محمد طلوعی از ارزش‌های روز نویسی و جستار روایی گفت

|
۱۴۰۲/۱۱/۲۹
|
۱۵:۱۰:۲۷
| کد خبر: ۲۰۶۰۶۲۸
محمد طلوعی از ارزش‌های روز نویسی و جستار روایی گفت
محمد طلوعی از نویسندگان و روزنامه نگاران 15 سال اخیر ادبیات مهمان بیست و یکمین جلسه «شنبه‌‌های روایت» در خانه شعر و ادبیات بود و درباره ارزش‌های روز نامه نویسی و جستار صحبت کرد.  

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ این نویسنده درباره جستار روایی توضیح داد: جستار روایی، پوستی منطق‌گرایانه دارد و اگر بلد نیستید یک معادله درجه دوم ریاضی را حل کنید احتمالا هیچ وقت یک جستارنویس خوب نمی‌شوید چرا که جستار نیازمند ذهن منطقی است اما قلب جستار چنین نیست، قلب جستار روایی، تجربه شخصی است چرا که ما 12 نوع جستار داریم.

او درباره تفاوت یک جستار نویس با عامه مردم بیان کرد: فرق یک جستارنویس با عموم مردم این است که بتواند احساسات را تفکیک کند و منشا احساساتی که تجربه می‌کند را بتوانید مشخص کند. تفاوت نویسنده با فردی که ابزارش کلمه است، در تجربه تفکیک شده احساسات است و باید بتواند آنها را از هم تفکیک کند و آنها را در یک عنوان کلی مطرح نکند. تفکیک احساسات، شما را به یک نویسنده تبدیل می‌کند و باید برای این کار تمرین کرد.

طلوعی همچنین درباره اندازه جستار روایی گفت: اگر کیفیت‌ها و حالت‌های احساسی متفاوتی را با یک خاطره بازیابی می‌کنید، تعداد کلماتی که برای بازیابی آن خاطره نیاز دارید، زیاد است و امکان ندارد در 200 کلمه هفت نوع احساس را بازیابی و منتقل کنید. اشتباهی که معمولا نویسنده‌ها در جستار روایی انجام می‌دهند این است که فکر می‌کنند، جستار روایی یک واحد مشخصی دارد. جایی که می‌گویم قلب جستار روایی، گنج ارزشمند جستار شخصی شماست حتی باید به تعداد کلمات آن هم از لحاظ مقیاس اهمیت دهیم.

او مهمترین اتفاقی که باید در جستار رعایت کرد را صداقت و خودداری از حرف کلیشه‌ای عنوان کرد.

نویسنده جستار«ویرانه‌های من» با مطرح کردن پرسشی مبنی بر اینکه چرا باید درباره وجوه منفی زندگی خود بنویسیم؟ توضیح داد: باید بنویسیم چرا که به نظر می‌رسد موجب تشفیع خاطر دیگران می‌شود. می‌نویسیم چون در فاصله امنی، دیگری می‌خواند و مبتلا نمی‌شود. عملا از طریق نوشستن درباره رنج و ناکامی خود به دیگران این امکان را می‌دهیم که دچار چنین موقعیتی نشوند و اگر خودشان غم دارند، با ما هم غم شریک یا همدل باشند یا عبرت بیاموزند.

طلوعی ادامه داد: موانع متعددی داریم تا حافظه ما این احساس ناخوب را بازی کند. یکی از راه‌های این امر روز نامه نویسی است چرا که به یک نویسنده کمک می‌کند که بین احساسات، تفکیک قائل شود، جزئیاتی را ثبت می‌کند که معمولا حافظه شما ثبت نمی‌کند. من به داستان نویس توصیه نمی‌کنم روز نامه را بنویسد اما به جستار نویس‌ها این توصیه را می‌کنم، ناصرالدین شاه هم معمولا این کار را می‌کرد.

او با بیان اینکه معمولا ارزش‌های تاریخی و اجتماعی روز نویسی بعدها مشخص می‌شود، افزود: یک زن خانه دار هم می‌تواند به اندازه یک رئیس جمهور روزنویس‌های ازشمندی داشته باشد زیرا در روز نویسی موقعیت اجتماعی شما تعیین کننده ارزش متن نیست.

