نبود آموزش کار عکاسان را در بحران دشوار کرده است/ گاهی در جنگ عکس نمیگیرم
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ در میان تمامی ابزارهای ثبت تاریخ، عکاسی به عنوان زبانی جهانی و بیواسطه، نقش بیبدیلی در به تصویر کشیدن واقعیتهای تلخ و شیرین جنگها ایفا میکند. عکاسان جنگ، با شجاعت و ریسکپذیری بینظیر، لحظات حساس و سرنوشتساز را ثبت میکنند تا جهانیان بتوانند چهره واقعی مصائب انسانی و پیامدهای خشونت و درگیری را ببینند.
این تصاویر نه تنها سندی تاریخی هستند، بلکه قدرت تغییر نگاهها، تحریک وجدانها و حتی به راه انداختن حرکتهای اجتماعی و سیاسی را دارند.
در جنگ ۱۲ روزه تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران که منجر به کشته شدن صدها کودک و غیرنظامی بیگناه شد، اهمیت حضور عکاسان مستند بیش از پیش نمایان شد. ثبت و انتشار این لحظات تلخ، افکار عمومی جهانی را نسبت به ابعاد انسانی این فاجعه آگاه کرد و موجب شد صدای مظلومیت قربانیان به گوش جهانیان برسد.
در ادامه گفتوگوی برنا با علی خارا عکاس مستند جنگ خواهید خواند که حضور در جنگ داعش در سوریه و عراق، جنگ اسرائیل و لبنان را به عنوان عکاس تجربه کرده است.
برنا: از تجربههایتان در عکاسی از جنگ داعش، حمله رژیم صهیونیستی به لبنان بگویید.
خارا: عکاسی از جنگ و بحران بخشی از مستندسازی اتفاقات جاری است و ریسک بسیار بالایی دارد. بسیاری از عکاسها به دلیل همین ریسک حاضر نیستند در مناطق جنگی فعالیت کنند اما این عکاسی و همکاری با تیمهای ویدئویی و مستندسازی، اهمیت زیادی دارد چون بعدها میتوان به آن مراجعه کرد و داستانهایی را که رخ داده را ثبت کرد. به طور مثال جنگهایی که در تهران و لبنان اتفاق افتاده یا جنایاتی که اسرائیل در غزه انجام داده است. البته هر کشوری قوانین خاص خودش را دارد و رسانهها محدودیتهای متفاوتی را تجربه میکنند. در اسرائیل نیز محدودیتهای رسانهای شدیدی وجود داشت؛ خبرنگاران فقط در مکانهایی که دولت اجازه میداد حضور داشتند بنابراین نمیتوانند تمام حقیقت را نشان دهند. امروزه جنگها مدرنتر شدهاند و صرفاً بمباران و خرابی است که دیده میشود.
برنا: آیا در جنگ ۱۲ روزه در ایران حضور داشتید؟
خارا: من لبنان بودم که جنگ شد و با تماس دوستان ساعت ۴ صبح بیدار شدم و خیلی حس وحشتناکی بود و از همان لحظه احساس کردم که میخواهم در ایران و پیش خانوادهام باشم، چون سالها جنگ را در سوریه و عراق و ناامنیهایی که در افغانستان ایجاد شده بود را دیده بودم و احساس کردم که میخواهم پیش خانواده و دوستان باشم و بعدتر بحث عکاسی. من سالها ناامنی و جنگ را در سوریه، عراق و افغانستان دیده بودم و با آغاز جنگ ۱۲ روزه این حس شدت گرفت.
عکاسی در ایران شرایط بسیار حساسی دارد و نیاز به مجوز دارد، مخصوصاً در زمان جنگ که شرایط پیچیدهتر میشود.
برنا: در جنگ ۱۲ روزه عکاسی کردید؟
خارا: هنوز نه. هدف من ابتدا بودن کنار خانوادهام بود و اگر اجازه میدادند عکاسی هم میکردم، در غیر این صورت اولویت با خانوادهام است. دنبال مجوز هستم که در دست بررسی است و زمان میبرد. امیدوارم مثبت باشد. در ایران تفاوتی در رویکرد رسانه ای میبینم. بعد از آتش بس به خیلی از رسانههای خارجی اجازه داده شد تا در مناطقی که مورد حمله قرار گرفتند، برای تهیه گزارش حاضر شوند؛ این اتفاق خوبی است که دنیا بیاید و ببیند، چون بخشی از این جنایاتی که توسط اسرائیل اتفاق افتاده و کودکانی که کشته شدند باید ثبت شود و جنبه جهانی آن دیده شود.
