اینستاگرام؛ ابزار حکمرانی شیطان مدرن و نفوذ اطلاعاتی بر انسان
به گزارش خبرگزاری برنا از سمنان، علی یزدانیان دکتری حقوق، پژوهشگر، مولف چندین کتاب حقوقی و مسئول پژوهشی مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر سمنان در یادداشتی نوشت: امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که نام اینستاگرام را نشنیده باشد، شبکهای که در ابتدا تنها برای اشتراک عکس و ارتباطات ساده طراحی شد، امروز به یکی از پیچیدهترین ابزارهای مهندسی ذهن، تغییر سبک زندگی و نفوذ اطلاعاتی تبدیل شده است.
پژوهشهای بینالمللی نشان میدهد که الگوریتمهای این شبکه اجتماعی نه تنها سلایق کاربران را شکل میدهند، بلکه بهطور خزنده، اراده و رفتار آنان را در مسیر مطلوب سرمایهداری جهانی و فرهنگ مصرفگرا هدایت میکنند.
طبق گزارش مؤسسه «Statista» در سال ۲۰۲۴، بیش از ۲ میلیارد نفر در جهان کاربر فعال اینستاگرام هستند. این حجم گسترده از کاربران بدین معناست که کوچکترین تغییر در سیاستهای محتوایی یا الگوریتمی این پلتفرم میتواند تأثیری مستقیم بر افکار عمومی جهانی داشته باشد.
روانشناسان بارها هشدار دادهاند که اعتیاد به این شبکه، بهویژه در میان جوانان، موجب افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی و نارضایتی از زندگی میشود. این همان حکمرانی نرم و نامرئی است که آرامآرام آزادی درونی انسان را سلب میکند.
از زاویهای دیگر، اینستاگرام به شدت به مصرفگرایی، خودنمایی و رقابت بیمارگونه دامن زده است. میل به نمایش مداوم زندگی شخصی، رقابت بیپایان برای جلب لایک و فالوئر، و تأثیر این فضا بر ارزشگذاری اجتماعی افراد، انسانها را از اصالت و معنویت دور ساخته و به اسارت ظواهر کشانده است.
در چنین بستری، فرد بیش از آنکه «خودِ واقعی» را ببیند، تصویری مصنوعی از خویش را بازتولید میکند. بسیاری از متفکران این روند را «حکمرانی شیطان مدرن» توصیف کردهاند؛ شیطانی که نه با زور و اجبار، بلکه با جذابیت بصری و فریب، ذهنها را مسحور و ارادهها را مقهور میسازد.
اما مسئله به همینجا ختم نمیشود. اینستاگرام تنها عرصهای برای تغییر سبک زندگی نیست، بلکه به بستری قدرتمند برای جاسوسی سایبری و نفوذ اطلاعاتی بدل شده است. گزارشهای متعدد نشان میدهد شرکت مادر اینستاگرام (متا)، دسترسی کامل به اطلاعات رفتاری کاربران دارد: موقعیت مکانی، عادتهای خرید، علایق، شبکه ارتباطی و حتی حالات روحی افراد.
این دادهها نهتنها برای اهداف اقتصادی، بلکه در سطحی کلانتر، در اختیار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی غربی قرار میگیرند. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان امنیت ملی، اینستاگرام را «دروازهای برای جاسوسی و مهندسی اجتماعی» میدانند.
در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر نیز مشاهده شده که صفحات سازمانیافته در اینستاگرام، در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی فعال میشوند تا افکار عمومی را جهتدهی کنند. این عملیات رسانهای-روانی بخشی از جنگ ترکیبی است که با بهرهگیری از قدرت الگوریتمی و جذابیتهای بصری، ذهن و احساسات کاربران را نشانه میگیرد.
خطر اصلی در اینجاست که کاربر عادی گمان میکند تنها سرگرم است، اما در حقیقت، همه دادههای رفتاری او بهطور منظم ذخیره، تحلیل و برای طراحی سناریوهای نفوذ و مدیریت افکار عمومی استفاده میشود.
پیامدهای فرهنگی و اجتماعی این شبکه نیز نگرانکننده است: از تضعیف روابط خانوادگی تا ترویج سبک زندگی غیر بومی و الگوسازیهای ناسالم. در بلندمدت، این روند منجر به استحاله هویتی، فروپاشی سرمایه اجتماعی و کاهش توان مقاومت فرهنگی جوامع خواهد شد. به بیان دیگر، اینستاگرام همان «چشم نامرئی» قدرتهای فراملی است که در جیب هر کاربر جا گرفته و لحظهای او را رها نمیکند.
برای مقابله با این تهدید، راهکارهای سطحی مانند ممنوعیت یا فیلترینگ کافی نیست. آنچه ضرورت دارد، دو اقدام مکمل است: نخست، ارتقای سواد رسانهای و امنیتی جامعه تا کاربران بتوانند مخاطرات پنهان این فضا را درک کنند. دوم، تقویت و حمایت جدی از شبکههای اجتماعی بومی و امن که به جای وابستگی به غولهای فناوری خارجی، دادههای کاربران را در داخل کشور مدیریت کند.
اگر این اقدامات به موقع صورت نگیرد، اینستاگرام از یک ابزار ارتباطی ساده، به زنجیری برای «بردگی دیجیتال» بدل خواهد شد؛ بردگیای که رهایی از آن بسیار دشوارتر از استعمارهای کلاسیک گذشته است. اکنون زمان بازاندیشی و چارهاندیشی فرا رسیده؛ چرا که فردا ممکن است دیر باشد.




