبیت های جاهلی و رسوبات نگرش های منحط ومتروک خود پای می فشارند و وااسفا که این همه را به نام دین و به پای دین می نویسند.
یک روز «ملاله یوسف زی» را در پاکستان به جرم آموزش دختران هدف گلوله خود قرار می دهند و یک روز دیگر دخترکان را ملعبه جهادالنکاح می سازند و در جایی دیگر و روزی دیگر به مراکز تحصیلی دختران حمله می برند و اینک گروهی که خود را اسلامگرا می خواند، 238 دختر بیگناه نیجریه ای را به جرم آموزش و تحصیل به گروگان می گیرد و تهدید به فروختن و ازدواج اجباری آنها می کند، زیرا به زعم آنها این دختران به جای مدرسه رفتن باید ازدواج می کردند و آنها را اموال خدا معرفی می کنند و خود را مجری دستورات الهی می خوانند!
مدرسه رفتن دختران را آموزش غربی می دانند و با جهالت، برداشت سطحی و قشری و تفسیر به رأی و خودپسندی حکم به ممنوعیت و حرام بودن این آموزش ها صادر می کنند. اینان و هم مسلک هایشان با مشوّه کردن سیمای انسانی و رحمانی دین اسلام تیشه به ریشه آن می زنند، آن هم دینی که پیامبرعظیم الشأنش رحمه للعالمین است و هدف از بعثت خود را اتمام و اکمال مکارم اخلاقی می داند.
معلوم نیست سخنگویی و دفاع از کدام اسلام را برعهده گرفته اند؟ چه کسی به آنها اجازه داده خود را نماینده خدا بر روی زمین بدانند؟ آیا این افراطی گری ها واعمال خشن و غیرانسانی و افکاری که در آداب و رسوم و عادات و فرهنگ و سنن غلط جوامع رگ و ریشه دارد، با اسلامی که ندا می دهد که شما را از یک زن و مرد آفریدیم و بر خلاف سایر ادیان حکم می دهد که شیطان هر دو را به یک نسبت وسوسه کرد و دینی که بنی آدم را از کرامت ذاتی برخوردار می داند نسبتی دارد؟
آیا امروزه نسل جوان مسلمان می تواند با این چهره از دین ارتباط برقرار کند؟ آیا ثمره این اعمال جز تزریق بدبینی و سرخوردگی و دین گریزی ونهایتاً دین ستیزی در میان جوانان مسلمان و به ویژه زنان و دختران نخواهد بود؟ آیا این اعمال روی دیگر سکه اسلام هراسی نیست و منجر به تقویت آن پروژه نمی شود؟
امروزه سکوت در برابر این اعمال ظلم به اسلام و تشریک مساعی در این جنایت ها علیه اسلام است و براندیشمندان دین باور و مصلحان دردآشنا و زمان شناس و عدالت جو و آزادیخواه در سراسر جهان است تا با زدودن این زنگارها از چهره دین، بیش از زنان به داد اسلام برسند؛ اسلامی که بیشترین قابلیت و ظرفیت را در تطبیق و سازگاری با اقتضائات و شرایط و تحولات اجتماعی دارد و می تواند پاسخگوی سؤالات و نیازهای جدید و زمانه باشد.
وی با تأکید بر این مهم که آموزش وتحصیل زنان و دختران کلید توانمندسازی و پیش شرط غلبه بر فقر، گرسنگی و بیماری در جوامع است، ضمن محکوم کردن اینگونه اعمال، خواستار تلاش هر چه بیشتر مقام های ذیربط وهمه خیرخواهان برای بازگرداندن هر چه سریعتر این دختران مظلوم به آغوش اسلام و خانواده هایشان است. با این امید که بشریت لذت زندگی در جهانی عاری از خشونت و افراطی گری را به زودی تجربه کند».