این نویسنده سوءگیری و نوشتن صحنه در روز نویس‌ها را ارزشمند دانست و گفت:  مفهوم دیگری در روز نویس وجود دارد که جذاب است، اینکه کسی که هر روز می‌نویسد به این فکر می‌کند که می‌خواهد آن را چاپ کند یا نه؟ من مقاله کوچکی درباره خاطرات اعتماد السلطنه نوشتم. به نظر من او می‌دانسته که بعدها نوشته‌هایش به دست کسی می‌رسد که منتشر می‌شود. دفترچه خاطرات اعتماد السلطنه، اولین دفترچه‌ای است که در ایران سانسور شده است چرا که بعد از فوت او ناصرالدین شاه خاطرات او را می‌خواند و هر جایی که دوست نداشته را از بین می‌برد.

طلوعی صراحت را یکی دیگر از مفهوم‌های ارزشمند در روز نویس‌ها اعلام کرد و افزود: معمولا این کار را انجام نمی‌دهیم. ما در جستار روزانه به صراحت نیاز داریم تا یادآوری کند که نظرمان درباره یک فرد چگونه بوده است. یکی دیگر از کارهایی که می‌توانیم در روز نویسی بگنجانیم گفت‌وگو نویسی است. عمل روز نویسی ثبت نوشته‌هایی است که حافظه ما آن را پاک می‌کند. روز نویس را باید همان روز نوشت و آنچه که بعدش نوشته می‌شود تفسیر نویسنده از موقعیت است.

این نویسنده در بخش دیگری از صحبت‌هایش به تفاوت ناداستان و فیکشن اشاره کرد و گفت: ناداستان به رفرنسی مرتبط است و با فیکشن تفاوت دارد. کسی درباره فیکشن از شما سوال نمی‌پرسد اما در ناداستان با مفاهیمی روبرو هستیم که واقعیت آن مهم است. مثلا در جایزه پولیتزر کمیته حقیقت‌یابی وجود دارد که فکت‌ها را بررسی می‌کند. این جایزه از نویسندگانی که به آنان داده شده چندین بار پس گرفته شده است چون نویسنده نقل قولی در کتابش نوشته بود که قابل اثبات نبوده است.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره دستیابی به واقعیت ذهنی یک نویسنده توضیح داد: معمولا گنج‌های ما جایی است که برای کسی تعریفش نکردیم، کیفیت احساس در چیزهای غیر قابل تعریف بیشتر از چیزی است که ما آن را تعریف کردیم در نتیجه احتمالا سطح فراموشی و به زیر رفتن آن بیشتر است و ما در تکنیک‌های بازیابی عمیق می‌خواهیم آن را بازسازی کنیم به همین دلیل خیلی از کارهایی که ما انجام می‌دهیم واقعی نیست و ما به واقعیت میل می‌کنیم. ما از طریق بازیابی حافظ در احساسات گاهی به حقیقت میل می‌کنیم و نمی‌توانیم حقیقت را به یاد بیاوریم.

طلوعی که 28 بهمن ماه مهمان «شنبه‌های روایت بود» ادامه داد: جایی که حافظه، بدون کنترل ما می‌سازد، مسائلی را با جزئیات یادآوری می‌کند که ما مطمئن نیستیم که وجود داشته یا نداشته است، پس احتمالا مجاز است اما اگر من چیزی را به خاطر بیاورم و فکر کنم دارم تخیل می‌کنم آن نوشته را خط می‌زنم چون به هر حال من یک داستان‌نویس هستم و می‌توانم چیزهایی را هم بسازم. من به عنوان یک شخص حقیقی می‌توانم مرزهای دستوری خودم را داشته باشم و جایی که فکر می‌کنم نمی‌توانم مرز واقعیت یا تخیل را انجام ندهم، آن را ننویسم. به هر حال ذهن شما می‌تواند جای خالی را با کلمات مناسب پر کند.