برنا: در چنین شرایطی فشار روحی چطور است؟ آیا پیشنهاد کمک روانشناسی داشتید؟
خارا: بله، من با توجه به این که شرایط برایم آشناتر بود ولی همچنان غم انگیز بودم و قطعا که با تراپیست صحبت کنم ولی من همیشه مقاومت میکردم. حضور در محیط جنگ بسیار سخت و پیچیده است. بسیاری میگویند جنگ برای عکاسها عادی میشود، مثل کارکنان اورژانس، اما برای بیشتر افراد اینطور نیست؛ غمانگین تر میشوند و تلاش میکنند خودشان را کنترل کنند. اگر نتوانم خودم را کنترل کنم قطعاً آسیب میبینم ولی هدف بزرگتر عکاسی و ثبت حقیقت است. یادم میآید وقتی به تهران رسیدم، همان لحظه بمباران شد، یاد صحنههای که در حمله داعش به سوریه و جیغ زنان و رنج مردم برایم تداعی شد اما با این تفاوت که این بار مادر و خواهرم رو به رویم بودند. من با توجه به این که شرایط برایم آشناتر بود ولی همچنان غم انگیز بودم و قطعا این تصاویر هیچوقت از یادم نمیروند.
برنا: در جنگها پیش آمده به دلایل اخلاقی دوربین را خاموش کنید و عکاسی نکنید؟
خارا: خیلی زیاد. در سوریه، لبنان و افغانستان مواقعی بوده که احترام به افراد حاضر ایجاب میکرد عکس نگیرم.
برنا: برخی میگویند چرا عکاسها به جای کمک به افراد، فقط عکس میگیرند. مرز میان مسئولیت انسانی و حرفهای شما چیست؟
عکاس: این موضوع بستگی به شرایط دارد. مثلاً در سوریه وقتی دیدم کسی کپسول گاز سنگینی حمل میکند، سعی کردم به او کمک کنم. عکاس هم انسان است و باید کمک کند، همدردی کند و حتی اگر وظیفهاش عکاسی است، نمیتواند خودخواه باشد و فقط نظارهگر بماند. عکاسی از یک صحنه گاهی میتواند باعث جلب کمکهای زیاد شود. مثلاً عکسی که از یک کودک در موج مهاجران سوریه گرفته شد، موجی ایجاد کرد که اجازه داد این مهاجران وارد اروپا شوند. خود عکاس نیز کنار آن کودک بود، به او کمک کرد و با دکتر تماس گرفت اما عکس تاثیر بسیار بزرگی داشت.
مردم گاهی قضاوتهای نادرست میکنند و نمیدانند عکاس در پشت صحنه چه اقداماتی انجام داده است. من هم خیلی وقتها این نقدها را شنیدهام. در لبنان جایی بود که ۲۱ نفر توسط بمباران رژیم صهیونیستی کشته شده بودند، من رفتم آنجا برای عکاسی و ماجرا به این شکل بود که اسرائیل اعلام کرد که یکی از نیروهای حزب الله آنجا بوده و کشته شده اما مردم عادی هم کشته شده بودند؛ در این بمباران حتی یک نفر نیروی حزب الله هم آنجا نبود و فقط مردم عادی بودند و خون آنها هنوز تازه بود و در بین آوار دست و پا پیدا میکردند. صحنه غم انگیزی بود که خیلیها کشته شده بودند. متوجه شدم چند عکاس آنجا ایستادند و با هم گپ و گفت میکنند و میخندند و من به عنوان یک عکاس که در بین تعدادی از خانوادههای آن کشته شدگان بودم، رفتم به عکاسها گفتم که چیکار دارید میکنید؟؛ چند ساعت پیش اینجا این همه آدم کشته شده و شما میخندید، این رفتار حرفهای نیست و به طرف برخورد ولی برای من مهم نبود، زیرا انسان در شرایط حساس باید حرفهای باشد و انسانیت را رعایت کند؛ همه چیز عکس نیست.
همچنین خیلی مواقع میخواستم عکسی بگیرم اما فرد مقابل دوست نداشت، عکس نمیگرفتم چون احترام به احساسات افراد بسیار مهم است. همه نمیدانند چطور در چنین شرایط بحرانی رفتار کنند؛ آموزش دیده بودن به عکاسها و مردم کمک میکند که کنترل بهتری روی شرایط داشته باشند.
برنا: چه آموزشهایی برای عکاسان و مردم در بحران وجود دارد؟
خارا: در ایران برای شرایط بحرانی آموزشی داده نشده است؛ مردم نمیدانند چه باید بکنند و عکاسها هم نمیدانند، در صورتی که وقتی آموزش دیده باشید بهتر میتوانید شرایط را درک و کنترل کنید.
سازمانهایی مثل آر.ان.اف آموزش آنلاین برای عکاسان دارند که بعد از کرونا بسیار توسعه یافته است و به بهتر شدن عملکرد در شرایط دشوار کمک میکند.
انتهای پیام/



