فرونشست زمین: تهدیدی خاموش برای پایداری صنعت برق ایران
شبکه انتقال و توزیع برق، متشکل از هزاران کیلومتر خطوط هوایی و پایههای مستحکم، طراحیاش بر اساس ثبات بستر زمین است. فرونشست نامتقارن، این فرض بنیادین را متزلزل میکند. وقتی زمین به صورت یکنواخت فروننشیند، پایههای یک خط انتقال در سطوح متفاوتی قرار میگیرند. این اتفاق تنشهای مکانیکی شدیدی در هادیها، مقرهها و خود پایهها ایجاد میکند که میتواند به تغییر فاصله هوایی خطرناک، شکست تجهیزات و نهایتاً قطعی خط منجر شود. پستهای برق، با سازهها و تجهیزات سنگین و حساس خود، به این ناپایداری آسیبپذیرتر هستند. ترکخوردن فونداسیون، نشست نامتقارن زمین و کجشدگی در ترانسفورماتورها یا شینها، قابلیت اطمینان این گرههای حیاتی شبکه را تهدید میکند و هزینههای نگهداری را به شدت افزایش میدهد.
این تأثیرات تنها به شبکه محدود نمیشود. بسیاری از نیروگاههای حرارتی بزرگ کشور در دشتهایی واقع شدهاند که خود کانون فرونشست هستند. آسیب به تأسیسات نیروگاهی، سیستمهای خنککننده و خطوط لوله سوخت رسان، میتواند تولید برق را
مختل کند. به طور غیرمستقیم، آسیب به زیرساختهای مرتبط مانند خطوط لوله گاز که سوخت اصلی این نیروگاهها را تأمین میکند، نیز صنعت برق را تحت تأثیر قرار میدهد. شکافهای عمیق ناشی از فرونشست، الگوی روانآبها را تغییر میدهد و خطر سیلاب برای تأسیسات حاشیهای را افزایش میدهد. بدین ترتیب، یک بحران در حوزه آب میتواند به بحرانی زنجیرهای در حوزه انرژی تبدیل شود.
برای صیانت از صنعت برق ایران در برابر تهدید فزاینده فرونشست زمین، یک استراتژی جامع و چندسطحی الزامی است. این استراتژی میبایست مبتنی بر دو محور اصلی شکل گیرد: پایش و ارزیابی هوشمند خطر و مداخله فنی هدفمند. محور نخست، متکی بر فناوریهای نوین سنجش از دور مانند تداخلسنجی راداری است که با پردازش تصاویر ماهوارهای، امکان اندازهگیری دقیق نرخ فرونشست در گسترههای وسیع و تهیه نقشههای پهنهبندی خطر را فراهم میکند. این دادههای علمی، سنگ بنای تمام برنامهریزیهای آتی و اقدامات حفاظتی را تشکیل میدهند. در گام عملیاتی و بهعنوان محور دوم، سه اقدام کلیدی باید بهطور هماهنگ اجرا شوند: نخست، مقاومسازی سازههای حیاتی موجود (نیروگاهها، پستها و خطوط انتقال در مناطق پرخطر) از طریق تقویت فونداسیون؛ دوم، ایمنسازی خطوط لوله جانبی (مانند خطوط گاز) با شناسایی نقاط حساس و اجرای طرحهای آزادسازی تنش؛ و سوم، مکانیابی هوشمند پروژههای جدید با اعمال معیار فرونشست بهعنوان عاملی تعیینکننده در انتخاب مکان.
با این حال، این راهکارهای فنی، صرفاً به مقابله با علائم میپردازند و راهحل ریشهای در حوزه صنعت برق نیست. تابآوری بلندمدت شبکه برق در گرو نگاهی فرابخشی و پیشگیرانه است که مستلزم همکاری استراتژیک با متولیان آب و کشاورزی برای مدیریت یکپارچه منابع آب، توقف برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی و احیای آبخوانهاست. بدون اقدام قاطع برای قطع این چرخه مخرب، هزینههای تطبیق و خسارات ناشی از فرونشست، پیوسته افزایش خواهد یافت.
در نهایت، فرونشست زمین آزمونی جدی برای تابآوری زیرساخت ملی است. این پدیده به وضوح نشان میدهد که امنیت انرژی کشور جدای از امنیت زیستبوم آن نیست. سرمایهگذاری در حفاظت از منابع آب و خاک، در واقع سرمایهگذاری در پایداری شبکه برق و تضمین تداوم توسعه اقتصادی است. غفلت از این ارتباط حیاتی، هزینههای گزاف و جبرانناپذیری را در آیندهای نه چندان دور به دنبال خواهد داشت. در نهایت، توجه به این نکته حیاتی است که این راهکارهای فنی، درمان علائم هستند. راهکار ریشهای و بلندمدت، مشارکت فعال صنعت برق در مدیریت یکپارچه منابع آب کشور برای توقف برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است، زیرا همانطور که اشاره شد، این عامل اصلی ایجاد فرونشست در ایران است. بدون این همکاری فرابخشی، هزینههای مقابله با پیامدهای فرونشست برای صنعت برق به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت.
مهدی خانمیرزائی
کارشناس حوزه انرژی