این نویسنده درباره تفاوت نوشتن در مموآر و جستار گفت: در مموآر یک نظرگاه همدلانه داریم یعنی اول شخصی داریم که هم فاعل و هم مفعول است. این نظرگاه هم همدلی ما را برمی‌انگیزد و هم فیکشنال به نظر می‌آید. فاصله بین نظرگاه اول شخص در در داستان و مموآر می‌تواند در این باشد که درباره افکار خود حرف نزنید زیرا نظرگاه را داستانی می‌کند. قلب مموآر این طور می‌طلبد که ما درباره افکار خود در صحنه حرف نزنیم. در مموآر چیزهای منفی گنج شما اما در جستار لزوما این طور نیست. بسیاری از خاطراتی که بازیابی می کنید معنای خاصی ندارند اما زمانی که در فرمول معادله دو مجهولی قرار می‌دهید با معنا برابر می‌شوند. ما معمولا با مموآر فاصله درستی احساسی نداریم و معمولا درگیر آن شده‌ایم و وقتی آن را تعریف می‌کنیم احساساتی هستیم. نسبت ما با مموآر در جستار با نسبت ما با مموآر در مموآر متفاوت است و باید دورتر بایستیم و آن را تعریف کنیم اگر در همان جایی که هستیم آن را تعریف کنیم به درد جستار نمی‌خورد.

او در تعریف جستار بیان کرد: جستار شبیه به یک متن استقرایی است، مسئله‌ای را مطرح  و سعی می‌کند در بیان یک مسئله به پاسخ برسد اما لزوما در انتها پاسخی ندارد، به عبارتی استقرایی را برای ما مطرح می‌کند. جستار، یک متن ادبی حاصل استقراء درباره یک موضوع است و موضوع می‌تواند در طیف گسترده‌ای از مسائل سیر کند. اساس جستار ناکافی بودن است. من می‌توانم در جستار مسائلی را با شما در میان بگذارم اما لزوما این طورنیست که بتوانم آن را به اثبات برسانم. ناکامل بودن و ناکافی بودن جستار در قالب آن وجود دارد، یک متن استقرایی است که می‌کوشد مفهومی را به شما القا کند اما الزما موفق نمی‌شود.

این نویسنده به علاقمندان جستارنویسی توصیه کرد متن «تکرار» سورن کی‌یرکگور فیلسوف دانمارکی را بخوانند و درباره این متن توضیح داد: این متن یک رساله فلسفی با این ایده است که آیا در زندگی ما تکرار وجود دارد؟ فرد در سفرهایی به آلمان می‌خواهد بررسی کند که تکرار وجود دارد یا نه و در نهایت متوجه می‌شود که تکرار وجود ندارد. متن جستار یک ایده را تبیین می‌کند اما الزاما نمی‌تواند ما را متقاعد کند اما می‌تواند طرح مسئله کند و پیشبرد و تبیین مسئله را با ما در میان بگذارد به همین دلیل جستار یکی از فلسفی‌ترین شکل‌های نوشتن است. جستار یکی از سرسخت‌ترین قالب‌های روایی است زیرا به جز واحدهای تشکیل دهنده هیچ شکل تثبیت شده‌ای ندارد. شما نمی‌توانید برای جستار فرم قائل شوید.  جستار به مقاله‌های دانشگاهی شباهت نزدیک دارد و به همان اندازه از شما فکت می‌طلبد. جستار قالب سخت چسب و نیازمند هوشیاری روانی است و مفهومی که تبیین می‌شود ارزشمند است.

طلوعی در بخش پایانی صحبت‌هایش توصیه کرد علاقمندان به جستارنویسی، جستارهای زیاد خوب بخوانند.

سلسله نشست‌های «شنبه‌های روایت» شنبه‌های هر هفته با هدایت مکرمه شوشتری در خانه شعر و ادبیات برگزار می‌شود. پیش از این حبیبه جعفریان نویسنده و مترجم مهمان یازدهمین جلسه «شنبه‌های روایت» بود.

انتهای پیام/

 

نظر شما